پیشدرآمدی برای «١٨ برومر لوئی بناپارت» (١٨۵١)
واپسین تأیید، طنزآلود (و غمانگیز) بهخاطر وزن یک سنت ماندگار، به نظر میآید که برخی از آسیبشناسیهای زندگی سیاسی فرانسه که بیش از ۱۵۰ سال پیش توسط مارکس تشخیص داده شده است، هنوز آینده خوبی در پیشِ رو داشته باشند. این مطلب مطالعه «١٨ برومر» را فوریتر مینماید.
در فوریه سال ١٨٤٨ هنگامی که انقلاب در پاریس آغاز میشود، مارکس جوان است، انقلابی و آکنده از امید. او و انگلس با هم تازه «مانیفست حزب کمونیست» را منتشر کردهاند. ٢ دسامبر ١٨۵١ یعنی تقریباً چهار سال بعد، طرفداران لوئی ـ ناپلئون بناپارت، با یک کودتا، به دومین تجربه جمهوری در تاریخ فرانسه پایان میبخشند. مارکس قلم در دست میگیرد و میکوشد توضیح دهد که چگونه چنین ماجرایی رُخ داده است: منشاء «١٨ برومر لوئی بناپارت» که در گرماگرم رویدادها نوشته شده و بلافاصله پس از حوادث ماه مه ١٨۵٢ به چاپ رسیده است، همین رویدادهاست.
لوئی ـ ناپلئون بناپارت که کمی بعد تحت نام ناپلئون سوم امپراتور فرانسویها شد، روز ٢ دسامبر را برحسب اتفاق انتخاب نکرده بود: یادآوری افتخارآفرین سالروز مراسم تاجگذاری عمویش، ناپلئون اول و جنگ استرلیتز بود. مارکس با نامیدن متناش «١٨ برومر» با اشاره به کودتای ١٧٩٩ که به یک دهه انقلابی پایان بخشید، تمثیل را بهنوعی ادامه میدهد. بنابراین در دراز مدت است که مارکس میکوشد بناپارتیسم را درک کند: توضیح دهد که چگونه این شور و هیجان انقلابی و جمهوریخواهانه بار دیگر توسط یک کودتای ارتجاعی پایان پذیرفت؟
فراسوی تجزیه و تحلیل انجام شده از بازیگران آن زمان، تلاش برای درک تفکر و نقش سنت ناپلئونی یکی از قابل توجهترین جنبههای «١٨ برومر» باقی میماند. مارکس با تجزیه و تحلیل کردن این سنت در بین روستاییان که در آن زمان اکثریت غالب را داشتند، یک پیوند بین گزینههای اجتماعی و سیاسی بخش بزرگی از جمعیت و موهوماتش برقرار مینماید: استحکام ملک کوچک در اوائل سده (نوزدهم) با نام ناپلئون جداناپذیر باقی میماند. بنابراین لوئی ـ ناپلئون میتواند بر روی خاطره مثبت عمویش پدیدار شود و انقلابیون را در صندوقهای رأی نابود کند: پس از این که در روز ١٠ دسامبر سال ١٨٤٨ بهعنوان رئیسجمهوری برگزیده شد با یک کودتا (٢ دسامبر ١٨۵١) با تأیید نیرومند مردمی، انقلابیون را برای مدتهای مدیدی به گوشه راند.
آنچه بیشتر در گزارش مارکس درباره سنت انقلابی ١٧٨٩دو پهلو است و بین سالهای ١٨١۵ و ١٨۵١، گاهی با میراث ناپلئونی درهم میآمیزد (زنده باد انقلاب؛ زنده باد ناپلئون که در سالهای ۱۸۳۰ـ١۸۲۰ به گوش میرسد)، نیروی بسیجکننده است، زیرا در گذشتهها انرژی انقلابی خود را برای اکنون جستوجو میکند. سنت ١٧٨٩ میتواند یک مانع جدی باشد. انقلاب اجتماعی در پیشِ رو نمیبایست کاملاً چیز دیگری فراسوی انقلاب ۱۷۹۳ـ۱۷۸۹ باشد و نگذارد به بازیگران شرایط جدید، یعنی پرولترها توجه کند؟ قضاوت سختگیرانه که در اینجا درباره جمهوریخواهان فرانسوی شده است را باید در این چارچوب درک نمود: بهنظر میرسید که «لودرو رولن» و دیگران بخواهند بار دیگر سال ١٧٨٩ را تکرار کنند بدون این که به شرایط جدید اجتماعی و تاریخی توجه کنند.
یک نقطه کلیدی دیگر، انتقاد از رشد دولت انگلی و کاغذبازی در جریان، در تاریخ فرانسه است، که ناپلئون سوم ادامه داد: آنجا نیز با ملاحظه وزنه تمرکزگرایی در تاریخ از هنگام سلطنت مطلقه سده هفدهم تاکنون، مارکس بر آن به مقیاس سدهها انگشت میگذارد. او اینجا بر لزوم «درهم شکستن» دولت اصرار دارد (تمام انقلابهای سیاسی بهجای درهم شکستن دولت، تلاش در کامل کردن ماشین دولتی کردهاند). او تأملاتی را به هنگام کمون پاریس (١٨٧١) در «جنگهای داخلی در فرانسه» ادامه میدهد. دولت عمدتاً ارگانی باقی میماند که تحت تسلط یک طبقه مسلط قرار دارد که در نهایت باید برای باز کردن چشمانداز حقیقتاً سوسیالیستی «درهم شکست».
آیا این متن هنوز هم امروزیست؟ البته شماری از رویدادها بهنظرمان بسیار کهنه میآیند. اما برای کسی که درباره نهادها و جمهوریتها از خود سئوال میکند، بسیاری از مقولهها او را مجبور به تفکر مینماید. زیرا انتقاد وحشتناکی که در «١٨ برومر» وجود دارد، اشکال کنونی بناپارتیسم نو و پشتیبانان اجتماعی و سیاسی آن را مورد مداقه قرار میدهد. مارکس احتمالاً حیرتزده میشد و با تمسخر با این موضوع روبهرو میگردید هنگامی که میدید که در سال ٢٠١٧ تقریباً کل مردان سیاسی فرانسه خود را در سده بیستم طرفدار ناپلئون سده بیستم (ژنرال دوگل) اعلام میکردند، در حالی که پنجاه سال از قرار دادن بناپارتیستترین قانون اساسی تاریخ جمهوری گذشته است. واپسین تأیید، طنزآلود (و غمانگیز) بهخاطر وزن یک سنت ماندگار، به نظر میآید که برخی از آسیبشناسیهای زندگی سیاسی فرانسه که بیش از ۱۵۰ سال پیش توسط مارکس تشخیص داده شده است، هنوز آینده خوبی در پیشِ رو داشته باشند. این مطلب مطالعه «١٨ برومر» را فوریتر مینماید.