تکنوکراسی و جامعه توده ای
تکنوکراسی یعنی عده با قدرت دانش و مدارک دانشگاهی وارد جامعه سیاسی بدوی شده و تصاحب قدرت می کند٬ در این روش دانش فاقد اخلاق٬ یعنی سعی بر این است تا جامعه در حالت بدوی قرار داشته باشد٬ گرچه تعداد محصلين و فارغان در آمار میلیونی باشد.
یعنی یک هزار دانشگاه بهتر در سطح دنیا که سالانه اعلام می شود٬ به أساس دو معیار عمدتاً سنجش می گردد٬ یک مدیریت دانشگاهی و دوم تحقیق: که مدیریت دانشگاه داشتن کدرها در رشته ها٬ نحوه آموزش حضوری و آنلاین با معیار٬ منابع اصلی و فرعی با روز شده٬ ساختن فلم های کوتاه مستند یا کمپیوتری٬ واحد گزاری کریدت ها که شامل مضامین تخصصی و اساسی و فرعی رشته می گردد… و جان کلام دانشگاه که در تحقیق نهفته است٬ که دست آوردهای پژوهش در علوم تجربی اختراع یا کشف و یا امتداد یا گسترش اختراع و یا کشف٬ که در علوم انسانی نتیجه پژوهش ها شامل استنتاجات و یا گستره آن است. که قطعا در طول بیست سال تا امروز شرف درج شدن در این یک هزار دانشگاه بهتر را دانشگاه های أفغانستان پیدا نکرده است.
از آنجاییکه تخصص من در علوم سیاسی است٬ با این سوالات می خواهم در تشخص مشکل بیشتر وارد شویم: فرض کنیم٬ اکنون طالبان در قدرت نباشد. کی بیاید و حکومت کند؟ اگر عده از قوم تاجک٬ هزاره و یا ازبک و یا هر قوم دیگر بیاید حالت بهتر خواهد شد؟ اصلاً چرا راه رسیدن به قدرت مشروع که در سیر ملت سازی در حاکمیت ملی نهفته است با قوم اشتباه گرفته ایم؟ چند مقاله علمی تخصصی و کتب مطلوب در دانشگاه های دولتی و خصوصی کشور داریم که برای گذر از حالت کنونی به مطلوب را نسخه کاربردی داده است؟ یعنی تحلیل علمی اگر چه تحلیلی توصیفی نوشته باشد٬ نیروی تحرک از قدرت دانش بسوی هدف را دست یافتنی می کند. البته تعداد انگشت شماری دانشمندان داریم که وابسته قدرت منطقوی الخصوص ایران شده اند٬ که با انگیزه های عقیدتی٬ افکار ملی و سیر حاکمیت ملی برای شان منفعت بار نیست٬ و رویکرد علمی راهم چنان مدیریت می کنند٬ که اندکی بسوی وحدت ملی کمک نمی کند.
من تازه دست هایم را در گوش گرفته از دانشگاه آنلاین که ظاهراً برای بانون کشور طراحی شده بود فرار کردم٬ زیرا معیار دانشگاه برای دوره لیسانس یا کارشناسی ۱۲۸ کریدت در هشت یا هفت ترم یا سمیستر نهادینه شده٬ که رویکرد آنها٬ هدف تعین شده دانشگاه را در ده سال هم ممکن نمی کند. گرچه با امکانات اندک معیار مطلوب را برای شان پیشنهاد کردم که چندانی مورد هدف قرار نگرفت و نتیجه اینکه انصراف دادم.
برای اینکه بگویم جز دانشگاه با معیار و سیر ملت سازی از قدرت دانش با تعهد به انسانیت و وطن٬ گزینه بدیل نداریم٬ اجازه دهید٬ تیوری ماکیاولی را در باب شرافت و فضیلت جمهوریت بیان کنم: برای مردم ایتالیا آنزمان شاهی مستبد را پیشنهاد می کند در شهریار٬ زیرا استدلالش این بود٬ که اگر شما جمهوریت را به مردم که فاقد رسیدن به فضیلت جمهوریت است٬ بدهید یکدیگر خودرا نیست می کنند. حالا در ۲۰۱۴ اکثریت جمعیت به دو دسته در عقب فرد٬ فرد که ممکن خطا و جایز الخطا است٬ ایستاده شدند تا قانون و حاکمیت قانون که برای ما شفافیت انتخاباتی ببار می آورد- که حالت کنونی ما نتیجه است که آنزمان نطفه آنرا گذاشتیم٬ بیاید قبول کنیم علم٬ قلم٬ همت٬ وجدان و تعهد را برای و به منظور خرد٬ شجاعت٬ توازن و عدالت بکار گیریم تا جامعه سیاسی مطلوب را تاسیس کرده و منحیث انسان های با عزت امروزی صاحب دولت مشروع و مقتدر گردیم.
محمدآصف فقیری