داستان«بعد از آیدا» نويسنده «اليزا وين» مترجم «شادي شريفيان»
سالیکه هفدهساله شدم، صدای جیرجیرکها گوش را کر میکرد، گویی بیقرارِ شروع تابستان بودند و هنوز نفهمیده بودند در فصل تابستان به سر میبریم. همهی فکر و ذکر من این بود که خواهرم آیدا دوباره پیش ما برگشته بود. قرار بود در تنسی باشد، که با دوست پسرش که بهتازگی با یکدیگر نامزد کرده…
بیشتر بخوانید