مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

مثلث خبیثه ی استخباراتی ایکه افغانستان را به کام آتش…

نویسنده: مهرالدین مشید اقنوم سه گانه ی شرارت در نمادی از…

اعلام دشمنی با زنان؛ زیر پرسش بردن اسلام و یا…

نویسنده: مهرالدین مشید رهبر طالبان از غیبت تا حضور و اعلان…

ګوند، ائتلاف او خوځښت

نور محمد غفوری  په ټولنیزو فعالیتونو کې د ګډون وسیلې   د سیاسي…

از روزی می‌ترسم 

از روزی می‌ترسم  که سرم را بر روی سینه‌ات بگذارم و تپش…

چرا نجیب بارور را شماتت و تقبیح نماییم ؟

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی           به…

«
»

کتمان وانحراف حقایق وادعای های کاذب و تفرفه افګنانه بخاطربی ثبات سازی کشور

 نصیراحمد مهمند

نه می دچادمال خوړلی دی اونه می څوک وژلی دی ×××داکه می ګناه ګڼی ، ظالم ته می په بد نظر کټلی دی

درنولوستونکو وطنوالوته !دیو سچه مسلمان او افغان په ټوګه زما ایمان او باوراوعشق له څیښتن تعالی نه وروسته دهیواد او ملی مناسباتو په اړه دی که په نثر یی ولیکل شی خوفکر کوم کتابونه پری ډک شی ۰ نو پردی پڼست داروا ښاد رازق فانی چی زما ډیرنږدی دوست او همکار وو له دی نظمی کلام یی مرسته اخلم خدای وکړی چی زما اصلی بڼه اوباور منعکس کولای شی او له تاپی نه وژغوری:

ما قالب وقانون سخن را نشاسیم ×× هر ناله جانسوز که برآید سخن ماست

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ×× زهرچه رنګ تعلق پذیرد آزاد است

«این نوشته درجهت براءت دادن کسی یا ګروه وګروپ وقومی نبوده بلکه برجسته ساختن واقعیت هاوحقایقی است دربرابرشعارها وادعاهای کاذب وابزاری دشمنان مقهور پرعقده و تاریخی خارجی وعمال هوسبارومعامله ګرداخلی که منحیث وسیله وابزار تلاش دارند که افکارواذهان عامه مردم افغان مخصوصا نسل جوان کشور وعامه جهان را مغشوش ومسموم سازند۰خواننده هموطن !آنچه که مرا واداشت تادر ین مقطع زمانی حساس که مردم وکشورم با آن مواجه است بخشی از مواد ومطالب تحقیقی ګردآوری شده کتابی را که در شرف تکوین است  بدست نشر بسپارم اینست که چندی قبل درمسیر ګلشت در ګلستان سایت های وزین خبری و تلویزیونهای افغانی داخلی  یاخارج از کشورپای چشم وذهنم به بخشی از‏خارزار سایت انترنتی خاوران فرورفت که با ملاحظه ومظالعه آن ذهن وفکرم  نهایت آزرده شد،  متعاقب  آن چند روز قبل دراخباری از طریق وسایل اطلاعات جمعی نیزدرمورد اجتماع ګروهی معلوم الحال شنیدم وګوشهایم را آزرد که ولی نعمتان شان  برای اغفال  واغوای ملت شعارمقطعی تازه ای را زیر عنوان حکومت وحدت ملی (یعنی تغیر نام اداره مافیایی مولود بن )به خورد شان میدهند 

هرګاه باملاحظه وضعیت اسف باروخطرناکی که دشمنان تاریخی مردم به دستیاری عمال فروخته خویش درپیش روی ملت افغان قرار داد ه است وبرای دست یابی بیشتربرای نجات ازین ورطه سلسله حقایق وواقعیت هاجهت روشن شدن اذهان مسموم شده خوشباوران و فریب خوردګان وتشخیص  راست و دروغ وجلو ګیری ازسم پاشی های بیشترمغرضین هرګاه نظررا به افق ها ی دورتروګذشته متمرکزنماییم ؛ وضعیت آنوقت حاکم بر کشورراکه با وضع جاری کنونی شباهت هایی را بهم میرساند به تحلیل ګرفته ریشه عوامل خارجی وداخلی قبل از بقدرت رسیدن عبدالرحمن خان را مطالعه نماییم بسیار مدلل ومستنددرمی یابیم که افغانستان در دوران جنګ های خودخواهی وقدرت طلبی های داخلی بعداز سالهای (۱۸۰۰ تا ۱۸۵۸) میلادی دوران پر مشقت را پشت سر ګذاشته واین مصادف با دورانی بود که انګلیسها تحت نام «کمپنی شرقی»،سرزمین بزرګ هند را بلعیده وخود را  به سرحدات افغنستان رسانیده بودند، ازاینجا ست که افغانستان بعد ازین زمان خود را بعدازیک   دورقدرت منطقوی والحاق   مجددقسمت  های ازدست  رفته سرزمین اصلی  آبایی خویشرا مجددابا یک ابر قدرت استعمارګر بزرګ مجهز با سلاح وتجهیزات عصری و مدرن  انګیس رو برو دید۰سیاه روزی وبد بختی افغان هااز آنجا آغاز شد که شاه شجاع اولین قرار دادی را باانګلیس به امضا رسانید و بربنیاد آن انګلیس ها نه تنها در سرحدات شرقی کشور ما دست باز یافتند بلکه اثرات دست درازی هایشان در داخل کشورهم مشاهده میشد ۰

نفوذ ودست اندازی های انګلیسها درشرق و مداخلات ایران درغرب وهم چنان تقرب و نزدیک شدن امپراتوری تزارروس ازجانب شمال با اشتهای تب آلود ټسلط برآب های ګرم ،منابع نفتی شرق میانه  ورقابت وتفوق جویی برغرب، کشورافغا نها رادرموقعیتی قرار داد که کشور واحد و پهناوصاحب وقارمللی وبین المللی  احمد شاهی  به مناطق وساحه نفوذکوچک جداګانه آسیب پذیر مبدل وتقسیم شد وهر بیګ وارباب وخان خودکامه وبانفوذ محل هر کدام به نفع وارضای امیال خویش به مردم ساکن تحت نفوذ خود حکمروایی مینمودند ۰واین بهترین شانس وفرصتی بود برای پیشروی و ګسترش نفوذ وسلطه برا ی اجانب ودشمنان این مرزوبوم۰ آنچه قواو نیرو وامکانات بشری و اقتصادی ایکه برای تجدید انتظام اداره وتحکیم ثبات ونظم سیاسی دولتی و اعمار ساختما نهای زیر بنایی در داخل کشورمیسر بود همه در خود خواهی هاو مجادلات  قدرت  طلبی  مصروف  شد۰ نیروی فکری و توانایی عملی دفاع ومقابله رادر برابراستعمارګران و آزمندان دور وپیش کشورمتلاشی و بربادنمود ۰

ازجمله انګلیسها برای حفاظت و تحکیم سلطه خویش درهنددرکشور ما دست مداخله دراز نمود که این مداخله چنانیکه امروزدرودیواروحصارهای امن کشورفرو ریخته و کلید های هستی وسرمایه های مادی ومعنوی مردم وکشور بدست هراذل واوباشان افتاده درآنزمان نیزنظام و شیرازه حیات ملی افغانها را پریشان وبرهم ساخت که در نتیجه آن حدودات کشورافغانها ازهر طرف بالخصوص از جانب شرق و جنوب تحت تصرف هند بریتانوی درآمد واز سواحل بحرودر یای سند عقب زده شده وراه بحری شاهرګ حیاتی مردم وکشور را با جهان بیرون بدست ګرفته وبخش هایی مهم وحیاتی از پیکر واحد کشورومردم آن مجزا و به این ترتیب سایر نقاط کشورکه از سلطه حکمروایی  آنها باقی ماند محصور ومحا ط به خشکه ګردید۰

ولایت خراسان در شمال غرب افغانسان در سال ۱۸۰۳م به تصرف حکومت قاجار درآمد۰

قلعه اتک در کنار دریای سند در سال ۱۸۱۲ م به حکومت پنجابی که قبلا جزقلمروواداره افغانهابود ګذاشته شد ۰

ولایت ملتان درسال ۱۸۱۸م بدست حکومت سکها افتاد۰

ولایت کشمیر در سال ۱۸۱۹م به حکومت پنجاب ملحق ګردید ۰

ډیره غازی خان در سال ۱۸۲۱ م بدست سکها افتاد ۰

ډیره اسماعیل خان در سال۱۸۲۱ به تصرف سکها افتاد ۰

پشاوررادر سال  ۱۸۲۳ سکها اشغال کردند۰

ولایت سند را در سال ۱۸۴۳ م دولت انګلیس ګرفت ۰

ولایت بلوچستان را در سال های ۱۸۵۴- ۱۸۷۶ م دولت استعماری انګلیس ګرفت۰

پنجده وآق تیپه در سال  ۱۸۸۵م بعد ازجنګ شدیدبه سرګردګی جنرال غوث الدین  خان لوګری به  اشغال عساکرروسیه تزاری درامد۰(۱)۰

به این ترتیب پیکرکشورافغانها زخمی ګردیدو مردم آنهم باوجود یکه از نظر نظامی واقتصادی و يکپارچګی صدمه و آسیب دیده ونمی توانستند با چنان یک دشمنی قوی دست و پنجه نرم کنند ، ولی  با وجود آنهم درتجاوزاول انګلیسها بالای کشور (۸۹۳۹ – ۱۸۴۳) م مردم سلحشور وآزادی دوست این مرزوبوم مخصوصا اقوام مهمند ووزیر توانستندازحریم مقدس خویش دفاع نموده ، انګلیسها وهندیان راتاراج واز بین بردارند وبا ین ترتیب باوجود ضعف نظامی و اقتصادی وسیاسی وحکومت های جداګانه در ولایات اولین حمله شان بالای کشورما به عقب زده شد۰(این دشمننی وعقده دربرابر مهمند ووزیر در هردو طرف خط نامنهاد ومنحوس دیورند تا امروز باقیست وتوسط ګماشتګان وایجنتان خویش تا امروز از سهیم بودن واشتراک در اداره دولتی محروم وبدور نګهداشته شده ، وبلکه بیشتر ازان طی دهسال اخیر زیرعنوان مبارزه علیه تروریزم والقاعده به حاشیه راندن ،حذف وتا سرحدجنوساید «نسل کشی»به دوطرف خط منحوس پرداخته میشود۰

انګلیس ها بعدازین شکست متوجه شدند تا برای تطبیق اهداف استعماری خویش تغییر پالیسی دهند۰از شیوه ها وطرق دیګرواز تشنګان قدرت، هوسبازان وآزمندان زر و زوراستفاده و معامله نمایند وعلاوتا  ازین دروارد تفرقه افګنی و نفاق بین مجاهدین وشخصیت های ملی نیزشوند۰ لذا خواستنند تا امیردوست محمد خان را تطمیع وبحیث دست نشا نده استخدام وحاکم سازند ودرین کارموفق شده وبا امضای معاهدات و قرارداد هاکه درج اسناد ومدارک تاریخی کشور میباشد ،امیرموصوف را پابندساخته ومجال ندادند تا برای استخلاص قسمت های اشغال شده اقدام نمایدوتمام قلمرو کشوررا تحت اداره واحد ومرکزی مجددا افغانها قراردهد۰                                     

بناء امیرعبدالرحمن خان دروقتی زمام امور مملکت را دردست ګرفت که افغانستان درنتیجه دومین تجاوز انګلیس مانندحالات  موجوده جاری وحاکم درکشورعملا دوچارازهم پاشیدګی بود۰ درقندهار سردار شیرعلی خان ، درهرات سردار محمد ایوب خان ، در کنر سیدمحمود پا چا، لال پوره وډکه اکبرخان مومند ، در میمنه دلاور خان ،در شبرغان میرحکیم خان ، دربدخشان میر سلطان مراد ومیر نصرالله وشهزاده حسن  در شغنان میرسیف علی خان ، درهزاره جات میر ها وبیګ ها دم ازتطاول، استقلال وخود مختاری میزدند۰ درباره بهم پیوستن این ولایات با سرکرده ګان ، میرها، اربابان و روحانیون متکی به قبایل وطوایف سرکش که هیچګونه دلچسپی به مرکز قدرت بخاطر همبستګی ملی ،اداره مرکزی وتمامیت ارضی کشور( ماننددوران تجاوز ارتش سرخ شوروی وپس از سقوط نیم بند رژیم های مزدور آن تا ظهور جنبش طالبان) کاری بس دشوار وحتی غیرممکن به نظرمیآمد ۰

«در جای دیګری جناب  اعظم سیستانی در مورد امیر عبدالرحمن خان در بخشی ازمقاله تحلیلی فوق الذکرشان چنین مینګارند : «امیرعبدالرحمن خان برای انسجام مجددافغانستان طی سالهای ۱۸۸۰تا۱۹۰۱م باقدرتمندان مخالفان ومدعیان سلطنت میجنګید وبا لشکرکشی ها به سرکوبی ملوک و خوانینی پرداخت که ازحکومت مرکزی اطاعت نداشتندوهریک خویشرا پادشاه قوم ومنطقه خود می پنداشت«نظیر آن شرایط را ما امروز در بلخ وبامیان تالقان وعلاقه داری پنجشیروجنوب وجنوب غرب عملا مشاهده مینماییم وشاهد هستیم ۰ نویسنده اینمفاله» ۰بدین سان او با سیاست وخشونت توانست متمردین وسرکشان راازهرقوم وهر قبیله ایکه بودند سرکوب وبه اطاعت از دولت مرکزی وادار سازد و امنیت را دوباره به افغانستان بر ګرداند . باآنکه هرګزدر صدد بزرګ نمایی امیر نیستیم وتسلیمی اورا به شرایط انګلیس و خشونتش تا مرز بر پا ګردن « کله منار » ها به پیروی از تیمورلنګ، بابرونادرافشار تایید نمیکنم ولی نمیتوانیم ازبیان حقایق در مورد کار های مثبت امیر عبدالرحمن خان چشم پوشی نماییم »ـ ( ۲)

مطلب دیګری که تا امروز درتاریخ حکمروایان افغان کم نظیر است و جهت ارزیابی مقایسوی نظریات وعمل کردهای شخصیت منفور امیر عبدالرحمن خان با حکمروانان هفت وهشت ثوریها ی محبوب ؟؟بادر نظر داشت حالات وشرایط واقتضای زمان :سند وفکت خوبی برای روشن شدن ذهنیت وقضاوت سالم تر به نفع آموزش و عبرت بوده میتواند که همین مقاله فوق تماس ګرفته می افزاید که:

«امیر قبل از حمله به اروزګان ضمن نامه مفصل وتزرع آمیز اینطور نوشت: ( من ازبسیارغمخواری برای شمایان مینویسم و شمایان هم روی خداوقرآن خدا را ببینید ، ازجهل بګذرید ! ودر نزد سردارعبدالقدوس خان سلام کنید وسخن را به جنګ وجدل نرسانید ۰ والا اینکه پند من به دل شمایان جاګیر نشود ، پس نزد خدا ورسول او ګردن من خلاص باشد۰بعد ازناشنودن این سخن خطه مردم افغانستان، بلکه کل مسلمانان برکفر وعصیان بغی شما حکم خواهد کرد !چرادر قرآن شریف همین آیه کریمه است ۰ ملایان قوم خود را بخواهیدوقرآن را باز کنید که در باب بغی چقدر حکم سخت کرده است ۰ همه ما مردم به قرآن ایمان آورده ایم، خود را از جمله باغی حساب نکنید۰ والا اګر حرف من ګوشزد شما نشد ، پس غضب خداوند عالم راخواهید دیدکه از چه قرار بازخواست دین محمدی را میکند؟ این چندکلمه را برای دلسوزی نوشتم، باقی خود اختیار بد ونیک کردن را دارید۰ ازخداوند میخواهم که شما راهدایت کند به راه نیک)۰ « ۲»

برای آګاهی بیشتروقضاوت بهترخوانندګان ارجمند( نه  بخاظر تایید یا براءت دادن وګرایشهای جانبدارانه ازکدام  شخص یا ګروپی)ازاوضاع و احوال زمان ،موقف وموقعیت ، تصمیم ګیریهاوعملکړد های امیر عبدالرحمن خان و مقایسه  با حکمروایان آین مدعیان کاذب ترقی تعالی مردم و آبادی وامنیت و دیانت در کشور «ګروهک ها  ی مافیایی هشت ثور ی ها یعنی دست نشاندګان وغلامان وعده ای از تنظیمیها نوکران ارجل و متلون قراردای اجانب، (قرارداد یا پیمان ستراتیژیک )  امیرا بانګلیسها برمیګزنیم که بین امیرعبدالرحمن خان با صطلاح این مرد منفور !؟ و ویسرای هند بریتانوی در راولپندی در زمان زمامداریش در قالب سوال و جواب صورت ګرفته ، تصویر روشنی را از توانایی اداری ، سیاسی ، فراست ، تدبیر وکاردانی وجرءت ، صراحت ودرکلیت معیار ودرجه حب مردم دوستی و کشورخواهی و مسوولیت پذیری نسبی این مرد را جهت مقایسه با حکمرانان بعد از فاجعه ثور ارایه و بدست میدهد ، که کنده وجسته بخش هایی ازخلاصه رویدادملاقاتش راکه درهنګام اقامت این اداره چی و سیاستمداربزرګ افغان وویسرای آن وقت هند بنام « لارد وفرن »درمقام راولپندی نوشته میرزا ابوالحسن یکی از منشی های امیر منتشره کتاب « نا شنیده سخنانی ازتراژیدی خانواده چرخی زیرعنوان قراردادعبدالرحمن با انګلیس» بعمل آمده( که به ضرب المثل عام کفن کش قدیم حایز نمبربالادیده میشود  تا کفن دزدهای ذکرشده فوق )اقتباس میکنیم :

مجلس ملاقات حضرت شهریاری با ویسرای روزپنجشنبه ۱۶جمادی الثانی سال ۱۳۰۲قمری درراولپندی صورت ګرفت دربخشی ازاین مذاکرات که درقالب سوال وجواب صورت ګرفته ، میخوانیم :

« ۰۰۰اظهار ویسرای : شما بخوبی خودرا از احوال مردم افغانستان واقف کرده اید .

 جواب امیر عبدالرجمن خان : بلی خوب از احوال مردم افغانستان خبردارم ودوست شما را داده ام .

اظهار ویسرای: مثل خود شما امروز مرد شجاع ودلیر وکاردان کمتر موجود خواهدشده بود ومثل قوم شماقومی بزرګ وقوی دلیردرعالم کم است .

جواب سرکاروالا : دلیری وشجاعت من برخود من معلوم نیست وکاردانی بعقل است ، ازعقل خود راضی هستم که امروز بکارقوم خودمن آمده وخیروبهبود امورآنها رااختیار کرده امید بخداوند دارم که خوبتربکار قوم من خواهد رفت .

اظهار ویسرا ی : دولت افغانستان امروزدرمیان دو دوست قوی وکلان افتاده لازم است که با یکی بحګم ضرورت دوستی داشته باشد .

جواب امیرسرکار والا :من هم این معنی را بدرستی دانسته ام دوستی دولت شما را اختیار کرده ام در وقتیکه از هندوکش ګذشتم قصد من دوستی شما بود.

اظهار ویسرای : تشریف آوری شما به دولت ما ثبوت درستی قول شما ودلیل ظاهر دوستی ویګانګی است .

چواب سرکار والا : ازدوستی دوست شما نفع تمام به قوم من رسیده ومیرسد برای منفعت قوم خویش دوستی دولت شمارا اختیار کرده امید میکنم که ازبرای منفعت قوم خودباز با دولت شما ملاقات کنم ودوستی پردوام باشد .

اظهار ویسرای : آنچه شما درمدت دوستی بدولت ما اظهارکرده وازهراحوال خبرداده اید من اګر درروم بودم و اګردر روس با رای شما موافقت داشته ام، زیراکه ازلندن نقل خطوط شمابطور روزنامه واحوالات دولت برای من میفرستادند .

چواب سرکار والا : پس افتاد کارخودرا درمدت چهارسال ازمخالفت رای وزرا ء در یک قوم ودیګری طوری میدانم که رای یک قوم با دیګری موافق نمی بود جناب «لاردریبین»را ملامت نمیکنم ووزرای مذکوررا هم نمیګویم که خیر خواه دولت خود نبوده اند احتیاط میکردند از احتیاط بسیار سخن را بتاخیر انداخته بودند اینست که مدت چهارسال کارپس افتاد .

اظهار ویسرای :ګذشته ګذشت وتدبیرآینده ضروراست .

جواب سرکار والا : کارآینده بسیار سخت شده وګرهی که بدست تعلق داشت به دندان کشید ، دروقت تدبیر تاخیر ګردید ، حال فرصت تدبیر باقی نمانده .

اظهار ویسرای :حال که دوست روس مهلت نمیدهد شما ګذشته را یاد نکنید .

جواب سرکاروالا : اختیارات افغانستان کلاه نیست که ازسربردارم وبرسرخودبګذارم ، حکم من برقوم حاریست اما دل قوم در قبضه قدرت واختیارمن نیست ، اینقدرمیګویم که دوستان من البته به کاری که قدم بګذارم متابعت میکنندؤ کل اقوام بروفق رای من حرکت خواهند کرد اما وقتیکه انتظام بیابند. حال که ما و شما دوست صادق هستیم وبخانه شما ازبرای صدق ودوستی آمده ام باید راست بګویم که مردم افغانستان هنوزانتظام نیافته اند خصوصا درین ایام که مدعی پیش قدمی کرد ه سرحدات از لشکر پر نشده و لشکر های من بهرګوشه وکنار افتاده پهره دار به ده های افغانستان میباشند ،چنانچه لشکرهایی که به کنر مقرر داشته ام و لشکریکه به پشپلاق مقرر شده ،اولی برای سید محمود کنری و دومی به پهره داری مردم شینوار میباشدو لشکریکه همراه حیدرخان جرنیل درمنګل رفته بودند، برای دفع فساد بد های آن علاقه رفته بودند وبد خواهان مرا شما در پشاورجای داده بودید، هرچه مردم را برسرفساد آورده بودند اینها آورده بودند . و دیګر سلسله بد خواهان که در ایران هستند به قبض شمانمیباشند ومحبوس دست شما نیستند . پس در ولایتی که اینهمه اسباب باشد اګر دولت پخته دوهزار ساله باشد بی نظم خواهد شد ،چه افغانستان .

 اظهار ویسرای . امروز تحقیق وصحیح است که روس درقفقازومرو لشکرتیارمیکند ولاکن درکل دنیابا او جنګ خواهد بود ، اعتماد شما بردولت ما باید بوده باشد .

چواب سرګار والا : اعتماد من هست ، ام از خود من لاکن ازمردم افغانستان اعتماد بمرور حاصل میشود ، وفتیکه وحشت وخوف ورعب آنها برطرف ګرددمی شود که اعتماد حاصل کنند .

اظهار ویسرای : شما را ازکاغذیکه در باب استحکام قلعه هرات نوشته چه تدبیرواندیشه صواب درخاطر است .

جواب سرکاروالا .هرات رابه لشکرخودهرات که مردم افغانی هستند استحکام منظور دارید یا به لشکرخود ۰ اظهار ویسرای . اګر شما امدادلشکری را قبول کنید امداد لشکری داده میشود .

جواب سرکاروالا : من این سخن را به قوم خود صلاح نکرده ام نمیدانم که قوم من رضامندی میدهند یانمیدهند .

اظهار ویسرای : ګفتارشما چنان معلوم میشودکه ازامدادلشکرپهلو تهی میکنید .

جواب سرکاروالا : من از حرفیکه باقوم خود صلاح نکرده ام باشماجواب ګفته نمیتوانم، ازامدادو از امدادلشکری پهلو تهی نمیکنم ، هرګاه مردم افغانستان ابتدا اسلحه وایراق وجباخانه وغبره لوازم را ملاحظه کنند آنوقت امدادلشکری شما راکمک وقوت کارخودمیدانندومن میګویم که البته امدادلشکری شمالازم میشود که لشکر افغانستان ولشکر شما متفق هم در برابرمدعی ایستاده جنګ کنند. هرکجا لشکرافغان کم زور شدکمک از لشکر شما برسد وهرکجا لشکر شما کم قوت بودند از لشکرافغانستان دادشود مثل جنګ سپاه ستوپولی که لشکرسلطان هم بود ولشکر شماهم .

اظهارات ویسرای :جنګ مردم افغانستان با روسی تنها نمیشود ، دربحراسودو روم وغیره ازهرطرف جنګها بااوخواهدبود .

جواب سرکار والا : مثلا این کلاه که برروی چوکی افتاده من خواهش دارم که ازمن باشد ، شما خواهش داریدکه از شما باشد ، فلانی خواهش دارد که ازاو باشدومنظورهمه آنست که کلاه ازمیان ببرند، وقتیکه ازچهار طرف نفر دست انداخت، کلاه را برد ومتصرف شدند نفر دیګررا دعویی برسر چه چیز باقی ماند، مدعاازمیان رفت هرکس دامن چیده پای پس میکشد ، دوستان که هم رومی، جرمنی وغیرآتها بوده باشند اګردست برد شما را برروسی دیدند البته قدم پیش میګذارندوالا پای خودرا پس میکند .

اظهارویسرای . شما میتوانید که از جانب مردم افغان ذمه بردارشوید که امدادلشکری ما را برای مدافعه روسی قبول دارشوند .

جواب سرکار والا : مطلبی راکه با قوم خود ظاهر نکرده باشم امروز بشماوعده کنم فردا مرضی قوم نباشد، شما نمیګویید چرا وعده خلاف کردید، آیا شما میتوانیدبی اطلاع دولت خود با کسی جنګ کنید .

اظهار ویسرای : در باب امداد لشکری و استحکام هرات تکلیف بر شما نداریم اظهارما محض ازطریق دوستی آنست .

جواب سرکار والا : میدانم که تجویز شما نفع قوم من است اما به صلاح قوم کارمیشود .

اظهار ویسرای: شما چه مطلب دارید اظهارکنید و تدبیرمدافعه روسی را چه صلاح میدانید .

جواب سرکار والا : هرګاه اسلحه وایراق واسباب ما کامل باشد تدبیر مدافعه روسی البته به اسباب میشود. چون میدانید که اسباب نداریم، کامیابی اوازعدم اسباب ما خواهد بود .

اظهار ویسرای : شما میتوانید که هرګاه رایفل یعنی تفنګ داشته باشید روس را دفع کنید .

چواب سرکار والا : دفع را ګفته نمیتوانم اما کوشش خودرا میکنم ایا شما که صاحب همه اسباب هستید بګویید که دفع روسی را کرده میتوانیم ، در باب اسلحه اختیار داریداګر بدهید خوب بدهید یابد بدهید رد نمیکنیم واګر ندهیدهم ګفته نمیتوانیم زیرا که در دولت شما حق ندارم خود برای دولت شما کرا نکرده ام که خواهش را سزا وار باشم . قوم من برای شما خدمتی نکرده اند که حق قوم را را از شما مطالبه کنم ، بلکه تا دیروز با شما دشمنی داشتند امروزی که دوست شده اند آنچه درعالم دوستی عطا کرده اید ازمهربانی و پرورش است . پس من زبان خواهش ندارم .

اظهارویسرای : درهرات چقدر توپ دارید ؟

چواب سرکار والا : سی ویک ضرب  جلوی پانزده ضرب توپ خبسی .

اظهار ویسرای : توپ های کلان دورزن هرګاه بشماداده شود میتوانید درهرات برسانید ؟

جواب سرکار والا : ممکنست که رسانیده شود زیرا که دردریای هیرمند کشتی ها ازبرای جسرساخته شده توپ کلان میګذرد .

اظهارویسرای : شما راضی نمیشوید که انجینیرهای ما پیش قلعه هرات قلعه های کوچک جنګی بسازند .

چواب سرکار والا : ساختن قلعه ها آیا روسهارا از پیش آمدن ممانعت میکند ومی ترساند اګر جنګ شود . فرصت ساختن قلعه ها کجاست درین موسم باران که خیمه های شمااز تری خشک نه میشود دیوارګل چګونه خشک خواهد شد واګرنه شود فرصت ازدست نمی رود وساخته خواهد شد .

اظهار ویسرای : شما خوب میفرمایید احوال تل بنګیها چطور است ، شنیدم سرکوب ونزدیک هرات است .

جواب سرکاروالا: برداشتن تل بنګیها را به کارګذاران هرات امرکرده ام لاکن تپه خاکی نیست پشته سنګی است . به زحمت تمام برداشته میشود وازهرات است و ګلوله توپ از تل بنګی از خاکریزهرات نه میګذرد از مصلی تفنګ بغل پراندرون هرات را میزند لاکن حکم داده ام که زیر بنا های مصلی نقب ها کنده اند هروقت که داعی پا نهاد خاک هرات میشود نقب ها را آتش داده مصلی را هموار میکنند.

اظهارویسرای : ازاستحکام هرات و تدبیرنقب ها خرسندم .

جواب سرکاروالا :درحمله بی جهت روسی بخاک افغانستان وحال که  پیش قدمی بر سرحدات هرات کرده ولشکرما ولشکراومقابل شده اند وصاحبان دولت بهیه ازقرارخطی که حاضر وموجود است ذمه داررفع میباشند چه تدبیراندیشیده اند .

اظهار ویسرای : جمیع دولت و ملت ماآماده هستند ومستعداند که درحمله بی جهت روسی محاربات سخت وشدیدی دربروبحربا او سرکنند ونیدول دیګرازهر طرف ګریبان ګیراوخواهد بود .

جواب سرکاروالا : صحیح میفرما یید شما از عزت چهارهزار ساله خودګذشته نمیتوانید وما ازخانمان وهستی وناموس هشت هزارساله ګذشته خود نمیتوانیم ، ولی دولت های دیګرسرخود را برفاقت ودوستی ما وشما بالا میکنند تا وقتی خواهد بود که امید بهبود دارند، هرګاه امیدبرایشان نباشد پای خود پس میکشند ما می مانیم وشما ومن تا جان دارم کارمیکنم .

اظهار ویسرای : فوج ما برای امداد شما موجود است ولی نخواهیم ګذاشت که به افغانستان داخل شوند تا شما خود التماس بکنید وخواهش نمایید .

 جواب سرکار والا : خیال شخصی خود من است که لشکر شما با لشکرمن درروز جنګ یکجا باشند ومن در وقتی که اینطرف می آمدم اظهاراین سخن با قوم خود نکرده ام وحال می بینم که روشنی از پرده برامده ، از مصالحه ګذشته وبه جنګ پیش می آیدوالبته امدادلشکری شما را به قوم خود اظهار خواهم کرد .

اظهار ویسرای : هرګاه لشکرروسی با لشکرکه حال مقابله دارند جنګ کنند مناسب نخواهد بود که کمیشن دولت ما درمعرض ضرروخطربوده باشند ،رای شما درباب آنها چیست که صدمه نرسند ؟

جواب سرکار والا : کمیشن شما ازجای مقابله هردو لشکردورهستند ، وقتیکه مقدمه شود اګر لشکرما فتح یاب شدند خود لشکر ومردم کمیشن شما درامن وسلامت خواهند بودواګر لشکرما هزیمت یافتند به قلعه هرات می آیند. دونفرازاهالی کمیشن شما با ده نفرملازم دراندرون قلعه هرات داخل شوند ، باقی به سمت غورات وسرحدهزاره جات خود را بکشند برای حاکم آن حدود مینویسم که آنهارا پناه بدهند تالشکرها از کابل وغیره حدود به غورات رسانم وآن لشکرازبیرون با لشکر روسی جنګ کنندوآسان نیست که روسی هرات را متصرف شود . در وقتیکه هرات بدست وزیریارمحمد خان وخرابه بود محمد شاه قاجار یازده ماه نتوانست هرات را متصرف شود، درحالیکه وکلای دولت روس وروم وفرانس ودولت شما همراه او بودند که از هرات بی حصول مرادبرګشت . حال که قلعه هرات آبادترازآنزمان لشکرآماده وبا قوت تراست وجباخانه ګدام فراوان فراهم آمده چه جای اندیشه وتشویش که روسی تصرف خواهد کرد .

اظهار ویسرای : هرګاه مردم افغانستان لشکرمارا برای امداد خود قبول دار نباشند ، نفری کمیشن ما را چګونه درهرات محفوظ خواهندداشت .

جواب سرکار والا : مردم افغانستان را از لشکر بسیار شما واهمه وخوف دست می دهند که مبادا مداخلت ملک ها را داشته باشند وازنفری اندک این توهم را نمی کنند که مداخلت به ملک ما خواهند نمود . میدانند که برای بهبود کارما بداخل خاک ولایت ما شده اند ، البته بی خطرآنها را نګاه خواهند داشت .

اظهار ویسرای : من مصلحت های شما را به تاربرقی بدولت خود اطلاع میدهم وبا شما بازمجلس وملاقات خواهم کرد

جواب سرکار والا :مصر ، سخنی که درآن پیچ کرده پیدامیشود شما به لندن خبرمیدهید واز چارصد نفر وزرای دولت خود مشوره وصلاح می پرسیدو احوال افغانستان را تنها ازمن میجویید من با خدای خود راز خواهم ګفت وصلاح امرخودرا ازحضرت اوخواهم جست .

اظهار ویسرای : به خنده ومطایبه شما ازما صلاح بپرسید .

جواب سرکار والا : صلاح شما را قوم من پسند نخواهند کرد . در امور خارجه بی مصلحت شما کار نمیکنم ودرامور داخله ملک خود به مصلحت شما کرا نداریم .

آظهار ویسرای : من با سلطان روم و شاه روس مکالمه بسیارکرده ام وهم کلام ومیزبان شده ام . مثل شما راست ګوی و سخن سنج ونکته دان کمترمردی به روزګار خود دیده ام .

جواب سر کار والا :زحمتی که برخود متحمل شده ام از راحت قوم ومنفعت آنهاست والا شخصی مثل من درد پا و کسر اعضاداشته وجمیع عمر خودرامګر پنج سال حکومت افغانستان بخوش طبعی وآزادی به سر برده وشوق شکار را بحدکمال رسانیده باشد که حکومت وسلطنت خودرا به یکروزه تماشای شکاربرابر نکند ، باید ازین مملکت زود وبه تعجیل بیرون رفت ، چه کنم که بارننګ و ناموس قوم پیش روی افتاده باید بر دوش همت کشیده بمنزل برسانم .

فقط کیفیت مجلس ملاقات شهریاری با ویسرای یوم پنجشنبه ۱۶ جمادی الثانی  به منزل خود سرکار والا درسنه ۱۳۰۲ ۰

مرحله دوم ملاقات :  (ادامه دارد)