از تنِ رنجورِ میهن ، دود و آتش سر کشید
سوز و دردش را ولیکن ،مردمش دربرکشید
هست وبودِ ما بنام ِ دین ومذهب سوختند
زان زمانی وحشی آمد، نعرۀ اکبر کشید
باغ میهن خشک گشت و بلبلان زانجا پرید
بال قمری برشکست و، جغدِ جنگل پر کشید
طالبانِ جنگلی و ، گلبدینی های هار
حسرتا ! از خونِ ملت ، ساغرِ احمر کشید
غین و اتمر با همی و، عین ونور با همدمی
هر یکی ، بارِ اجانب را به مثلِ خر کشید
تودۀ مخمور جنت ،خواب حور می بیندا
زین سبب در خاک ما، اجنبی لشکر کشید
مسعود حداد
چهاردهم جنوری 2018