باقیست
به گوشه گوشه ای وطنم نقش اهرمن باقیست
زظلم کشته زیاد است و بی کفن باقیست
به سوی کوی محبت که میروی به سفر
بره به هوش گذر کن که رهزن باقیست
به تار پود وجودم به رگ رگ جانم
که مهر مملکت و ملت کهن باقیست
تو نیکخواه کسان باش و دل به دست آور
به گوش جانم از استاد این سخن باقیست
غم است ز شش جهتم حمله میکند هر روز
که سال ها شده این غم چو بار تن باقیست
به ملک غیر به غربت نشستن است مشکل
ولی هنوز چی توان جنگ و ماه و من باقیست
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
۲۱/۱۱/۲۰۲۲