عشق و محبت

رسول پویان در دل اگـر عـشق و محبت باشد نجـوای دل آهـنـگ…

جهان در یک قدمی فاجعه و ناخویشتن داری رهبران سیاسی…

نویسنده: مهرالدین مشید افغانستان در حاشیه ی حوادث؛ اما در اصل…

چند شعر از کریم دافعی (ک.د.آزاد) 

[برای پدر خوبم کە دیگر نیست]  ترک این مهلكه با خون…

مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

اعلام دشمنی با زنان؛ زیر پرسش بردن اسلام و یا…

نویسنده: مهرالدین مشید رهبر طالبان از غیبت تا حضور و اعلان…

«
»

کتمان وانحراف حقایق وادعای های کاذب و تفرفه افګنانه بخاطربی ثبات سازی کشور

  نصیراحمد مهمند

(قسمت دوم پیوست بګذشته)

نه می دچادمال خوړلی دی اونه می څوک وژلی دی ×××داکه می ګناه ګڼی ، ظالم ته می په بد نظر کټلی دی

ما قالب وقانون سخن را نشاسیم ×× هر ناله جانسوز که برآید سخن ماست

«این نوشته درجهت براءت دادن کسی یا ګروه وګروپ وقومی نبوده بلکه برجسته ساختن واقعیت هاوحقایقی است دربرابرشعارها وادعاهای کاذب وابزاری دشمنان مقهور پرعقده و تاریخی خارجی وعمال هوسبارومعامله ګرداخلی که منحیث وسیله وابزار تلاش دارند که افکارواذهان عامه مردم افغان مخصوصا نسل جوان کشور وعامه جهان خ مغشوش ومسموم سازند۰خواننده هموطن !آنچه که مرا واداشت تادر ین مقطع زمانی حساس که مردم وکشورم با آن مواجه است بخشی از مواد ومطالب تحقیقی ګردآوری شده کتابی را که در شرف تکوین است  بدست نشر بسپارم اینست که چندی قبل درمسیر ګلشت در ګلستان سایت های وزین خبری و تلویزیونهای افغانی داخلی  یاخارج از کشورپای چشم وذهنم به بخشی از‏خارزار سایت انترنتی خاوران فرورفت که با ملاحظه ومظالعه آن ذهن وفکرم  نهایت آزرده شد،  متعاقب  آن چند روز قبل دراخباری از طریق وسایل اطلاعات جمعی نیزدرمورد اجتماع ګروهی معلوم الحال شنیدم وګوشهایم را آزرد که ولی نعمتان شان  برای اغفال  واغوای ملت شعارمقطعی تازه ای را زیر عنوان حکومت وحدت ملی (یعنی تغیر نام اداره مافیایی مولود بن )به خورد شان میدهند ۰

مرحله دوم ملاقات امیر:درملاقات بعدی موضوع درصفحه۲۴۶ کتاب مذکور چنین ادامه می یابد :

اظهار ویسرای :سوال وجواب دیروزرادرلندن برای دولت خود اطلاع داده بودم وامروز بذریعه تار برقی خبر آمده واز روی تار خبریکه صاحبان پارلمنت حرف زده اندبا شما سخن میګویم  ؛ لشکر ما برای امدادشما در جنګ نمودن باروس أماده وموجود است ، ولاکن ازین سخن که شما فرمودیدکه من با قوم خود صلاح نکرده ام واطلاع نداده ام واعتماد قوم من امروز بر شما نیست مګر به مرور حاصل خواهد شد ، وقتیکه منافع شما نسبت بایشان پی در پی  ظهور کندوبچشم خود مشاهده کنند وببینند امید میکنم که اعتماد شان حاصل ګرددهمه صاحبان پارلمنت در حیرت افتادندکه لشکر مارا که به سبب بی اعتمادی قوم شما در سرحدات راه نباشدوخودشما یعنی لشکر وقوم شمادر کار های خود شکسته ونا تیاروناتمام باشند بااین شکستګی و  نیم درستی جنګ شما با مردم روسی بلاشک خرابی و بربادی افغانستان خواهد بود ۰ وقتیکه شما خراب وبی آب شویدوامدادلشکرمارا خواهش کنید آنوقت چاره و صلاح کار برما هم سخت و دشوار خواهد شدو شما خوب سنجیده ودرست ګفته اید که قوم افغانستان را برما اعتماد نیست ، ما خود به خطای خود اقرار داریم که چرا با مردم افغانستان جنک میګردیم والبته بعد از جنګ باین فرصت کم اعتماد آنها برما حاصل نمیشود۰جنګ نمودن و دشمنی کردن با مردم افغانستان خطای بزرګ است  که از ما صادر شده وخوب نکردیم  که بامردم افغانستان  جنګ کردیم ۰

جواب سرکار والا  :صحیح وبجامیګویند که کارهای افغانستان سر رشته نشده و شکسته وناتمام است ومن هم  راست میګویم  ودرست ګفته ام وبراستی شمارا خبرداده ام  که اعتماد قوم  من امروز برشما نیست ۰ هرګاه شما را ازحقیقت حال واقف  نکیم فردا دردوستی خود خیانت کرده خواهم بودوشرمساری خواهم برد۰من هرګز دوست خاین نیستم وعیب وشرمساری را برخویش نه می پسندم ۰ اما امید بخداوند دارم که به سعی وکوشش های من اعتمادقوم من  برشما حاصل شود ودر دوستی با شما یک جهت باشند۰ تا امروزهمین قدر کار کرده ام که این جمعیت ومردمی را که با خود آورده ام ، بامن دوستی واخلاص دارندشما را به چشم دشمنی نمی بینند ودوست میدانند۰از باقی مردم خودهم امید دارم که بروم ودلایل نفع دوستی شما راباز برآنها ثابت کنم دلهای شانرا بردوستی شما میل بدهم ، اګر چه شما برخطای خود از جنګ ودشمنی با مردم افغانستان اقرار دارید ، من این خطای شما راعذر معقول وبجا ادا میکنم که سرکرده وامیر آنزمان خطا کرده بود که شما را برحال قوم وخیالات شان واقف  نساخته و از قوم صلاح ومشوره کرا  را نمیرسیده بی اطلاع قوم بدوستی شما اقدام کرد وتعهد اموری را نمودکه رضای قوم درآنها نبود وخود نتوانست که تمثیت آن امور را بکند تا آدم  شما ضاییع وتلف ګردید وشما را علاج  وچاره هتک عزت خویش لازم افتاد، لاچارجنګ افغانستانرا آماده شدید تاآب وعزت دوست خودرابجاکنید ۰ اګر جنګ نمیکردید عزت وآب دوست شمابجا نمیماند، هرچه کرده اید محض لاچاری ناعلاجی بوده است ۰

اظهار ویسرای : پارلمنت  دولت ما هیچ راه چاره وعلاچ را نمیداند که چه کنند وکدام کاری را اختیار نمایند که مدافعه روسی از تصرف ولایات افغانستان بعمل آید ، دولت وخانه شما برباد نرود ، اګرجنګ روس با شما پیش آمدومردم شما از ناتمامی کارهای خود شکست خوردند  وملک شمارا دشمن ما وشما قبضه کرد عزت دولت ما که ذمه دار حفاظت ملک شما ازدست انداز دشمن خارجی هستیم بربادخواهد رفت وخواهی نخواهی جنګ ما بادولت روس باید بشود تا انکه دولت خود رابرسر این کار تمام کنیم راه و چاره علاج را از خود شما میجویندهر تدبیر ی که متضمن خیر وفلاح  امروزوبر جا ماندن عزت دولت ما وخانه وملک شما ست خود شما بیان کنید و سر رشته بدست ما بدهید تا بران عمل کنیم فکر ما به چاره وعلاج کار نمیرسد صوابدید شما را هرچه باشد ۰ پادشاه ما ووزیراعظم وباقی وزرای ما مسلم ومنظور میدارند ۰

جواب سرکار والا دولت شما که امروز راه وچاره وعلاج کاررا از من میجویند ومرا دوست صادق ودانا شناخته اند ومصلحت دان امور دولت خود ودولت من میدانند تدبیر صواب واندیشه دور بین من مقتضی اینست که پاره وجزء ای از اراضی متنازع فیه سرحدات افغانستان را که الان نزاع  ماومردم روسی بر سرآنها ست،و صاحبان کمیشن شما که منصف وهم دوست دولت ما ګفته میشوند برای روسی بګذارند ومن چنان میدانم که خاک ومسکن ترکمانیه سابق را هیچ تصرف نشده ام و فی الحقیقت هنوز مردم ترکمانیه سابق رعیت من نیستند وضبط در امور آنها نکرده ام وطایفه ای هستند که هرګز دین واعتمادبه خدا وعهدو پیمان ندارندوچنان می بینم که دروقت جنګ لشکرمابا لشکرروسی مردم مذکور ازمال ودولت خود نګذرندوبواسطه پایمال نشدن بروسی پیوسته واز دولت اسلام خود روی ګردان شوند پس برسرخانه وجای ګروهی که این قدربی دین باشند جنګ را بادولت بزرګ وکلان آماده شدن وخودرا ازناتمامی کار های خویش وعدم اسباب درعین شکستګی وبی سامانی خراب کردن ودولت دوست خودرا با دشمن قوی پنجه ګرفتار ساختن کار خردمندانه نیست وکمیشن خودرا اذن بدهید که پاره از سرحدات متنازع فیه را برای عزت دولت روس که پادشاه کلان است بګذارند ومن که اهالی کمیشن شمارا منصف ودوست وخیرخواه خود قرارداده ام برحصه تقسیمیکه با روسی بکنند وحد جدایی نمایند راضی خواهم بود ، امضاء خواهم کرد ،مثلا شخصی را مجبور کنند که خنجر برشکم او فروبرند البته قطع بند انګشت برای او از پاره شکم بهتر است ، ازین نقص اندک نفع بزرګ زندګی را می یابد وازان صدمه شدید روی حیات وزندګی را نخواهد دید وحال آنکه آنچه برای روسی ګذاشته شود جزء سرحدیه متعلق خاک افغانستان نخواهد بود وجزء زیادتی است که دردوسال قبل برای ګفتګوی امروزوما به قرارداد مصالحه متصرف شده بودیم، حال ازآن زیادتی بنا برخیروقت می ګذرم ۰ اګر کارهای من درست می بود ومردم من حرف مرا می شنیدند وغافلل ازاوضاع امروزنمی بودند  ودولت شما را پیچیدګی معاملات  مصر در پیش نمی بود وقت جنګ با دولت روس امروزبود که مردم ترکستان زمین بو سیله دعا وآمین جنګ مردم افغانستان و روسی را میخواهندتا شوروفتنه عظیم برپا ساخته بلوای عاام بکنند ودامن  ملک خویش را از زیرپای روسی بکشند وشب وروز انتظاربرمردمی را دارند که کی وکدام ساعت آنهارا اشارت کنم وفرمان غزاوجهادرا بدهم ، لک ها نفوس بدشمنی آماده وتیاراند ولی کارمن ناتمام وشما را پیچیده ګی معاملات مصردر پیش ؛جنګ امروزرا خیر نمی بینم وراضی برصلح می شوم شما انتقام خودرا ازمخالفان مصری میګیرید منهم درستی کارهای خودبمرحمت الهی وسعی وکوشش های خود درنصیحت قوم وتقویه دولت شما ازمدد های دوستانه تان میکنم وسرحدات رااستحکام  میدهم وقلعه جات جنګی در سرحدات می سازم ودرستی کارافغان آنچه میدانم  هشت سال مهلت  وفرصت  میخواهد. بعدازهشت سال اګرچه مردم ترکستان  زمین  به نوعی مغلوب دوستی خواهدشد که آنوقت  مجال  حرکت وشوروبلوا را نخواهند داشت وتصر فات روسی درترکستان زمین خوب قایم میشود وامروزحکم میکنم که آنروز دست وپای مردم ازبکیه بسته خواهد بود ولی خدا بخواهد کارهای افغانستان درست خواهد شد ونا تمامی نخواهدداشت ودرمقابل دشمن بدرستی کرا خواهند داد ۰

اظهار ویسرای : ازین تدبیر خردمندانه وصوابدید عاقلانه شماهمه صاحبان  پارلمنت وامنای دولت نما از ورطه حیرت برآمدند وګرهی که در کار افتاده بود به ناخن فکر شماباز شد۰ بسیار رای پسندیده ونیکوست  امنای دولت ما برین رای وصوابدید البته کار میکنند اګر مردم روسی عزت خود را بهمین قدر که شما راضی شده ایدقدر  شناختند ومصالحه در بین آمد بسیار خوب واګر قدر شناس عزت خود نبودندوجنګ میکردند ، پس بحکم ضرورت جنګ ما وشما بالاتفاق بااو خواهد بود ودر خشکه ودریا بااوجنګ میکنیم و شما را تنها در مقابل دشمن نمیګذاریم ۰ اګر جمیع دولت ما برباد برود  باک نخواهدبود ۰ برین تدبیر آلان مدارکار راګذاشته اید امید میکنم که دولت روس راضی وخوشحال شود وبر امنای دولت ما سختی های کار آسان شود وبرین تدبیر فکر واندیشه هییچ کس ازمردم پارلمنت ما نرسیده بود تاکنون برشجاعت ودلیری وجوهرمردانګی شما اقرار واعتراف داشتیم وچنان دانسته بودیم کرا سلطنت وسپاه داری از دست شما خوب می آید وکار مشوره و صلاح تدبیر امور کمتر توجه فرموده اید ۰ حال که چنین تدبیر دوست ورای مستحسن از شما مشاهده شداقرارمیکنیم که مثل شما یکنفر نهایت دونفر مرد مدبرومصالح شناس دردولت ما خواهد بودواګر بریک نفر یقین بود در شخص دوم  شک خواهم داشت ، بسیار مدبرکاردان هستید ۰ حال بهرنوعی که برای خود واولاد خودازما عهد و پیمان میخواهید با شمامعاهده میکنیم ۰

جواب سرکار والا : من که در دولت شما آمده ام وخود را دوست شما میدانم از دوستی شما چشم داشت منافع برای قوم خود دارم وبه تقویت دولت  شما کارهای خودرا انشاء الله درست خواهم کرد وازهمت ، مردی و مصلحت دانی من دور بود که دو پاره ء بین که از زیادتی سرحدات خود بدوستی ندهیم و شما رابه جنګ ومنازعه با دولت مذکور ګرفتار  کنم و آب وعزت دولت شما را پاس نکنم و قدردان دوستی نباشم  ۰ دوست صادق باید به  خیرکار بکوشد و امری را اختیارکند که ضرر به دوست خود نرساند ۰ مراعهدوپیمان جدید باشمادرکار نیست لفظ وقول  شمارا پسندومعتبر میدانم ،شماهم قول مراولفظ مرادردوستی خودسند بدانید واګرمیخواهیدعهد واقرار دوستی مرا به خط خود نوشته بشما بسپارم ومن هرګز از دوستی شما و دشمنی روس  برنمیګردم  ، با او دوست نخواهم شد وبا  شمادشمنی نخواهم کرد اګر دولت روس بحرف وسخن شیرعلیخان قندهاری هتک  عزت  مرا  نمیکرد ومرا ازسمرقندبندی درتاشکند نمی برد وحرف شخصی را که با من هیچ همسری نداشت ودر خاندان ما نوکر ومحکوم بود در باره من نمی شنید ممکن نبود که از دوستی دولت برمیګشتم بلکه از جانب او بقدم دشمنی جانب شما پیش می آمدم ، بعد ازآنکه پاس خاطر مرا نکردوقدرنام ونشان مرا شکست وازخانه اودل آزرده برآمدم وباشما حرف دوستی  آغاز کردم ممکن نیست وازمحالات خواهد بود که دوستی شما را ترک نمایم ۰

اظهار ویسرای :  دولت مارا بردوستی وصدق ګفتار شما اعتمادتمام حاصل است ۰ تا امروز پرورش وآبادی شما را دوستانه منظورداشتیم و مربی احوال شما را دوستانه منظور داشتیم تایک حدی بودیم حال وجود شما را نصف اعضای دولت خودقراردادیم آنچه از خیر وخوبی وسلامتی  بروجود روا دارهستتم  بر شما نیز روا دارمی باشیم وظاهر است که از درد و الم  ، شادی  وفرح آنچه برنیمه اعضا بر سد نیمه  دیګر ار درک همان کیفیت چاره وعلاج نیست وما از ملاقات شما برجمیع آرزو های خود کامیاب شدیم ۰ حال وقت اظهار شماست که هرمطلب ومرادی داشسته باشید بیان بفرماییدتا خواهش های شما را قبول کنیم ۰

جواب سر کار والا : خواهش من دوستی دولت  شما واقرارشمابردوستی وراستی قول من بود بعمل آمد، دیګر خواهش ندارم وبردولت شما تکلیف نمیکنم ونمیګذارم، اګرخود شما نظر به شان دولت خویش حسن محبت ومهربانی را ازعطیه چیزیکه تقویت کارمردم افغانستان ازآن حاصل شود به ظهوربرسانید قدردان احسان دولت شما خواهم بود ۰ چنانچه دوازده لک روپیه سالانه میدهید وشکر ګذار احسان شما هستم ومبلغ مذکور را بامالیات افغانستان یکجا کرده صرف تنخواه لشکری میکنم واګر منظور شما این باشد که لشکرافغانستان زیادوجدید باشد  ونګاه داشته شود وجه تنخواه لشکر جدیدراندارم واز مالیات افغانستان ووجه سالیانه شما چیزی باقی واضافه نمانده که ذخیره خزانه داشته  باشم ، احوال  ملک ودولت خود را از شما  پنهان نکرده ام باقی اختیار داربد ۰فقطاظهارویسرای موازی پنجهزارمیل  ازتفنګ بغل پرباجبا خانه فی الحال بطورهددیه وعطیه شما راداده می شود ودوهزارمیل هنری مارتینی که شما به خریداری خواهش کرده بودید نیز با جباخانه زود خواهد رسید ۰ فقط

ملاقات وکیفیت مجلس حضرت شهریاری باجناب ویسرای صاحب بجای خود ویسرای یوم یک شنبه ۱۹جمادی الثانی سنه ۱۳۰۲ – اظهارسرکاروالا مشتمل برشش فقره :

فقره اول  — آنچه دسترس ما بوده باشدوبتوانیم که وقتا فوقتا چیزی وجه نقدی فراهم آورده اسلحه وجبا خانه از دولت شما خریداری میکنیم باید تاجران معتبراسلحه فروش دولت شما باماآشنا معا مله داربوده باشند وبدون تکلیف اسلحه ایکه بکار داریم ازآنجا ازتجارمذکور دستګیری ما بکند وسابقاهم باجناب « لاردرپین  صاحب بهادر »مذکوراین مدعا پرداخته ایم و صاحب  موصوف درانجام  این مطلب بذریعه مکتوب خود وعده داده بودند ۰

فقره دوم – ازدارالسلطنه کابل چندنفر کاریګر هرفن را برای آموختن صنایع مقرر میدارم که درلندن رفته صنایع را که بکار دولت خدادادافغانستان میرود ترقی وسامان دولت ازآنها حاصل میګردد بیاموزند ۰

فقره سوم – چند نفر انجینیرهای قابل یعنی استادان تعمیرازدولت شما میخواهم که حاضردارالسلطنه کابل بشوندتاقلعه جات که به هرجا برای استحکام  سرحدات لازم میدانم ساخته شود ۰

تذکرلازم :(درباره ساختمانها ی تعمیرات ، پل ها ، سرکها ، فابریکات وبندوازنهراز زمان انتقال پایتخت بکابل ودوره امیر تا نیمه دوره اعلیحضرت مرحوم محمد ظاهر شاه از جانب محققین ، نویسندګان ، ژورنالستان واشخاص مختلف نوشته وعکسها وفرامین زیاد در مطبوعات انتشار یافته ولی مع الاسف که در مورد معماران و مسوولین داخلی داخلی امور ساختمانی آ ن هیچګونه تماسی ګرفته نشده ومعلوماتی ارایه نګردیده ، بجز از معلومات مختصری که درمجله امن درشماره    سال  در صفحه    تحت کلیشه ازحافظه تاریخ ۰ که در ین مورد نزد اینجانب سلسله اسناد و ومدارک ومعلومات موجود است که راه را برای جستجووتحقیق وتدقیق محققان ونویسندګان علاقمند باز خواهد نمود ۰ (امیدوارم این توفیق حاصل ګردد تا معلومات ومدارک تحریری، شفاهی ومصوریکه برای تالیف کتابی در دست تدوین وتحریر قراردارد اقبال نشر وپخش یابد ۰نویسنده این مقاله)۰

فقره چهارم – چندنفر دانایان علم معادن یعنی استادان کان شناسی ازدولت شما میخواهم که حاضر دارالسطنه کابل بشوند وکوه های افغانستان راګردش کرده معدن های هرچیز را پیدا کنند ۰

فقره پنجم —  درباب توپ های  بزرګ وکلان که برای استحکام قلعه ها ذکر آنها بمیان آمده بود لازم وضروراست که از جانب شما مهربانی وسر رشته شود تا بخاک افغانستان هر جا مقرر باشند برسند ۰

فقره ششم – اګر نکلیف بشما آن باشد که لشکر جدید سررشته کنم بداخل افغانستان ازمخارج همین لشکریکه امروز دارم هیچ زیاد نمی ماند که لشکر های دیګر ساخته شود ګنجایش وامکان زیادی لشکر از ین که بداخل افغانستلن دارد نیست واګر تکلیف نباشد منهم  اراده ندارم که بدون  مواجب لشکر زیادکنم همین مداخل را به لشکری که ساخته ام صرف  میکنم ۰جواب ویسرای : این شش فقره اظهارات شما را از روی تجویز صواب جواب میګویم ۰

کیفیت مجلس ضیافت سرکاروالابجای ویسرای شب شنبه ۲۱جمادی الثانی سنه ۱۳۰۲ هشت بجه شب مذکورحضرت شهریاری سوار ارابه ااسپی شده به منزل جناب ویسرای تشریف بردند ومحفل ترتیب و تزیین داده بودند ۰  یکی محفل خاص و دیګر محفل عام ۰ در خاص جناب ویسرای وشهزاده انګلستان وجمیع افسران نامدار یوروپین  حضورداشتند ۰ حضرت شهریاری برکرسی عزت تمکن فرموده، جناب ویسرای جانب راست و شهزاده انګلستان جانب چپ شان برکرسی ها قرار ګرفتند ۰باقی افسران در چپ و راست هریک بجای خویش برنشستند ، انواع اطعمه واقسام شربت هابرسر خوان وسرمیز حاضر وموجودبود ، حضرت شهریاری ازهمه مطبوخات که دران ګوشت و روغن بود اجتناب واحتراز فرموده دست بجانب هیچ یک مطبوخ دراز نکردند الا پاره نان وقدری بیضه مرغ که به آب جوش  داده بودند صرف نمودند ۰ حاضرین یوروپین شراب را مثل آب  آشامیدند ۰ ویسرای صاحب بحضرت شهریاری خطاب کرد که ما مردم شراب را وقت طعام میخوریم ۰ حضرت شهریاری فرمودند که من اب بجای شراب می نوشم ۰

پس از صرف  طعام وتجرع شراب همګی از جای برخواستند ولب بدعای دوام دولت پادشاهی خویش و درازی عمر او باز کردند ۰ حضرت شهریاری نیز به این زبان دعا فرمودند : « که از خداوند ترقی وشوکت دولت شما را میخواهم که امروز با دولت شما دوستی کرده ام ودوستی من با دولت شما خاص از برای خود من نیست ؛ خیر ومنافع اقوام خویش را منظور دارم وچشم برداشت من آنست که ازین دوستی نفعی تمام با اقوام من برسد ، پس دولت شما دیر پای ودراز بماند تا قوم من متمتع ګردند»۰ حاضرین از اینګونه دعا به اصل مدعا پی برده بسیار منبسط وفرحناک شدند و دوره ثانی  همه بر پای ایستاده قانون دعا را بااین ترانه سازکردند که : (از خداوند سر سبزی نهال عمرجناب امیر صاحب افغانستان رامیخواهیم که با دولت ما دوستی کردند واز دوستی دولت ما آبادی قوم خودرامنظور داشتند وآبادی قوم او ،همګی باعث استحکام وعزت دولت ماست – ودرآبادی قوم اوحرف خرابی دشمن ما مندرج است ۰

ختم مجلس خاص بدعای خاص شده ، حضرت شهریاری وجناب ویسرای وجناب شهزاده انګلستان وباقی افسران همګی به محفل عام وارد شده درین انجمن راجه ګان هندوستان ونواب های هر ضلع در مقام انتظار شرف ملاقات ودست بوسی شهریاری والا را داشتند یک یک به مقصدخویش رسیدند ومجلس به آ خرپیوست و جناب ویسرای وزوجه او مشایعت  کرده وبجای خود بر ګشتند وحضرت شهریاری به منزل خویش تشریف آوردند ۰

کیفیت مجلس دربار  جناب  نایب السلطنه  که حضرت شهریاری که رونق  افزای آن محفل بزرګ شدند بعدازان مجلس عزیمت مراجعت  دارالسلطنه که حضرت شهریاری درخاطرعاطر تصمیم دادند روز چهارشنبه۲۲جمادی الثانی سنه ۱۳۰۲بوقت یازده بجه فارن سکرتری وسکرتر خاص جناب ویسرای صاحب ودونفرمصاحبان جناب ویسرای شرف حضور داشتند واظهارداشتند  که محفل بزرګ برای تشریف بردن شما ترتیب شده که دران محفل کل افسران  اروپایی و راجه ګان هندوستان حضور داشتند باید درین انجمن بزرګ حرف اتحاد دولتین فیمابین شما وجناب ویسرای صاحب مذکور  سوارارابه اسپی شده روانه ګردیدند، از دروازه عمارتی که قرار ګاه سرکار اشرف بود تا دروازه خیمه ویسرای  فوج ولشکر دو رسته ایستاده بودند بهر فوجی که از پیاده وسواروتوپخانه میګذشتند باجه های سلامی  به نواختن می شد حین ورود به حوالی خیمه ویسرای صاحب و شهزاده انګلستان وجناب سپهسالار افواج هند بقدیم تعظیم تا زیر سایه بان که بیرون خیمه برپا کرده بودند پیش آمده با یکدیګر دست دادند، در اندرون خیمه شدند و بر صدر محفل که صفه ترتیب داده بودند و سر صفه کرسی زرین نهاده بودندجای کردند ۰ کرسی جناب نایب السلطنه در میان کرسی سرکار والا پهلوی راست وکرسی شهزاده جانب چپ واقع بود و زیر کرسی شهزاده جانب چپ افسران اروپایی یعنی فرنګستان وفروتر ازآنها راجه های هندوستان و زیر کرسی سرکار اشرف بفاصله اندک پنج کرسی از معتمدان حضور شهریاری وفروتراز آنها نوابهای هر ضلع ومقام مقرر وصفوف مردم دنبال سر صف اول به ترتیب بسته و آنچه حضرت  ظل الهی تخمین کردندوګفتندونایب السلطنه تصدیق نمودندهزار وچارصد نفر برکرسی ها نشستنه بودند ۰ درین مجلس بزرګ وانجمن کبیر جای سخن ګفتن بود ، آغاز کلام از جانب سر کار والا شد۰

خطاب به حضار مجلس کردند وګفتند: « خدارا شکر میکنم که اقوام افغانستان چندی قبل ازین با دولت شما دشمن بودند وامروز بواسطه من دوست شدند وعلامت دوستی اینست که بدولت شما آمده ام وجماعتی ازاعیان و روشناسان هرقوم از اقوام افغانستان با من حاضرند وقول مرا در حضور شما تصدیق میکنند که اقوام افغانستان دوستی دولت شمارا از صمیم قلب برای منافع وفواید خویش اختیار داشته اند ۰و بادشمن دولت خود ودولت شما که دولت روس باشد دشمنی دارندو هرګز دوست نخواهند شد زیراکه ضرر های بسیاراز دوستی ودشمنی او متصور است۰ فارن سکرتری فقره کلام شهریاررا بزبان اتګلیسی  ترجمه وبه آګاهی مجلس رساند ۰

جمیع مردم یورپ مرد وزن فخریه ومباهات کردند و بوجد وشوق از سرور ونشاط بسیار درآمدند وکف بر کف زدند ، فقره دیګر آغاز نهادند وفرمودند: « حال که اتحاد و دوستی ما وشما برعالمیان ظاهر شد خبراین مجلس وشرح ګفتار من به کل دولت ها وبګوش جمیع سلاطین عالم میرسد وباید درچنین محفل بزرګ آنچه من بګویم سر مویی در قول من خلاف نباشد ـ شما رانوید میدهم ومژده میر سانم که هرګاه در مملکت هندوستان فتنه برای شما حادث ګردد واختلالی در امور حکمرانی شما رو بدهد اقوام افغانستان میتوانند ودر قوت وقدرت دارند که امداد دوستانه از حفاظت سرحدات شما برسانند و رفع آن فتنه از دست شما بامداد دوستان شما که اقوام افغانستان اند بعمل آید و اظهار این نکته تلافی آن عهد وپیمانی است که شما را در دفع دشمن خارجی دولت افغانستان برعهده مقرر است  یعنی بر ذمه ګرفته اید که هر دشمنی از دول خارجه قصد دست اندازی بخاک افغانستان بکند دولت شما با دولت ما متفق وهمدست شده اورا از میان بردارند »۰

 به محض ختم این کلام باز جمیع مردم یورپ از کرسی ها متحرک شدند و از روی وجد کف بر کف زدند ، لاکن راجه ګان هندوستان را طایر رنګ از رخسار پریده وچهره ارغوانی زعفرانی شد ۰

فقره سوم  اینست که بعد از تحایف وهدایای بسیار در مجلس بحضور شهریاری از پی هم آوردند و بیرون کشیدند وباز آوردند و بردند ، شمشیر مکمل با الماس جناب ویسرای طلبیده درنهایت تعظیم وآداب به دست سرکار داده و ګفت : « چون ذات مسعود شما یکی از شجاعان روزګار شمرده می شوید لایق میبینم که این شمشیر برسم یادګار از دولت ما در دست شما بوده باشد »

حضرت شهریاری فورا بجواب فرمودند : « منهم قبول کردم و انشاءالله وتعالی ګردن دشمن خود و دشمن شما را با این شمشیر خواهم زد» ۰نشاط حاضرین ازین ګفتار آنقدر زیاد شدکه به تحریر نه میګنجد ۰ بازهمه آواز بر کشیدند و کف بر کف زدند و مجلس به آخر رسید ۰ سرکار والا برخواستند ، جناب ویسرای صاحب و جناب شهزاده انګلستان همراهی ومشایعت کرده تاجاییکه سوار ارابه اسپ شدند وبرګشتند ووقت سواری بیست ویک فیر توپ شلیک کردند و فوج ها همچنان حد بحد جابرجاحاضر بودندو لوازم سلامی را تا دروازه عمارت قرارګاه شهریاری به تقدیم آوردند ۰فقط بدست خط میرزا ابوالحسن ۰

در ذیل این نوشته چنین ادامه می یابد :این رساله خلاصه رویدادهای مجالسی است که در هنګام اقامت اعلیحضرت مرحوم امیر عبالرحمن خان پادشاه غیور و سیاست مدار بزرګ افغانستان با ویسرای آنوقت هند « دلاردونفرین» بعمل آمده ، ضمنا  متعدرات حربی ، سیاسی و مدنی افغانستان را تنها با ذکاو سجیه خود در حدود شش ماده پیش بینی کرده ، خطالسیر انکشاف افغانستان آنروز را خاصتا در فقره دوم سوم وچهارم در میان آورده، رقابت دولتین را بخوبی درک نموده بطور متواضع وبی نمایش از موقع استفاده نمودن خواسته است ۰

در فقره اول تسلیح ملت را اندیشیده که باید ملت افغنستان برای همیشه قوی باشد ۰ در فقره دوم چندنفر کارګرا را خواسته که به لندن فرستاده شود ، صنایع کار آمد افغانستان را بیاموزند و زمینه پیشرفت اقتصاد را ګذاشته است ۰در فقره سوم  انجنیر های حربی وعمرانی را از خارج تامین کردن خواسته است ۰ در فقره چهارم معدن شناس ها واستخراج معادن را برای تامین ثروت دولت وملت پیشبینی کرده است۰ درفقره پنجم خواستن توپهای جبل وصحرا و استحکامات را در نظر ګرفته که برای رفع احتیاج عاجل وتهیه زمین حفظ حدودرا در ین فقره اندیشیده است ۰خلاصه این رساله را بهترین شاهد سیاست اداره مملک درآنوقت یافتم و بواسطه تدوین این رساله ضمنا شایعاتی که در میان دوست وبیګانه براین سیاست دوران داشته از بین برده است ۰فقط ( محل امضای نورمحمد ۱۰/۲/۱۳۲۶

همین نویسنده بازهم چنین ادامه داده ومینویسد که : رساله هذا رویدادو ګزارشات مجلس راولپندی است که در سنه ۱۳۰۲هجری در بین اعلیحضرت مرحوم امیرعبدالرحمن خان و نایب السلطنه آنوقت هند ( لاردوفرن)طی شده است این کتابچه ګویا یک قسمت شونات تاریخی وسیاسی را حاوی است که درانوقت ها از بس در حفظ وکتمان آن کوشیده بودند بدست آمدنش درین زمان هم تقریبا باور انسان نمی آید ، اګرچه یک قسمت و صورت این رویداد در جلد سوم سراج التواریخ در صفحه ۴۵۴ به قسم اجمال درج شده ولی به۰۰۰  نمی شد، اما این کتابچه برعلاوه حقیقت تاریخی سند هم ګفته میشود چه بامضامینی میرزا ابوالحسن خان یکی از منشیان دربار آنوقت است ۰ به همه جهت این رساله ګک یکی از اسناد تاریخی است در حفظ ان باید کوشید وبه نظر عادی نباید در آن دید ۰ (۱۲حمل۱۳۲۶، محل امضای نورمحمد)۰

آموزش ازافکارواعمال یک مردمنفور!؟ «امیرعبدالرحمن خان»وپندوعبرت ازآدمهای محبوب!؟ «هفت وهشت ثوریهافرزند ی های بن»

حقایق درمورد ادعای کاذب ومتعفن «۲۵۰ »سال تګ تازی وحکومت پښتونها:

طوریکه سخنان وشعارهای بیهوده بی مقداروغیرافغانی ازجانب حلقه خاص استخدام شده اجانب وافرازات کمونست های لیننی وماویستی برای مخدوش نمودن افکارعامه و مکدرساختن فضا به نفع دشمنان افغانها برای باصطلاح آب راګل آلودوماهی ګرفتن سرداده میشود در باره ، دو صد و پنجاه سال تګ روی وحکومت پښتونهاوتغییرنام افغانستان ،حکومت وسیع البنیاد ، نظام فدرالی ،زبان پښتو وغیره شعارهای بی اساس وکاذب مقطع  یی منحیث ابزارطبق  اجندای مرتبه خویش  اینجا و آنجا به ایجادذهنیت های منفی وماجرا جویی پرداخته ، که بیشترکورکورانه وطوطی وار به نوشته متناقض وغیر مستدل شاد روان میر محمد صدیق فرهنګ وفرد ایرانی ای بنام چنګیز پهلوان یا به ګفته صاحب نظری پهلوان پنبه کتاب «افغانستان عصر مجاهد و برآمدن طالبان » مبلغ نام جعلی افغانستان ومروج کلمه افغان به افغانستانی تکیه میشود وبرای باصطلاح حل این مشکل وعقده کشایی این حقارت یکعده کوتاه خرد و بی معلومات وآله دست جای پای قویم کوشان واخبارامیدش قدم ګذاشته با اظهارګپ های کلان کلان فیل وشترګونه دهن پرآب کرده وګاه وناګاه به سفسطه کویی وچرندیات میپردازند۰

میګویند دروغ های بزرګ را مردم زود ترقبول میکنند ۰ بیایید بخاطر این سخنان فیل وشترګونه ببینیم که ازدوصد وپنجاه سال بدینسو که احمد شاه بابا کشور را ازدست درازی  فارسها نادرافشار وغیره مصوون نموده آیا واقعا پښتون هابه مثابه یک قوم وقبیله زبان وفرهنګ خودرا بردیګر اقوام ساکن کشور تحمیل نموده اند ؟ وبه فرموده آقایان مدعیان کاذب برسر راه رشد زبان دری قصدا موانع ایجاد ګردیده است ؟ هرګاه این ادعا ها را منحیث فرضیه قرارداده وموقتابپذیریم بازهم نمیشودازهزیان وسفسطه ګویی ها چشم پوشید ،کتاب ( افغانستان در پنج قرن اخیر ) وکتاب پهلوان پنبه وامثالهم را که وقت و تلاشهای بیهوده صورت  ګرفته با حصول واکمال پاسخ سوالاتی به داوری وقضاوت ملت قراردهیم۰ بناءسوالات پاسخ طلب اینها اند :

 ۱– آیا از آغاز تا امروز زبان مورد استفاده دربا رودیوان ها ودفاتررسمی افغانستان اساسا زبان دری نبوده است؟

۲ – درعرصه مطبوعات « وسایل ارتباط جمعی» ازجمله نشرات وتبلیغات ،موسیقی ، فلم وغیره آیامیتوان ازوسعت وګستردګی چشمګیرزبان دری درمقایسه با زبان پښتوانکارکرد؟

۳ – هرګاه این ادعا درست باشد که از سوی حاکمیت پښتون آنطوریکه ګفته شده ، موانع ایجاد میشد ، پس چګونه ازفرد اول مملکت ګرفته تا رده های پایانی بخش پښتونها از زبان مادری و اول و رسمی شان بی بهره ، دور وبیګانه شده اند؛ آیا کدام قوم و نژادی درجهان سراغ شده میتواند که درحاکمیت وقدرت هم قرارداشته باشد ولی بجای زبان مادری ایکه آنهم دراکثریت مطلق قرارداشته باشد اجازه دهد زبان اقلیت برزبان اکثریت خودش تاسرحد حاشیه راندن وحذف پیشروی نماید  ؟

این حقایق وواقعیت هایی است دراسناد که در زندګی عملی وروز مره جامعه افغان وجود دارد و لی خلاف آن با دیده درایی وبطور محیلانه ودرقالب کلمات و جملات محرک واحساسات برانګیزواز موضع یک مونس وغمخور دروغین وکاذب به دستور بیګانګان حقایق را کتمان و وارونه جلوه داده وزمینه های سوء استفاده وتطبیق آغراض شوم ولی نعمتان خود رامساعد و مهیا میسازند ۰ به نوشته تحقیقی و تحلیلی دیګر توجه فرمایید :

[برنت ګلاتزر] نویسنده و محقق مشهوردیګری دربخشی ازمقاله اش درین مورد دقیقترو روشنتراین ادعای کاذب بی خبران و بیخردان رابالاخص در مورد«۲۵۰»سال حکومت پښتونها مردود دانسته و چنین می نویسد : ( . . . مثالهای ذکر شده از بزرګترین واحد های قومی- زبانی درافغانستان حاکی ازآنست که ګروههایی محدود و معدودکه بنام قوم وزبان دردستجات سیاسی یا نظامی مخالف یګدیګرسازماندهی شده اند، هیچکدام ازین ګروه هاهرګز نتوانسته اند یک نهاد تصمیم ګیری ایجاد کنند که بیان کننده اراده کل ګروه قومی خودش ویالااقل بخش اعظم آن باشد وبتواند آنها را تحت یک نهاد سیاسی یانظامی متفق رهبری کند . اینکه ګفته میشود پښتونها ۲۵۰ سال برکشور حکومت کرده اند ، در واقع این حکومت پښتونها نبوده، بلکه حکومت حاکمان پښتون بوده است . حکام پښتون برمردم مختلفی حکومت کرده اند، اما هرګز تمام پښتونها ونه حتی اکثریت آنهاحاکم نبوده اند واداره واقعی وروزمره ومقام های تشریفاتی وشریانهای اقتصادی کشورعمدتا به غیرپښتونها یعنی نخبګان دری زبان شهری واګذارمیګردیده ) .

با یګ نګاه مختصر برنوشته مرحوم میرغلام محمدغبار درکتاب «افغانستان در مسیر تاریخ » اهل دربارواراکین امپراتوری احمدشاه درانی پشتون رامی بینیم که بیش ازهمه غیرپشتونها اداره وکرسی هاومقامات دولتی و ادارات محلی وشریانهای اقتصادی را دردست داشتند  ۰در کندهار مرکزو پایتخت امپراتوری ، میرزاهادی خان قزلباش بحیث سرمنشی .میرزا علیرضاخان قزلباش بحیث مستوفی دیوان عالی و یوسف علی خان هندی که بنام التفات خان یاد می شد بحیث وزیر مالیه ګماشته شده وبا صلاحیت کار مینمودند ۰همینګونه در راس ولایات هم افراد و اشخاص شایسته ونیکنام غیر پشتون وفادار ومتعهد به وحدت وهمبستګی ملی ومنافع ومصالح علیای کشورموظف بوده  است مانند : «درویش علیخان هزاره بحیث والی هرات ،عباسقلی خان بیات در نیشاپور ، اشرف خان غلجی در قلات، دوست محمد خان کاکړدر شکار پور ، شهرخ افشار در مشهد ، خواجه عبدالله خواجه زاده در کشمیر،امیر سنک در پتیاله، نصیر خان بلوچ دربلوچستان ،زین خان مومنددر پنجاب ، نورمحمدمشهور به شهنوازخان سندی در سند ، موسی خان دردیرهء اسماعیل خان ،شجاع خان ابدالی در ملتان ۰

 این ذوات در اجرا وپیش بردامور افغانستان بزرګ بدورازادعاهای متعفن وچرکین تفرقه افګنانه ومتعصب ادعای تقسیم قدرت ومشارکت ملی وغیره برای افغانها وافغانستان کارمیکردند.و نتیجه کارکرد شان حصول خاکهای ازدست رفته و احیای نظم و اساس یک دولت مستحکم وبانظم وانسجام وهمبستګی اقوام ساکن تحت لوی واحد ملت کبیر افغان که امروزموجب هستی وسر بلندی این خطه ومردمش ګردیده و ما بامباهات ګلو پاره میکنیم نه برای اینکه میراث پر ارزش را حفظ کنیم و بالای ان بیافزاییم بلکه با اشغال وغصب کرسی ومقام توسط بیګانګان بآنها غیر مسوولانه ومعاملهکرانه پیمان می بندیم و قراردادها امضا میکنیم مبنی بر اینکه «از شما کسی پرسان نمی کندو ماخذه نمیشوید که این خاک را تجزیه کنید ویا فلان ها را که مدافعین و پاسداران اصیل اندوعوامل عمده شکست شوروی ها بوده اند بکشید وقتل عام نمایید که کار اسان شود۰

وقتی مشاهده مینماییم که  دشمنان هستی وهمبستګی ووحدت ملی اقوام این خطه به خاطر رسیدن ودسترسی به اهداف ناجایزاستعماریشان که به نشخواردست پرورده های خویش داده اند چګونه   از دشمنی اغراق آمیز و کین توزانه و نفاق افګنانه واتهامات ګوناګون از مظالم امیرعبدالرحمن خان با ناسزا ومبتذل ګویی وزبان کوچه وبی محتوای دادو فریاد می زنند.بیایید مختصرابخشهایی ازاسناد وحقایق مستند  تاریخی که با این نوشته ما ارتباط میګیرد وچګونګی وضعیت وبرخورد امیر را توضیح می نمایدبرای قضاوت سالم وجدانی و در نهایت بخاطر جلوګیری از سم پاشی ها ی دشمنان داخلی وخارجی ملت کبیر وکشور باستانی افغان از نظر بګذرانیم :

درزمان امیرودران زمانه ها معمول بودکه  به علامت پیروزی کله منار ها می ساختند. قتل عامها دران روز ها عمومیت داشته ، مثلکه در زمان  موجوړ ماشاهان زنده  وعینی میخ زدنها  به مغز ، دردادن  اانسسانها  بطوجمعی  درکانتینرها وبریړن سینه واندام زنها و رقص مرده ها وزنده بګور کردنها ی دستته جمعی  به قسمیکه ترحم را نشانۀ ضعف میدانسته اند ترحم وسازش ویا مصالحه وکنار امدن بطور یکجانبه با دشمنان مصمم وبویژه با گردن کشان مغرور ومتکبر ازخود راضی؛ واقعآ هم یک علامت ضعف وتسلیمی ویک نوع بی شهامتی است وسپردن همه قدرت وهست وبود به دشمن سوگند خورده تلقی میگردد که دران زمان نه تنها برای امیر یک پدیدۀ ننگین وعار شمرده میشد ؛ بلکه اکثرزمامداران ، امیران  وامپراتوران نیزازهمین اصل ورفتار ها پیروی مینموده اند که در ان ایام نیز معمول بوده است.قاطعیت ومتانت علامۀ پیروزی وفتح، وفاتح ان قهرمان شمرده میشده است.که بادریغ دراین عصر اوج فرهنگ ومدنیت کنونی ما با ادعا های بالا بلند خود این بیرحمیها چندین بار بد تر ازقبل خود ادامه دارد! که نه فتح وپیروزی ان معلوم است ونه قهرمانی ان.بلکه آ نچه که بجا گذاشته اند؛ عبارتن از: قهرمانیها درقتل وغارت در فساد ووطن فروشی بیننگی وبه بیغیرتی وعقب مانی  ها وواپسگرائیها وپهلوانان کذایی وتصننعی    نژاد وزبان پرست ،مافیائی ان در طول این مدت در این تأریخ چیزی دیگری سراغ نمیگردد وارمغان افتخار امیزی ازاین زمامداران  بجا نمانده است !؟؛

 برعلاوه« سراج التواریخ به کتابت فیض محمد کاتب هزاره»وغیره اسناداخیرا محترم عبدالغفار صدیق چرخی درکتابی زیرنام « سخنان ناشنیده از تراژیدی خانواده چرخی » وهمچنین جناب کاندید اکادمیسین اعظم سیستانی طی مقاله تحقیقی شان ‏زیرنام «تحلیل مقایسی از دو مرحله تاریخی ۰۰۰»در مورد امیر عبدالرحمن خان که در پورتال افغان جرمن انلاین به نشر رسیده،طی تحقیق ګسترده عالمانه شان برمبنای اسنادوشواهد و مدارک مستند ومدلل باشر ح وبسط ومنطق عالمانه وادیبانه و رعایت

عفت کلام وقلم ، برآن اسناد وشواهد تاریخی یی تمرکز وتحقیق نموده اندکه تا کنون درهاله چرکین تعصب وکتمان ولغزشها وتناقض ګویی برخی از مورخین ازنظر وافکار عامه بدورماند ه بود آنهارابرجسته ساخته اند که باچنین روش شایسته نویسندګی شان واقعاانسان خوش ومسرور میګرددکه ای کاش این مدعیان کاذب هم که برګذشته ها با ذهنیت تاریک واسپ ګونه میبینند درین عصر پیشرفته ساینس وتکنالوژی بجای سفسطه وسبق های سازمانهای جاسوسی اجنبیان کمی زحمت را بخود هموار و بادرک تاثیرګذاریها ګفتار ورفتار خویش ،آداب ونزاکت ها ی کلام وقلم را فرا ګرفته وکلتور مطالعه وآګاهی علمی را ازاان خود میکردند و این توان وشهامت را میداشتند که با رعایت اهمیت وقت شناسی «هرسخن جایی وهرنقطه مکانی دارد» بجای دشنام وناسزاګویی وخدمتګذاری وپذیرش حرف بیګانګان وزراندوز ی وقتل وغارت ومصیبت برعکس به نفع بیداری ،آرامی وآبادی وپیشرفت وتعالی مردم وکشوربا ارایه نظریات سازنده ومنطقی مستدل افغانی مناظره  و وقت خودرا صرف میکردند و حیثیت وجای واقعی را در دل مردم وتاریخ کشور احراز می نمودند که باتاسف واندوه فراوان این غربت وفقر همت وشهامت شان برعکس خاطرهای مردم وتاریخ راداغدار ،اندوه ګین ،سیاه ومکدر ومایه شرمساری خود نموده اند۰

 جناب سیستانی باهدف روشن شدن حقایق وپهلوهای مختلف تاریخ که هم بهترین وسیله آموزش است وهم مایه پند وعبرت ؛در بخشی ازمقاله شان چنین مینګارند:

« نوشتن و بحث راندن در مورد امیرعبدالرحمن خان ، کسیکه در طی سه دهه اخیرهم از سوی هم تباران خود یعنی پشتونها مذمت شده است وهم از جانب نویسندګان غیر پشتون همواره به زشتی واغلب با لحن توهین آمیزیاد میګردد ، کاری بس دشوار است .

متاسفانه همزمان با رویکار آمدن رهبران ایدیالوژیک بر روی صحنه سیاسی ، افغانستان در دودهه اخیرقرن بیستم ، برخی از نویسندګان بنا بر تعصبات اتنیکی یا ایدیالوژیکی چشم بستند وذهنباز کردند وتاتوانستند بر ضد این امیر میهن دوست ( که افغانستان موجوده مزد شمشیروپیکار او با دشمنان وحدت ملی این سر زمین است ) قلم زدند و در پهلوی  یک راست ، ده دروغ بافتند و نوشتند وازاویک چهره دارا کولایی کشیدند وذهنیت نسل موجوده را که براثر جنګها وخونریزیهای تمام نشدنی سه دهه اخیرازسواد وآګاهی لازم تاریخی بی بهره مانده اند چنان مکدر ومغشوش ساختند ،درحالیکه همه آن چیزها یی که برضد این امیر ګفته ونوشته شده است ازعینک تعصبات اتنیکی ویا ایدیالوژیکی نوشته شده وبخش عمده آنها تهمت اند وازحقیقت بدور ).

جناب سیستانی باشهامت وصداقت در بیان حقایق وکوتاهی هاچنین ادامه میدهند:

«امیر با همه خدمات ماندګارخود سالهاست که ازجانب اکثریت نویسندګان از هر تبار و هر قماشی که هستند موردبدګویی وهتاکی قرارګرفته ومیګیرد . این نویسندګان تا توانسته اند در مورد جنبه های منفی امیرعبدالرحمن خان دادسخن داده اندو ماخذ اګثریت قریب به اتفاق آنهاسه کتاب « افغانستان در مسیر تاریخ» از مرحوم غبار و « افغانستان در پنج قرن اخیر» از مرحوم فرهنګ و « تاریخ سیاسی افغانستان » از مهدی فرخ ( سفیر ایران در کابل در عهد امانی ) میباشد . دو کتاب اولی مورد استناد اکثریت نویسندګانی قرار دارد که در مورد امیر سخن زده اند. کتاب سوم تاریخ فرخ ، که ازلحاظ پخش تخم نفاق مذهبی  یکی از خطر ناکترین کتابها در افغانستان میباشد، بیشتر مورد استناد نویسندګان محترم هزاره قرار دارد .»