زبان مادری
رسول پویان
بس که فارسی لعل نوشین غزل شیرین کند
مصـرع و بـیت و قـوافی را عـبیرآگین کند
گاه پارسی گاه فارسی دری اش خوانده اند
زیـر هـر نامی که باشـد لفظ را رنگین کند
بیخ پارسی دری درعمق هستی رفته است
تـا زبـان مـادری را احـسـن و دیـریـن کند
رشــتـۀ پـیــونــد دل هــا را زبـان مـادری
با خلـوص عشـق و پیمان وفـا تضمین کند
خط فارسی گـر نخـوانـد دلبر شیرین سخن
گوش بـر شـور غزل هـای دل مسکین کند
نـاز دارد خـط و خـال فـارسـی بـا واژگان
عاشـق و معشوق باهـم غمزه و تمکین کند
طنز و پند و قصه و حماسـه ها دارد دری
دفتر ودیوان انسان را چه خوش تزئین کند
شــعـر حـافــظ و کلام رودکـی و مـولــوی
باغ دل ها را پر از گل هـای فروردین کند
رقص الفاظ دری با نغمه و سـاز و سـرود
محتسب را نیز با بیت و غزل خوشبین کند
دوستان را شـوروشادی میدهد با یک غزل
دشـمنان کیـنـه جـو را نـادم و غـمگـین کند
بوی خوش در محفل شـعر و هنر می آورد
طبع دل را پر گلاب و نرگس و نسرین کند
قصۀ فرهاد و شیرین قیس و لیلا گفته است
یاد عـشق ورقـه گلـشاه، ویـس و رامین کند
خـط و خالِ حسن الـفاظ دری در گـوش دل
قـصه از فـردا و حـال و دورۀ پـیـشـین کند
فارسی در عرصۀ شعروهنر هوش و خرد
احـتـیـاج واژگانـی را چـه خـوب تأمین کند
رخت بندد دشمنی و کینه و جنگ از جهان
گـر بـشـر عـشـق و صفای همدلی آیین کند
21/2/2023