تثبیت خاورمیانه به سبک چینی، جایگزین «بهار عربی» به سبک آمریکایی
دمیتری مینین (DMITRY MININ)
ا. م. شیری
پکن به بستن شکاف چندین صد ساله بین سنیها و شیعیان کمک میکند
سلطۀ آمریکا یا آنطور که اغلب گفته میشود، رهبری آمریکا در بسیاری از نقاط جهان بر اساس فرمول قدیمی و ساده، اما همچنان بر پایۀ «تفرقه بینداز و حکومت کن»، که آمریکاییها از امپراتوری انگلیس به ارث بردهاند، استوار بود. دریاهای خون، میلیونها مرگ پس از جنگ جهانی دوم در هستۀ آن نهفته است. راهبرد چین، هر چند بدون ادعا در راه تبدیل شدن به رهبر بعدی جهان است، بر اصول متضادی استوار است. اینها هنجارهای باستانی کنفوسیوس «مدیریت صالح» و پایبندی دقیق به قوانین نیستند. اینکه کدام یک از این دو راهبرد: «شمشیر» یا «شاخه زیتون» برای مردم جهان مفیدتر است، آشکارتر میشود.
نمودار تقسیم جهان اسلام به شیعه (سرخ) و سنی (سبز)
چین، به نوعی نامرئی برای بسیاریها، ابتدا آمریکای لاتین را از زیر «دماغ» ایالات متحده بیرون کشید. چین در آنجا نه تنها اولین شریک اقتصادی همۀ کشورهای قاره، بلکه در حال تبدیل شدن به یک نیروی سیاسی برجسته است. «چرخش به چپ» کنونی در آمریکای لاتین دیگر نه مبتنی بر انگیزههای حزب کمونیست اتحاد شوروی، بلکه، بر پایۀ الگوی موفقیت حزب کمونیست چین در ساختن یک جامعۀ توسعهیافته استوار است. سپس بر اساس تمام شاخصهای حضور اقتصادی، کل آفریقا را «تصرف» کرد و اخیراً، بطرز بسیار ملموس، شاید آخرین میخ را بر تابوت سالها سلطۀ آمریکا در خاورمیانه «کوبید». در اینجا نیز چین ابتدا به بزرگترین شرکای تجاری منطقه (بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲) تبدیل شد و اکنون با ابتکارات سیاسی مهمی از این نتایج حمایت میکند.
پرچمهای ایران و پادشاهی عربستان سعودی
توافقی که در ۱۰ مارس با میانجیگری چین و در پکن برای عادیسازی روابط بین عربستان سعودی و ایران، در واقع بین شیعیان و سنیهای منطقه حاصل شد، در اصل یک انقلاب ژئوپلیتیکی است. نشریات جدی، از جمله The Hill این خبر را «حیرتانگیز» خواند. به گفتۀ مؤسسۀ مطالعات خاورمیانۀ واشینگتن، نقش چین در تسهیل این توافق، باعث نوعی شگفتی در پایتخت آمریکا گردید و برخی را وادار کرد تا اذعان نمایند که «عصر جدید ژئوپلیتیک» آغاز شده و استدلال کنند که این توافق از «همۀ آنچه که ایالات متحده از زمان به قدرت رسیدن بایدن در منطقه به دست آورده»، فراتر است.
در عین حال، برخلاف تحولات لیبرالی که بیش از یک دهه پیش توسط ایالات متحده مطرح شد و در قالب «بهار عربی» کذایی موجب هرج و مرج در منطقه گردید، انقلاب جدیدی که توسط چینیها انجام گرفت، ماهیت صلحآمیز و تحکیمکننده دارد. به ویژه، ارزیابی پیامدهای انشعاب طولانی مدت شیعه و سنی در جهان اسلام که توسط نسلهای انگلی استعمارگران، از جمله، آمریکاییها ایجاد شده است، از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای مثال، در حالی که آمریکاییها با تمام قوا به درگیریهای منطقهای دامن میزنند، اما چینیها آتش این درگیریها را به طور مؤثر خاموش میسازند، این ادعای آنها که چینیها به خاورمیانه «نفوذ تهاجمی» میکنند، مضحک است.
غربیها میخواهند رابطه سنیها و شیعیان منطقه را اینگونه ببینند
اما خود ساکنان منطقه پیشینۀ درگیریها را اینطور میبینند
بایدن گفته است که آمریکا هرگز خاورمیانه را ترک نخواهد کرد و «خلائی» را که روسیه یا چین پر خواهند کرد، باقی نخواهد گذاشت و مطرح کرد، که به جز آمریکاییها چه کسی میتواند صلح و امنیت منطقه را تأمین کند؟ الجزیره مینویسد، اما همه چیز دقیقا برعکس شد. تا زمانی که آمریکاییها به کاشتن بذر اختلاف و تفرقه ادامه میدادند، کشورهای خلیجفارس را با ادعای تهدید فزایندۀ ایران میترساندند و سامانههای تسلیحاتی خود را گرانتر بر آنها تحمیل میکردند، چین با شاخۀ زیتون به طرف همۀ آنها آمد. «پکن بر خلاف میل واشنگتن، تهران و ریاض را آشتی داد». آمریکاییها طوطیوار تکرار میکنند که آماده هستند از همه در مقابل تهدیدات ایران محافظت کنند، غافل از اینکه دیگر کسی به آن نیاز ندارد و واقعیت جدیدی در منطقه پدیدار شده است که چنین مدعیات در آن نمیگنجند.
این که ساکنان منطقه چه راهی را ترجیح میدهند، حاکمان سعودی در سفر ابتدا رئیس جمهور ایالات متحده و سپس رئیس جمهور چین به این کشور در نیمه دوم سال ۲۰۲۲ هنگام استقبال بسیار محترمانه از شی جینپینگ و تمسخر پیچیدۀ شرقی بایدن به وضوح نشان دادند.
استقبال محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان از شی جینپینگ
همان ولیعهد، محمد بن سلمان سعی میکند مسئلهای را به بایدن توضیح دهد
کارشناسان آمریکایی تلاش میکنند تا به خود به قبولانند که امضای توافقنامه بین عربستان و ایران برای مصالحه و برقراری روابط دیپلماتیک هنوز قابل اثبات نیست.
با این حال، اکنون دیگر روشن است که این یک بخش از داستان نیست، بلکه، یک تغییر عمده در روابط درون منطقهای است. در حال حاضر، فرآیندهای آشتی گسترده ناشی از این توافق در سراسر خاورمیانه در حال شروع است. وزرا و فرستادگان کشورهای متخاصم سابق در همه جا با یکدیگر ملاقات میکنند و برای اجتناب از رویارویی به توافق میرسند. پایان جنگ در یمن، به رسمیت شناختن سوریه توسط تقریباً کل جهان عرب، عادیسازی روابط شیعه و سنی در عراق و غیره اعلام شد. در ۱۹ مارس، مقامات ارشد دستگاههای امنیتی ایران و عراق توافقنامۀ همکاری امنیتی تهران و بغداد را با حضور محمد شیاع السودانی، نخست وزیر عراق امضا کردند. قرار است با نظارت چین، اجلاس گستردهتری میان ایران و شورای همکاری شش کشور حاشیه خلیج فارس در اواخر سال جاری به منظور ایجاد یک نظم امنیتی منطقهای «بدون حضور قدرتهای فرامنطقهای» (بخوانید: بدون حضور آمریکا) برگزار شود.
فارین افرز، نشریۀ پیشرو سیاست خارجی ایالات متحده معتقد است که اشتباه محاسباتی سیاست منطقهای کاخ سفید این بود که آن را عمدتاً بر مشکل آشتی نزدیکترین متحد خود، اسرائیل با همسایگانش تحت «توافق ابراهیم» متمرکز کرد. واشنگتن ترجیح داد دشمنی بین بقیۀ کشورهای خاورمیانه را حفظ کند تا از آنها در برابر یکدیگر محافظت کند. برخی از دانشمندان علوم سیاسی آمریکایی این را «استراتژی پدرخوانده» مینامند. اما چین با نگاه وسیعتر به اوضاع، پیروز شد.
واشنگتن پست به نقل از هنری کیسینجر مینویسد که او معتقد است توافق تهران و ریاض در پکن نشاندهندۀ «تغییر قابل توجه وضعیت استراتژیک در خاورمیانه» است. و مطمئناً اوضاع را برای اسرائیل پیچیدهتر خواهد کرد که از این پس، «باید منافع چین را در نظر بگیرد». وی همچنین افزود که این توافق گام مهمی برای پکن در تلاشهایش برای تأثیرگذاری بر شکلگیری نظم نوین جهانی است.
آمریکاییها سعی میکنند با این واقعیت خود را دلداری دهند که از سوی دیگر چین نمیتواند مدت زیادی در منطقه با خودشان رقابت نظامی کند. در انجام این کار، آنها دو عامل را نادیده میگیرند. اولاً- با برقراری «آرامش» در منطقه، نیاز به حضور نیرومند آمریکا در خاورمیانه، که با توافقات بیندولتی مهر و موم شده، از بین خواهد رفت. اکنون نخبگان محلی متوجه هستند و با گذشت زمان حتی بیشتر متقاعد میشوند که حضور ارتش ایالات متحده منبع اصلی تنش در منطقه است. بنابراین، پیشبینی تقاضای بازنگری معاهدات مربوطه از سوی آنها آسان است.
ثانیاً- نادیده گرفتن آنها نیز به عنوان عامل دوم، دشوار خواهد بود. بویژه، حمایت فعال روسیه از طرح صلح چین در خاورمیانه، که در سفر اخیر شی جینپینگ به مسکو تأئید شد. روسیه تنها یک شریک کوچک برای اقدامات پکن در منطقه نیست، بلکه، یک متحد مهم است. روابط هموار و با دقت تنظیمشدۀ روسیه با تمامی کشورهای خاورمیانه، از جمله، ایران و عربستان سعودی، نزدیکی به منطقه و قدرت نظامی این کشور وزن قابل توجهی در این معادله استراتژیک دارد. علاوه بر این، مسکو و پکن در مسائل اصلی مانند مشکلات خاورمیانه، حل و فصل و تحکیم آنها فقط از طریق آشتی، نه از راه ایجاد تفرقه و هرج و مرج، کاملاً متحد هستند.
مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبری
۹ فروردین-حمل ۱۴۰۲