طلوع صبح دل
رسول پویان خزان خشک به لطف تـو نوبهار شود پـر از طـراوت گـل نغـمۀ هـزار شود تــو روح تــازۀ بـســتـان آرزوهــایـی پـیـام غـنچۀ دل عـطـر روزگار شـود ز درد ما بشود مست زندگی آن سـان که سوژه های طربناک بی شمارشود دلــم در آتـش ارمـان مـی تـپـد دایـــم از آن امـیـد وصـال تــو پـایـدار شود…
بیشتر بخوانید