هم میکشند وهم ملامت میکنند
ایدن رئیس جمهور امریکا ناکامی ورو سیاهی خودش را با ملامت سازی افغانهای میشوید که دست پروده دامان خودش بوده است . اوا ز سیاست امریکا در اول حمله بر افغانستان انکار میکند ، طعنه دالرهای امریکا به افغانستانرا میدهد ، از عدم وحدت نظر وعمل مسئولین دولتی نام میبرد ، از اردوی سه صد هزار نفری افغانستان یاد میکند که رهبران افغانستان انرا بدرستی بکار انداخته نتوانستند و میگوید برای ملت سازی به افغانستان نیامده بودند .
با تمام مفاسدیکه دولت های دست نشانده در افغانستان داشتند ایا او راست میگوید ؟
در زمانیکه از عمرم میگذرد وتا جایکه از سیاست امریکا از لا به لای کتابها و نشرات اگهی دارم ودر سه منطقه متشنج قبلی وموجود جهان ( زمانی ویتنام حالا شرق میانه و افغانستان ) سیاست و کردارهای امریکا را بخاطر دارم به این نتیجه رسیده ام که سیاستمداران امریکا به دروغ ، اتهام ، صحنه سازی ، انکار وتفتین طوری عادت دارند که اگر این اصول پذیرفته شده شان از ایشان گرفته شود اصلآ چیزی برای گفتن نداشته ودلیلی برای استتار جنایات ندارند .
جنگ ویتنام را جانسون با یک بیانیه هیجان انگیز و دروغین که اجسادبچه های ما در دریا شناور است اغاز کرد ، شرق میانه را از زمان ملی سازی کانال سویز وتشکیل دولت اسرائیل در تب وتاب نفاق ، جنگ ، تکفیر و ده ها اتهام دیگر پیوسته متسنج نگهداشته اسرائیل را به قدرت بی بدیل در منطقه مبدل کرد و چاه های نفت سعودی را در انحصار در اورده چون جوک رگ رگ انرا میچوشد . در حمله بر عراق بی منطق ترین دلایل را به خورد جهانیان میداد و میگفت در عراق دستگاه های سیار تولید بم اتم وجود دارد که میتواند ظرف ۴۵ دقیقه علیه ما توجیه گردد . در افغانستان با شعار جنگ با تروریسم ، باز سازی ، دموکراسی وملت سازی حمله کرد که اغای بایدن نباید خاک به چشم دیگران بزند زیرا ۲۰ سال زمان چندان طولانی نیست که حافظه ها انرا فراموش کند ، درصفحات روز نامه ها ، کتابها و ارشیفهای تلویزیونها همه ان گفته ها ثبت است . او فراموش میکند که از اول حمله بر افغانستان مطبوعات جهان پرده از روی اعمال شان بر میداشت . باز سازی ، دموکراسی ، مبارزه با تروریسم همه شیادی های جورج دبلیو بوش بود که جانشینانش انرا تکرار میکردند .
ازهمان اول شعار ملت سازی امریکا ، گفته میشد که این شعار قطعآ مورد نداشته علمآ غیر عملی است زیرا ملت مقوله تاریخی تکامل اتنیکی جوامع بشریست که بازور b52 وبا استدلالهای احمقانه امریکایی ساخته نمیشود، یک کشور نمیتواند در کشور تحت اشغال ملت سازی کند ولی نظریه پردازان امریکا و روسای جمهور ان با سر زوری بر تحقق این شعار پا می فشردند.
امریکا تنها به جهان دروغ نمیگوید بلکه با دروغهای شاخدار اذهان مردم خودرا سحر میکنند .
آغای بایدن ننگ اتهامات و ملامتی های سناتوران امریکایی در مورد نا کامی اش را بر دوش افغانستان می اندازد و با مکارگی های عجیب از تهیه سنگ قبر سربازانش نام میبرد . این شیادی های احساس بر انگیز دروغین را حالا جهانیان نه بلکه سناتوران امریکا به مسخره مگیرند .
کمتر کشور کشایی بوده که بگوید ناکامی اش ناشی از غلطی و جنایات خودش بوده است ، امریکا هم حاضر نیست رو سیاهی تاریخی اش را در افغانستان بپذیرد .
دالر های امریکایی که به افغانستان داده شد چیزی به مردم نرسید قسمتی دوباره به امریکا رفت وقسمتی هم در جیب ثنا خوانان و مزدوران افغانی امریکا واریز شد .
سیاست تفرقه اندازی امریکا در وجود دست نشاندگانش در کشور عملی شد ؛ دو ریاست جمهوری ، دو قدرت موازی ، دو تقسیم کشور به شمال وجنوب وغیره ها همه محصول سیاست تفرقه افگنی امریکایی ها بود . روسای جمهور ، معاونین ، وزراء همه بعد از قبولی سفارت امریکا تعین میشدند ، به مراجع امریکایی تعهد میدادند و دساتیر شان را عملی میکردند ، یک بخش این دساتیر تفرقه وبهم اندازی ومزاحمت کاری یکی علیه دیگر بود .
کاش بایدن مرد میشد ومیگفت که c.i.a.در تار وپود نظام دولتی افغانستان ، میان افسقالهای سیاسی و موسسات ایجاد کرده اش نفوذ دارد تا گفته میشد که سقوط نظام و تسلیمدهی قطعات نظامی بیشتر از همین مراجع اب میخورده .
زمینگیری امریکا در افغانستان بر وجهه سیاسی ان کشور نزد جهان و رقبای استراتژیکش به سختی صدمه است . امریکا این ناکامی را چگونه باید توجیه کند جز انکه بگوید نه ما بلکه افغانهای دست پرورده ما ملامت اند .