ایا فرمانده شکست خورده ؟ میتواند فرمانده عمومی لشکر فروپاش شده گردد
مقدمه
اولین بند مولف کتاب هنر رزم سون تزو کلید فلسفه ای بدست میدهد که جنگ یکی از مسایل جدی وبا آهمیت دولت است ومستلزم مطالعات عمیق است در دیدگاه سون تزو مبارزه مسلحانه یک امر غیر عادی گذرا تلقی نمیشود
بلکه به عنوان عمل آگانه ای که تکرار میشود ودر نتیجه متعد تحلیل عقلانی است مورد توجه قرار میگرد .
متن
فرمانده جنگ شخص بادرایت با فهم میباشد
فرمانده جنگ یعنی استاد جنگ .
استاد جنگ نقش های دشمن خود را برهم میزنند وپیمانهای وی را از هم می پاشاند میان سران وقدمه های دشمن شکاف ایجاد میکند فعالیت های استخباراتی ، کشفی ، اوپراتیفی خود را گسترش میدهد به اساس پلان های منظم اوپراسیونی محاربوی قیمت جنگ را پائین میاورد مشروعیت بیشتر بین مردم کسب میکند در محار دشمن بخاطر سرعت بخشیدن فعالیت های محاربوی از نقطه نظر نظامی توجه به عملیات های هوایی واز نقطه نظر استخباراتی توجه به تضعیف دشمن پرداخته چطور به دام خود بیندازد
مگر فرمانده هان وجنرالان نظامی جمهوریت محمد اشرف غنی بدون در نظر گرفتن عقلانیت نظامی . سیاسی . استخباراتی . اوپراتیفی هیچ نوع برنامه مدافعوی وامنیتی نداشتن جز بالای مردم خود ستم نموده ودر حق قدمه های تحت اثر خود جنایت نمودن از حق وحقوق شان استفاده سو کردن نماینگر عدم صداقت شان به نظام ومردم بوده از سوی دیگر نبود برنامه ریزی شان نماینگر نافهمی شان از امورات نظامی وسیاسی میباشد
که چنین جنرالان اصلا قابل باور واعتبار نه میباشد
نقش جنرالان ناتوان بی ظرفیت در تلفات نیرو های امنیتی ودفاعی جمهوریت
در دوره حکومت تقلبی اشرف غنی بیشتر از ۴۵ هزار نیروهای دفاعی وامنیتی شهید گردیده اند که چندین عوامل میباشد از جمله نبود پالیسی مشخص شده نظامی در قسمت مبارزه با دشمن که عبارت از
۱ گماشتن افراد ناتوان فاقد سواد نظامی در بخش های نظامی توسط رئیس جمهور
۲ تثبیت رتبه جنرالی افراد ملکی وغیر مسلکی از جمله کسبه کاران در سمت های بلند نظامی .
۳ فساد گسترده ساختاری از طرف مقامات نظامی وفرمانده هان نبرد در جزوتام ها وحتی در جریان عملیات های نظامی در قسمت تدارکات وغیره
۴ تعینات مقامات به اساس مناسبات قومی . منطقوی . لسانی وبه اساس درخواست ها بدون ارزیابی مسلکی
۵ نبود موضع مستحکم در مقابل انداخت های ثقیله دشمن وعدم مدیریت جنگی در قسمت عملیات های زمینی وهوایی در نبرد با مخالفین دولت
۶ عدم رسیده گی به نیازمندی های قدمه ها در جریان نبرد نبود موضع های های مدرن نبود اسلحه . تجهیزات ومهمات کافی
موارد فوق نماینگر عدم توانایی مسلکی مقامات میباشد
عقب نشینی یا فرار جنرالان ارشد جمهوریت از ساحات نبرد
فرمانده آگاه نباید تحت تاثیر قرار گیرد که برای خودش یا جزوتام های وی اتفاق ناخوشایند بی افتد در صورت کوتاهی سیاسیون در جریان جنگ در حال عقب نشینی بجنگد اما نه انقدر به سرعت بجنگد که پرسونل تلف شود هدف عقب نشینی طوری باشد توجه دشمن جلب شود تاحمله تهاجمی دوباره صورت گیرد
مگر جنرالان فرماندهی نبرد جمهوریت مقامات قول اردو ها قوماندانیت های امنیه ولایات لوا ها کندک های مستقل ودیگر بخش ها برعلاوه که معنی عقب نشنی را درک نکردن در خواب غفلت بودن غفلت شان باعث تلفات پرسونل گردید از هرلحاظ برملا میگردد همچو جنرالان ناکام نافهم بوده سیاست ناقص دولت زمینه ساز جنرال شدن افراد نافهم گردید
استخبارات وسیاست بزرگترین قدرت اطلاعات است
در جنگ های سیاسی به خصوص در جنگ های استخباراتی ۷۰ فیصد آن را جنگ غیر مسلحانه که شامل جنگ های اطلاعاتی . فکری .فرهنگی
وایدیولوژیکی آن را تشکیل میدهد و ۳۰ فیصد دیگر آن شامل جنگ مسلحانه نظامی میباشد
استخبارات چرغ دستی فرمانده هان در میدان نبرد میباشد
جنرالان ، قوماندانان امنیه , روسای کشفی تا سطح قدمه ها توجه به امورات استخباراتی نکردن افسر جوان با سر باز خسته را به میدان نبرد فرسادن هیچ نوع هماهنگی وجود نداشت ارتباط از خط مقدم نبرد با سوق اداره جزوتام غیر فعال گردید بنابر این موارد تسلسل زنجیره ای بین قدمه امر مستقیم وامر مافوق تا سطح رهبری کشور از بین رفته تصمیم گیری فردی گردید
که چنین عملکرد نظامیان نماینگر بی سوادی سیاسی . نظامی . استخباراتی فرمانده هان درجه ۱ = ۲ = ۳ تا سطح کندک ها بوده
نظامیان که با تجهیزات مدرن جهانی ونیرو با انگیزه از اثر ناتوانی وعدم مدیریت شان به شکست مواجه گردیده باشد نیاز نیست که در سطح بلوک گماشته شود
با احترام
نویسنده: جمشید کوهستانی
نظامی سابق جمهوریت
فرستنده: محمدعثمان نجیب