شکست مأموریت اولاف شولتس در آمریکای جنوبی
نیل نیکاندروف (NEIL NIKANDROV)
ا. م. شیری
غلبه بر «روحیات طرفدار روسیه» در آمریکای لاتین ممکن نشد
سفر صدراعظم آلمان به آرژانتین، شیلی و برزیل را میتوان یک شکست دانست. صحبتها، قولها و اظهار دوستیهای ظاهرسازانه زیاد بود، اما نه بیشتر. اولاف شولتس برخلاف اینکه به نظر میرسد این سه کشور از شرکای ممتاز آلمان در این قاره هستند، نتوانست از قالب سنتی ارتباط خود در سبک «بلا-بلا-بلا» (آشغال ادبی) خلاص شود. یکی از اهداف اعلام شدۀ این سفر، دستیابی به توافق بر سر راهاندازی توافقنامۀ تجارت آزاد اتحادیۀ اروپا با چهار کشور تشکیل دهندۀ مرکوسور – آرژانتین، برزیل، پاراگوئه و اروگوئه بود. تدوین متن چنین پیمانی دو دهه به طول انجامید. عدم انعطافپذیری در رویکرد اروپاییها به شکلگیری یک گزینۀ قابل قبول دوجانبه، بارها روند مذاکرات را در آستانۀ شکست قرار داد.
در ژوئن ۲۰۱۹، به نظر میرسید که همۀ موانع برطرف شده است. اما روند تصویب دائماً به تعویق میافتاد. از جمله دلایل متعددی که توسط آلمانیها و به طور کلی اروپاییهای غربی مطرح میشود، جنگلزدایی جنگلهای استوایی در برزیل، نگرش «نادرست» امضاکنندگان آمریکای جنوبی نسبت به حفاظت از آب و هوا و از محیط زیست در کشورهایشان است. مردم آمریکای جنوبی نیز عمدتاً در مورد حمایتگری اتحادیۀ اروپا که مانع از عرضۀ محصولات کشاورزی از مرکوسور به اروپا میشود، شکایتهایی دارند. دلیل آن واضح است: کشورهای اتحادیۀ اروپا از منافع تولیدکنندگان محصولات کشاورزی و گوشت و لبنیات خود در برابر رقبای ادعایی آمریکای جنوبی محافظت میکنند. و این، راهبرد سخت مذاکرهکنندگان اروپایی است.
البته، مردم آمریکای جنوبی از لحن ناصحانه که نمایندگان اتحادیۀ اروپا در بیان توصیهها، به ویژه در مورد رعایت حقوق بشر و رویههای دموکراتیک در سیاست داخلی کشورهای مرکوسور سوءاستفاده میکنند، آزرده خاطر هستند. مشاهده شده است که اروپاییها دائماً از موضوع «حقوق بشر» برای کُند کردن روند مذاکرات استفاده میکنند.
شولتس در سفر خود، هیئت بزرگی از کارفرمایان، بازرگانان، سرمایهداران را با برنامۀ عملی مشخص برای تشدید تجارت و واردات مواد خام همراه برد. این عملگرایی آلمانی است: بله، توافق تجاری متوقف شده است، اما وظایف فعلی باید حل شود. در انتقال بخشی از تولید به خارج از کشور باید عجله کرد. افزایش هزینههای انرژی و مواد خام، وضعیت وخیم در زنجیرۀ تأمین، فقدان نیروی واجد شرایط (پیامد آزمایشهای نئولیبرالی!) به یک مشکل جدی برای تجارت آلمان تبدیل شده است.
وظیفۀ راهبردی آلمان برای جایگزینی واردات در پس زمینۀ تخریب شدید روابط تجاری و اقتصادی با روسیه باید بطور ضربالاجلی حل شود. شکی نیست که شرایط بحرانی در سالهای آینده ادامه خواهد داشت و هیچ گزینۀ سریعی برای خروج از آن وجود ندارد. بنابراین، سمتگیری آمریکای جنوبی برای آلمان یکی از مهمترین آنها است.
از مصاحبۀ قبل از پرواز شولتس به آمریکای جنوبی چنین استنباط میشود، که او قصد داشت آرژانتین، شیلی و برزیل را در رویارویی ناتو با روسیه شرکت دهد و آنها را در ارائه کمک نظامی به اوکراین، یعنی به یکی از طرفین درگیریهای مسلحانه تبدیل کند. واکنش همتایان صدراعظم در حد قابل پیشبینی منفی بود. آلبرتو فرناندز، رئیسجمهور آرژانتین گفت که کشورش مانند دیگر کشورهای آمریکای جنوبی «در حال بررسی موضوع ارسال سلاح» به اوکراین نیست. صحبت گابریل بوریچ، رئیس جمهور شیلی نیز به همین معنی بود.
شولتس در گفتگو با لولا، رئیس جمهور برزیل در زمینۀ تحولات پیرامون اوکراین به پیشبینی به شدت منفی نسبت به روسیه پایبند بود. صدراعظم گفت: «برزیل این فرصت را دارد که درست انتخاب کند و به پیروزیهای آینده بپیوندد». این اولتیماتوم پوشیدۀ اتحادیه به مذاق سیاستمداری سرسختی مانند لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا خوش نیامد.
رهبر برزیل در کنفرانس مطبوعاتی پس از این دیدار با اشاره به لزوم بررسی همهجانبۀ علل رویارویی مسلحانه گفت: به نظر من باید علت جنگ بین روسیه و اوکراین روشن شود. آیا به خاطر ناتو است یا به دلیل ادعاهای ارضی؟ اطلاعات کمی در این باره در دنیا وجود دارد. چرا هیچ یک از طرفین تمایل کافی برای حل جنگ از طریق مذاکره نشان نمیدهند؟ رئیس جمهور برزیل با آگاهی کامل به دلایل روسیه برای آغاز عملیات نظامی ویژه و مقابلۀ آن با برنامههای ضد روسی سیاستمداران و ژنرالهای کشورهای ناتو ، گفت: «غرب قصد دارد مسکو را شکست دهد و تسلیم کند تا نتواند «برنامۀ اقتدارگرایانه» خود را بر جامعۀ جهانی تحمیل نماید».
هدف سیاست خارجی غرب دامن زدن بیشتر به درگیری در اوکراین و مشارکت دادن بازیگران جدید در آن است. به همین دلیل بود که لولا با چنین عصبانیت پنهان به مانورهای ناجوانمردانۀ تازه کار آلمانی در بازی بزرگ واکنش نشان داد.
لازم به ذکر است که انگیزههای نظامیگری در اظهارات شولتس در محافل خاصی از نمایندگان مهاجران آلمانی که اجداد آنها پس از جنگهای جهانی اول و دوم به کشورهای مخروط جنوبی (آمریکای لاتین) نقل مکان کردند، «با تفاهم» مواجه شد. این افراد به طور سنتی وابسته به جناح راست هستند. در میان آنها بسیاری از شخصیتهای تأثیرگذار به خانوادههایی وابسته هستند که از زمان نامیده شدن آلمان بنام رایش سوم، همواره موقعیتهای مسلطی را در زندگی اقتصادی منطقه اشغال کردهاند. امروزه سازمان اطلاعاتی آلمان (BND) علاوه بر حل وظایف صرفاً اطلاعاتی، امنیت و کارایی تجارت آلمان در آمریکای جنوبی را تضمین میکند. بر اساس سنت والتر نیکولای، که در زمان امپراتور ویلهلم دوم در آلمان ریاست اطلاعات را بر عهده داشت، اغلب از «چترهای» کارآفرینی به عنوان پوشش عملیاتی استفاده میشود.
دفاتر سازمان اطلاعاتی آلمان در کشورهای مخروط جنوبی اخیراً به سمت ایجاد شرایط مطلوب در محافل دولتهای محلی برای اطمینان از تامین فلزات، در درجه اول لیتیوم، روی آوردهاند. رونق جهانی خودروهای الکتریکی با استفاده از باتریهای یون-لیتیوم روندی است که صنعت خودروسازی آلمان برای حفظ رهبری در آن تلاش میکند.
ارزش استراتژیک ذخایر لیتیوم آمریکای جنوبی شدت رقابت را تعیین میکند. ۷۰ درصد آن در بولیوی، شیلی و آرژانتین قرار دارد. صادرات «مثلث لیتیوم» از طریق بندر آنتوفاگاستا در شیلی انجام میشود. احتمالا موضوع «لیتیوم» در گفتگوهای شولتس با گابریل بوریچ، رئیس جمهور شیلی، موضوع اصلی بوده است.
موضوع عملیات نظامی ویژه توسط هیئت آلمانی در همۀ سطوح مطرح شد. اما، غلبه بر «روحیات طرفدار روسیه» در آمریکای لاتین ممکن نشد. اطلاعات موجود در خصوص این موضوع را سازمانهای چپ در این قاره فعالانه منتشر میکنند، کارهای توضیحی انجام میدهند، رسانههای چاپی، فرستندههای رادیویی، اینترنت، شبکههای اجتماعی تحت مدیریت خود را به این کار جلب میکنند.
این تصور که درگیری در اوکراین توسط ایالات متحده طراحی و تحریک شده است، بیش از پیش گسترش مییابد. نتیجه واضح است: به گفتۀ شولتس، نگرش «غیرانتقادی» رؤسای جمهور آمریکای جنوبی نسبت به درگیری اوکراین، بازتاب مستقیم روحیات غالب در جامعه است. بنابراین، مأموریت شولتس در کشورهایی که با شیوۀ عملیات «امپراتوری» ایالات متحده به خوبی آشنا هستند، آشکارا شکست خورد.
نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی
۱۷ بهمن- دلو ۱۴۰۱