اظهارات یک کودک
ما درخانه یک تلویزیون داریم، تلویزیون بسیارکلان که مثل پرده سینما است.
مادرم ازصبح تا شام سریال می بیند وقتی چیزی از او میپرسم حوصله گپ زدن را ندارد و میگوید:
برو بچه شمر یکساعت مرا آرام بگذارکه سریال می بینم .
شب ها وقتی پدرم بخانه می آید اوهم تا نیمه های شب غرق تماشای کانالهای تلویزیون میشود و چیزهای بیشرمی را می بیند و با آهنگهای آریانا سعید خودش را میلرزاند و آخ و واخ میگوید
و مادرم به خواهرخوانده هایش زنگ میزند وساعت ها غیبت پدرم را میکند و میگوید مردکه بی شرم خجالت نمیکشه و تلویزیون را بند انداخته و نمیگذاره که آدم بدل خود کانالها را ببیند..
پدرم هروقتی که برنامه های دو و دشنام و یا برنامه ملا جنگی تلویزیون آریانای امریکایی شروع میشود مرا صدا میزند و میگوید:
بچه بیا ادب را از بی ادبان یاد بگیر!
راستی که من ازجنگ و دعوا وحرف های بداخلاقی و بی ناموسی و فحش های زیردامنی و ازکمرپائین بعضی نطاقان تلویزیون که چشم را پت میکنند و دهان را باز و هم مردمان پوچ زبانی
که برایشان تیلفون میکنند، بسیارچیزها آموخته و هوشیارشده ام.
خلاصه تماشای کانالهای افغانی برای اطفال و کلان سالان عزیزخیلی مفید است و خانواده ما همه تلویزیون را دوست داریم و ساعت ما تیر است و ادب راآموخته ایم
اما خواهرم بسیار بی ادب است چونکه هیچوقت بدیدن برنامه های تلویزیون نمی آید و ادب را ازبی ادب ها نمی آموزد، و فقط کتاب و درس های مکتب خودرا میخواند . لوده!!