پایان دوران یکه تازی و زورگویی امریکا !؟
نوشته ی : اسماعیل فروغی
«…جهان دربرابرچشمان ما بطورغیرقابل برگشتی درحال تغیربوده و به ناهنجاری های گذشته بازنخواهد گشت . ما صبرنخواهیم کرد تادنیای جدید بدون اراده ی ما و ملتهای دیگرشکل بگیرد … حق اتکا بخود ، حق داشتن استقلال اقتصادی ، حق داشتن فن آوری و خودکفایی اقتصادی با شرایط برابر؛ حق تمام مردم روی زمین است …»
اینها نکات برجسته ای از اظهارات روشن و تاریخی ولادیمیرپوتین رییس جمهور روسیه است که همواره و باربار طی سخنرانی های تاریخی اش به اشکال مختلف به بیان آورده و اخیراً درآستانه ی یکساله گی جنگ اوکراین هم به نحوی و با قاطعیت بیشتر به زبان آورد . این اظهارات که نوید دهنده ی سرنوشت آینده وتغیرقدرت ها درجهان است ، با استقبال گرم گروههای اجتماعی- سیاسی در داخل روسیه وکشورهای مختلف روبرو شده است.
برخوردهای متنوع ومتضاد کشورهای جهان درحادثه ی اوکراین طی یکسال گذشته بصراحت نشان داد که جهان ما درراه تغیرات بنیادی ونوین است . نظم نوین جهانی که به ابتکار روسیه ، چین و هندوستان درحال شکل گیری تاریخی است ، به قلدری ها ، زورگویی ها و یکه تازی های امریکا که مدتهاست اروپا را هم با زور وتهدید به دنبال خود کشانده است ، برای ابد خاتمه خواهد داد .
حقایق وشواهد تاریخی ثابت می سازد که طی 120 سال اخیر، ایالات متحده ی آمریکا ، بی توجه به تمام نورم ها ، قوانین ، منشورها و معاهدات بین المللي، بارباربه بهانه ای بحران یا درگیری ای را دریک نقطه ی جهان ایجاد کرده ، ویا حتا با استفاده از زور، نظام دولتی ای را سرنگون کرده است.
تنها پس ازجنگ جهانی دوم ، امریکا برای سرنگونی بیش از 50 حکومت منتخب تلاش نموده ، کم ازکم درامورانتخابات بیش از 30 مملکت مداخله ی مستقیم کرده و درتلاش مستقیم برای کشتن بیش از 50 رهبرجهان دست داشته است . تمام این دخالت ها وتلاشها برای سودجویی بیشتروتحکیم وتحقق همان هژمونی وآقایی برجهان صورت گرفته است.
نبرد پیشگیرانه ی روسیه در برابرادامه وگسترش زورگویی های بی سرحدامریکا درشرق اروپا ، تمام کشورهای جهان را به این تفکروتکاپو واداشته است تا همه باهم به این بیندیشند که چرا باید جهان توسط تنها یک قدرت بزرگ و تسلط بلامنازع سیستم مالي دالر برتمام روند داد و ستد اقتصاد جهان ، اداره و کنترول شود ؟ چرا نباید جهان ما توسط یک ساختارسالم تروعادلانه تری اداره و تنظیم نگردد.
حقایق نشان می دهد که چین و روسیه برای استقرار نظم نوین چندقطبی ، عادلانه و دموکراتیک مستقیماً باهم همکاری کرده و با متانت و جدیت دوشادوش هم به پیش گام می گذارند.
هردوکشور همگام با هندوستان ، برازیل ، آفریقای جنوبی ، ترکیه ، ایران ، کشورهای قدرتمندعربی ، افریقایی وامریکای لاتین سعی برآن دارند تا جهان را از زیر تسلط استثمارگرانه و زورگویانه ی مالی ، سیاسی، نظامی امریکا رهایی بخشیده ، نظم عادلانه تر مالی – سیاسی درجهان برقرار نمایند.
قدرت نمایی های نظامی ــ امنیتی روسیه درصحنه ی جهانی– (بخصوص درحوادث سرکوب داعش درسوریه و بازداری ازنفوذ ناتو دراوکراین ) وموازی به آن پایان دادن دوران انحصارعلمی – تکنولوژیکی امریکا ومتحدینش درجهان توسط چین ، ختم تاریخ سیاه جهانِ تک قطبی وتسلط سه قرنه ی اروپا وامریکا برسرنوشت جهان را رقم خواهدزد .
امریکا که با سرخورده گی های سالهاي اخير( رسوایی هاي انتخابات ، هجوم معترضان امریکایی به کاخ کنگره وخروج غيرمسوولانه ازافغانستان وتسلیم دادن قدرت به طالبان تروریست )هژمونی واعتبارجهانی اش را درخطر می بیند، اینبار سعی می نماید تا با بی ثبات کردن دشمن اصلی خود ــ روسیه ی فدرالی و شاید هم بعدن بی ثبات کردن چين ازطریق تایوان ، همان هژمونی سیری ناپذیرخود را دوباره بدست آورد . که من فکر می کنم حالا تحقق این آرزوها ناممکن وغیرعملیست. زیراهم امریکا دیگرآن توان اقتصادی ــ نظامی دیروز را ندارد و هم رقبای جهانی امریکا چون چین ، روسیه ، ایران، هندوستان و برازیل حالا ازقدرت بازدارنده ی بزرگ اقتصادی ونظامی برخوردار شده اند.
اما ترس آن وجود دارد که امریکا ـ این محوراصلی شرارت ، با ادامه ی دیوانه وار سياست هژمونی طلبی اش ، بحران اوکراین را تا آنجا عمیق کرده وآتش جنگ را آنچنان شعله ورترنماید که دود آن چشمان تمام مردم جهان وبیشترازهمه چشمان اروپاییان – متحدان و دنباله روان امریکا را کورتر نماید. فروغی