مستیِ عشق دل
رسول پویان دو دل که بهم شدند جدا نتوان کرد جز مهر ومحبت و وفـا نتوان کرد زخمی که به دل نشسته ازتیر نگاه جز مرهم وصل آن دوا نتوان کرد آتـش بـه نـیسـتان دل و جان فکـنید بی سـوزش نای دل نـوا نتوان کرد تا عشق و محبت و وفا هسـت بدل بی شک…
بیشتر بخوانید