کهن افسانه ها

رسول پویان برآمد آفـتاب از مشـرق دل در سحـرگاهان شب یلـدای تار…

مهدی صالح

آقای "مهدی صالح" با نام کامل "مهدی صالح مجید" (به…

جنگ های جدید و متغیر های تازه و استفادۀ ی…

نویسنده: مهرالدین مشید تعامل سیاسی با طالبان یا بازی با دم…

                    زبان دری یا فارسی ؟

میرعنایت الله سادات              …

همه چیز است خوانصاف نیست !!!

حقایق وواقعیت های مکتوم لب می کشاید  نصیراحمد«مومند» ۵/۴/۲۰۲۳م افغانها و افغانستان بازهم…

مبانی استقلال از حاکمیت ملی در جغرافیای تعیین شده حقوق…

سیر حاکمیت فردی یا منوکراسی تا به حاکمیت مردمی و…

نوروز ناشاد زنان و دختران افغانستان و آرزو های برباد…

نویسنده: مهرالدین مشید طالبان در جاده های کابل پرسه می زنند؛…

زما  یو سم تحلیل چې غلط؛ بل غلط تحلیل چې…

نظرمحمد مطمئن لومړی: سم تحلیل چې غلط ثابت شو: جمهوریت لا سقوط…

کابل، بی یار و بی بهار!

دکتر عارف پژمان دگر به دامنِ دارالامان، بهار نشد درین ستمکده،یک سبزه،…

ارمغان بهار

 نوشته نذیر ظفر. 1403 دوم حمل   هر بهار با خود…

چگونه جهت" تعریف خشونت" به تقسیم قوای منتسکیو هدایت شدم!

Gewaltenteilung: آرام بختیاری نیاز دمکراسی به: شوراهای لنینیستی یا تقسیم قوای منتسکیو؟ دلیل…

تنش نظامی میان طالبان و پاکستان؛ ادامۀ یک سناریوی استخباراتی

عبدالناصر نورزاد تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان…

بهارِ امید وآرزوها!

مین الله مفکر امینی        2024-19-03! بهار آمــــد به جسم وتن مرده گـان…

از کوچه های پرپیچ و خم  تبعید تا روزنه های…

نویسنده: مهرالدین مشید قسمت چهارم و پایانی شاعری برخاسته از دل تبعید" اما…

سال نو و نو روز عالم افروز

 دکتور فیض الله ایماق نو روز  و  نو  بهار  و  خزانت …

میله‌ی نوروز

یاران خجسته باد رسیده‌ است نوبهار از سبزه کوه سبز شد…

تحریم نوروز ، روسیاهی تاریخی طالبان

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی        در لیست کارنامه های…

طالب چارواکو ته دريم وړانديز

عبدالصمد  ازهر                                                                       د تروو ليموګانو په لړۍ کې:           دا ځلي د اقتصاد…

    شعر عصر و زمان

شعریکه درد مردم و کشور در آن نبوُدحرف از یتیم…

مبارک سال نو

رسول پویان بهـار آمد ولی بـاغ وطـن رنگ خـزان دارد دم افـراطیت…

«
»

پنهانگاه

آگهی

دوستان گرانقدر و علاقمندان ادبیات و تاریخ! ترجمه ام «یادوارههای دوشیزه یی جوانمرگ» خاطرات انه فرانک، برای بار سوم اقبال چاپ یافت. چاپ نخست این کتاب در سال 2006 در کابل صورت گرفته و چاپ دوم این کتاب بکمک بنگاه نشریات «ایشی پرس» نیویارک در سال 2012 عملی شده بود.

anne frank (640x437).jpg wordt weergegeven

انه فرانک نویسنده یاددوارهها در سال 1942

 

 این کتاب که به بیش از شصت زبان دنیا با تیراژ بیشتر از 60 ملیون نسخه چاپ شده، با خامهء استاد فرهیخته داکتر اسدالله حبیب مزین گردیده که در زیر پندارهای شخصیتهای بین المللی، تقریظ استاد اسدالله حبیب و یادداشت خودم را پیرامون کتاب جهت آشنایی علاقمندان میآورم.

 

کتاب در کابل از آدرس بنگاه انتشارات تمدن شرق قابل دسترس میباشد:

آدرس: جادهء میان چههرراهی و چوک کوته سنگی، مقابل لیسهء رحمان بابا

تیلفونهای تماس:

0093- 789499188, 0003- 700047523, 0093-708215113

Email: jawadneshat@gmail.com, kabirahmad.neshat@googlemail.com

shamssharq@yahoo.com

 

با درودهای گرم از کابل، مترجمِ کتاب خلیل وِداد

 

*****

پندارهای عده یی شخصیتهای برجسته بین المللی، جراید و روزنامه های معتبر جهان درباره این کتاب و نویسنده آن

« این فقط انه فرانک است، که ازجمع بیشماری که تصاویر شان ناشناخته مانده، احساسات ما را جریحه دار میسازد. شاید همینگونه نیز باید باشد: چون اگر ما توانایی آنرا میداشتیم که به غمهای گسترده همهء این قربانیان شریک شویم، خود نمیتوانستیم زنده بمانیم.»
پریمو لیوی

« بسیاری از ما “یادداشتهای انه فرانک” را در زندان “روبین آیلند” میخواندند و خواندن این کتاب در وجود ما شجاعت و قاطعیت را ببار می آورد.»
نلسن ماندیلا

« یک کتاب برجسته… یکی از ژرفناکترین و مؤثرترین تفسیر نامه های جنگ و تأثیرات آن بالای بشریت که تا کنون خوانده ام… مطالعه این کتاب درس عبرتی گرانبها و اثرگذار میباشد.»
الیانور روزولت،همسر روزولت رییس جمهور امریکا در زمان جنگ دوم جهانی

« از همهء پژواکها و آواهای بیشماریکه در زمان فجایع و بد بختیهای عظیم جهانی بخاطر شرافت بشری انعکاس یافته اند، هیچ صدایی گیراتر و رسا تر از ندای انه فرانک نیست.»
جان کنیدی رییس جمهور پیشین امریکا

« میراث انه فرانک تا کنون همچنان زنده و جاویدان بوده و همچنان باما ارتباط مستقیم دارد، بویژه در دورانهایی که نظم جهانی درحال دگرگونی است و در وجود انسانها احساسات منفی وپلید تفوق مییابند.»
واسلاو هاول رییس جمهور پیشین چِک

« این دفتر یادداشتها بیانگر عواطف و امیال روحی یک دختر نو جوان، بوده که صرفنظر از دشواریها و مشکلات مربوط به زندگی مخفی، کوشیده از ســرپرستی والدین رها گردیده، خودرا مطرح و هویدا ساخته و جایی دراین دنیا برای خویش باز نماید.»
لورین نوسباوم

« من همیشه از خود میپرسم: آیا برای آنکه احترام وترحم همه گانی را برانگیخت، حتماً باید قربانی شد، قربا نیی که پس از مرگ کتابش را چاپ کنند.»
آیرین فریش
« دراین دفتر خاطرات ابعاد فاجعه ضد بشری نسل کشی یهودیان (هولوکاست) و دلیل این تراژیدی که همانا عدم اتحاد بموقع خلقهای آزادیخواه بر ضد رژیم دیکتاتور و خود کامــه بود، انعکاس یافته است.»
ایهودا لیو

« یکی از مهیج ترین تفسیرنامه هایی که در خصوص جنگ دوم جهانی نوشته شده است.»
مجله تایم

« خیلی به ندرت نظیر این دفتر خاطره ها کتاب هیجان برانگیز و مؤثر از جنگ بیرون آمده است.»
انیومی لوتیز، روز نامه آبزرور

« این سند انسانی باید بوسیله هزاران هزار تن از افراد بشری مطالعه و بررسی گردد.»
تایمز لیتراری ساپلِمنت

« نفوذ و زیرکی عجیب او در تجزیه و تحلیل روابط شخصی، لطف استعداد ادبی، قدرت و تسلط او بر تشریح روان انسانی شگفت انگیز است.»
روزنامه مانچستر گاردین

« هیچ شکی نیست، که انه فرانک یک نویسنده زاده شده بود و استعداد خارق العاده وی در محیط زندگی اش گسترش یافت.»
روز نامه نیوز کرانیکال
« این کتاب را باید همه بویژه پدران و مادران و کسانی که میخواهند، از روحیه جوانان آگاه شوند، برای زمان دراز بخوانند… عده بسیار نادری قادر اند، که بصیرت وفراسـتی را که انه فرانک در خود پرورش داده بود، کمایی کنند… تفسیر واقعی و بی پرده دوران جوانی و جنگ که با هیجانهای ژرف، روشنی تازه یی به فکر انسان میبخشد.»
نیو یارک هرالد تریبون

*****

انه فرانک زنده است

 

نام انه فرانک را دو دهه پیش شنیده بودم و درباره یادداشتهایش هم سخنان جالبی در خاطر داشتم. باز پس از دودهه روزی آن نام فراموش ناشدنی را از تیلفون با صدای آقای وداد شنیدم. درباره همین کتابِ یادداشتهای انه فرانک که ترجمه کرده است، گپ میزد. در خاطره من باز همان نیمه روز هراس آور کابل و صدای دلخراش نوحه گونه شکستن و فروریختن شیشه های پنجره های اپارتمانم طنین انداخت:
هنوز به روفت و روب شیشه پاره ها از روی میز کار و از فرش خانه تصمیم نگرفته بودم که زنگ دروازه بگوشم رسید. در این هنگام که خواهد بود؟ یکی از دوستان تازه از اروپا برگشته بود که نزدیک ما زندگی میکرد. گفت: خبر شدم که، بربام خانه تان راکت خورد. کسی که آسیب ندیده است؟
گفتم: نه، خوب شد، که آمدی. بیا که همین میز کارم را از پنجره دور کنیم. میز را با انبوه شکسته های شیشه بردیم به کنج دیگر خانه. بازصدای راکت و بازصدای راکت دیگر شنیده شد.
آن آقا گفت: به قول رسانه ها بعض روزها تا هزار راکت بالای خانه های مردمان شهر کابل پرتاب کرده اند. در زیر باران راکت راکت کور که نمیدانی به کجا میخورد و بار بار صداهای وحشتناک را می شنوی، مگر میتوان کاری خلاقانه کرد؟
گفتم کاری خلاقانه شاید نه، اما میتوان کار کرد، چیزهای نوشت.
همان روز در ضمن جمع آوری شکسته های شیشه از بالای میز و فرش خانه، سخنان دوستم را در باره کتابی که در اروپا خونده بوده می شنیدم. با آن که حواسم به جای نبود، سخت تکان خورده بودم، با آن وصف به یاد دارم که در باره همین یادداشتهای انه فرانک قصه میکرد.
میگفت: حتا از پنجره به بیرون نگاه کردن خطر مرگ درپی داشت. چند خانواده با ذهنیتها و سلیقه های مختلف در فضایی تنگ و هجوم بیماریهای گوناگون، ناچار به زنده گی کردن پنهانی بودند. و در چنان فضا خامه انه فرانک می نوشت، از آدمها و مناسباتشان با همدیگر، از خود و آرزوهای خود، کردار شان را ترسیم میکرد و به کاوش روان شان میگذاشت.
اینک پس ازآنهمه سالها ترجمه دری یادداشتهای انه فرانک به قلم آقای خلیل وداد در برابر چشمانم باز است. این یادداشتها که زیر شمشیر داموکلس فاشیزم نوشته شده اند، از شمار تکانه های جاودان بیداری وجدان بشری است.
انه فرانک می خواهد آرزوها و ایدآلهای خود را برای روزی نگهدارد، که باور دارد فرا میرسد و تحقق مییابند.
تکان دهنده ترین بخش این یادداشتها همان سطرهایی اند که دیگر به نوشتن نرسیده اند، ننوشته مانده اند، چون پلیس خبر یافته و باشندگان آن پناهگاه را به اردوگاه محکومین به اعدام انتقال داده است. در برگهای نوشته شده احساسات پاک انه با صداقت بلورین و نگرشهای روانکاوانه اش به خویش و دیگران از ظهور نویسنده یی توانا نوید میدهد، ظهوری که با هزار دریغ، چنگال آهنین بیداد نگذاشت تحقق یابد!
هنوز جلوه های نو و نوتر فاشیزم در قبای گرایشهای مذهبی، قومی و سیاسی از کشورهای مختلف و جمیعتهای مختلف با صورت و هیکل دیگرگونه نمودار میشوند. تا این خطرها زندگی انسانها را تهدید میکنند، یادداشتهای انه فرانک خواندنی و نام او در یاد ماندنی است.
کار آقای وداد، برگرداننده این یادداشتها را می ستایم. درباره دقت و سلاست زبان ترجمه شکی ندارم و با آن وصف مشوره هایی در بهترشدن آن داده ام که بکار بسته اند.
در آرزوی کامیابیهای مزید مترجم و بگذار خامه هایی که برای سعادت انسان مینویسند، بمانند!
هامبورگ، مارچ ۲۰۱۴ کاندیدای اکادمیسن، داکتر اسدالله حبیب

*****

پیشگفتار مترجم

جنگ دوم جها نی رسماً بتاریخ 1 سپتمبر 1939 با تجاوز آلمان فاشیستی بالای پولند آغاز شد. مگر در ماهیت امر آمادگی و مقدمات این جنگ فاجعه آمیز از مدتها پیش با اقدامات افراطی هیتلر وحزب باصطلاح ناسیونال – سوسیالیست وی وپس ها با عملیات سرکوبگرانه دولت آلمان نازی علیه ملل غیر آلمانی، اقلیتهای ملی و دگر اندیشان، با سیاستهای فاشیستی دولت ایتالیا تحت رهبری موسولینی و فعالیتهای توسعه جویانه جاپان نظامیگرا (ملیتاریست) در شرق دور آغاز شده بود.
آلمان از جنگ اول جهانی 1914- 1918 بازنده بدر آمد و باید مطابق معاهده وِرسای مبالغ هنگفتی را همچون غرامات جنگی به کشورهای برنده میپرداخت، که درنهایت وضع اجتماعی اقتصادی آلمان بیشتر از پیش وخیمتر شد و انفلاسیون وبیکاری به اوج رسید. در چنین زمانی یک حزب کوچک عظمت طلبان افراطی تحت رهبری آدولف هیتلر عرض وجود کرده، اعلام نمود که توانایی حل دشواریهای انبوه اجتماعی- اقتصادی را دارد.
در سال1929 آلمان دستخوش بحران فراگیر اقتصادی شد واین امر باعث نیرومندی و گسترش فعالیت احزاب و گروههای افراطی (اکستریمیست) گردید. در انتخابات سال 1932 حزب ناسیونال سوسیالیسـت آلمان تحت رهبری هیتلر % 37 آرای مردم را از آن خود کرد. وی در سال 1933 به مقام صدراعظمی آلمان رسید. با بقدرت رسیدن حزب نازی تحت رهبری هیتلر سرکوب دگر اندیشان (بویژه احزاب چپ و مترقی) و سیاست تبعیضی علیه گروههای قومی چون یهودان، اسلاوها (شامل روسها، یوگوسلاویها، پولندیها, چِکها) وهمچنان جَتها و غیره آغاز شد وبزودی دولت فاشیستی قوانینی سرکوبگرانه را علیه گروههای نامبرده بویژه یهودان تصویب وعملی نمود. در آلمان آنزمان ضدیت با اندیشه های چپی، یهودی ستیزی (انتی سمیتیزم) و نژادپرستی (راسیزم) به یک پدیده روزمره تبدیل شده بود که در نتیـجه هزاران هزار نفر قربانی ترور و اختناق نازیستها شدند.
باری هیتلر با آزاد گذاشتن دست جنایات فاشیستهای تحت امرش به آنها دستور داده بود: «من شما را از خیال واهی یی که بنام وجدان یاد شده و ساخته و پرداخته ذهن یهودان است، رهایی میبخشم». ولی نتـیجه نهایی این “رهایی از وجدان” و یا به عباره دیگر این بی وجدانی و جنون چه بود؟ جنگ، وحشت، قتل عام، پلشتی، ویرانی و نابودی ملیونها انسان. آمار زیر گواه هویدای این مطالب اند:
تعداد مجموعی کشته شده گان جنگ دوم جهانی: در حدود 55 ملیون نفر اعم از افراد ملکی و نظامی؛ از جمله تلفات پولند 5 ملیون کشته (بزرگترین رقم نظر به کل نفوس)، اتحاد شوروی وقت بیش از 27 ملیون کشته (بالا ترین رقم در میان کشورها)، آلمان سه ونیم ملیون نفر، جاپان دو ونیم ملیون نفر، چین دو ملیون و دو صد هزار نفر و یوگوسلاویا یک ملیون و هفتصد هزار نفر. تلفات بقیه کشورها متفاوت بوده و از1000 نفر (در دنمارک) تا 600.000 نفر در انگلستان میرسید. تلفات هالند در این جنگ 210.000 نفر و از کشور بلژیک 88.000 نفربود. از این جمله درسالهای پیش از جنگ و در جریان آن 6 ملیون یهودی توسط نازیها از بین برده شدند (عمدتاً بوسیله کورههای آدمسوزی در اردوگاههای مرگ)، که نیم آن از پولند و یک ملیون آن از اتحاد شوروی پیشین بود.
برعلاوه هزاران نفر امریکایی، افریقایی و آسیایی نیز در این جنگ جهانگیر تلف شدند. این جنگ وحشت افزا در قاره های آسیا، افریقا و اروپا در خشکه، بحر و در هوا وزمین با پیشرفته ترین ماشین جنگی جریان داشت که با خشونت، تبعیض، استبداد و کشتارهمگانی همراه بود.
سوا ازین تلفات انسانی جنگ جهانی دوم تخریب مادی و معنوی را نیز در بر داشت. هزاران شهر و روستا در جریان این جنگ تباه کن نابود شده و کشورهای زیادی به ویرانه مبدل شدند. بویژه اروپای شرقی شاهد ویرانیهای بیشمار بود. شهر هایی چون وارسا، استالینگراد، ادیسه، ستواستوپول، مینسک، برلین، کیف، خارکوف، لنینگراد و سمولِنسک بخاک یکسان شدند. مطابق اسناد تاریخی در جریان جنگ دوم جهانی حدود 7 و نیم ملیون خانه بکلی و یا قسمی تخریب گردیدند.
اینها بودند نتایج استبداد، عظمت طلبی، زور گویی، تبعیض و جنگ افروزی هیتلر، نازیهای تحت فرمان و همدستانش.
در شرایطی که فاشیزم هِیتلری در اروپا بیداد میکرد، خانواده فرانک (شامل اتو فرانک- پدر، ادیت فرانک- مادر و دو دخترشان مارگو و انه) قادرشد، درسال 1933 از تعقیب نازیها از آلمان فرار کرده و به هالند پناه بَرَد.
آنها در هالند در شهر امستردام اقامت گزیدند. پدر خانواده دست به ایجاد شرکت تولیدی زده، دختران شان مارگو وانه به دروس خویش در مکاتب هالندی آغاز کرده و زود با محیط تازه خو گرفتند. اما این خوشی و آرامش نسبی برای مردم هالند و منجمله خانواده فرانک زیاد دوام نکرد. در ماه می 1940 آلمان فاشیستی به هالند اعلام جنگ داده وپس از یک سلسله عملیات سریع نظامی آن کشور را مجبور به تسلیم بدون قید و شرط ساخت.
نازیها در هالند نیز قواعد تبعیضی را برقرار نموده به مردم محل ایدیولوژی نژاد پرستی شانرا تحمیل نمودند. تصویب قوانین ضد یهودی زندگی هزاران هزار نفر را برهم زده و افراد زیادی را از حقوق اولیه شان محروم ساخت.
اشغالگران فاشیست یهودان را مورد سرکوب و تحقیر قرار داده، آنها را مجبور میساختند، جهت تمایز از دیگران ستاره شش گوشه زردِ “حضرت داوود (ع)” را بالای لباسشان بدوزند. همچنان آنها کودکان یهودی را مجبور میساختند، در مکاتب جداگانه بیآموزند. مطابق این قوانین یهودان حق استفاده از ترانسپورت عمومی، پارکها، موترهای شخصی و خدمات اجتماعی را به تمامی از دست داده و حتی اموالی مانند رادیو و بایسکل های شانرا باید به نازیها میدادند.
فاشیستها از سال 1941 به سرکوب همگانی در هالند آغاز کرده و گروههای زیادی را مورد تعقیب، شکنجه و بازداشت قرار دادند. تعداد زیادی از یهودان و دگراندیشان هالندی منجمله آزادیخواهان دستگیر شده وراهی زندآنها و اردوگاههای مرگ شدند.
اتو فرانک با درک خطر قریب الوقوع، از خزان 1941 برای اختفای خانواده اش آمادگی گرفته و بالآخره آنها بتاریخ 6 جولای 1942 مخفی شدند. درست چند روز پیش از این بتاریخ 12 جون 1942 انه فرانک که شدیداً به نویسندگی علاقه داشت، بمناسبت زادروزش دفتری برای خاطرات روزانه اش از سوی خانواده دریافت کرد.
او در پنهانگاه که همانا بخش عقبی (جنبی) ساختمان مربوط به شرکت پدرش بود به نوشتن خاطراتش پرداخت، که دوره ای ازجون 1942 الی 1 اگست 1944 را در بر گرفته است. انه فرانک دراین خاطره ها از درد ها و آلامش، از دشواریهای ناشی از اختفأ واز امیال، امیدها و آرزوهایش به مثابهء دوشیزه یی که میخواهد زنده مانده تحصیل و کار کند، حکایت میکند.
انه بخاطر اینکه مخاطبی داشته باشد، برای خویش یک همراز خیالی را بنام گیــتی انتخاب کرده وهمه یادداشتهای خودرا خطاب به او مینویسد.
بتاریخ 4 اگست 1944 پنهانگاه واقع درخیابان پرینسِن خراخت شماره 263 در امستردام توسط پولیس فاشیستی موسوم به پولیس سبز افشأ گردیده و همه مخفی شدگان دستگیر و روانهء اردوگاههای تجمعی گردیدند. که پسآنها (باستثنای اتو فرانک) در زمانها و مکآنهای گوناگون نابود شدند.
کتاب حاضر که شمه یی از جنایات ِهیتلر و پیروانش را انعکاس می دهد پس از جنگ توسط پدر نویــسنده (اتو- فرانک) که یگانه فرد زنده مانده از همهء هشت تن مخفی شده بود، پس از بازنویسی در سال 1947 بچاپ رسیده و تاکنون در بسیاری از کشورها و بقول بنیاد انه فرانک امستردام به بیشتر از 60 زبان در بیشتر از 30 کشور با تیراژهای بیشمار به نشر رسیده است. این کتاب تنها در هالند بییش از 55 بار چاپ شده و بارها به زبانهای گوناگون چون انگلیسی، آلمانی، عربی، هندی، اردو، روسی، اوکرایینی، فرانسوی، چینی، هسپانوی، دنماركي، پرتگالی، سویدی، نارویژی، فنلندی، ایتالوی، اندونیزیایی، رومانیایی، عبری، مجاری، بلغاریایی، پولندی، جاپانی، کوریایی، صربی، بوسنیایی، کرواتی، زبانهای بالتیک وغیره نشر شده و بیش از 60 ملیون نسخه آن بفروش رسیده است.
دراین کتاب نویسنده همچون دوشیزه یی بوضاحت پلشتی تبعیض نژادی، فاشیزم و جنگ را درنمونه زندگی خودش در اختفأ انعکاس داده و نشان داده که در جنگها و حالات دشوار زنان و کودکان با مشکلات جدی مواجه میباشند.
اگر به جنگها و عواقب ناشی از آن دیده شود، بنظر میرسد که بیشتر این مردان اند که میجنگند و تلف میشوند، ولی اگر به این مسأله با دیده ژرف بنگریم متوجه میشویم، که این خانواده است که از هم میپاشد و این زن است که بمثابه مادر، خواهر و همـسر قربانی داده و میدهد. چنین بوده در درازنای تاریخ و چنین است اکنون در جنگهای جاری، بین المللی، منطقوی و داخلی که زن باید فشار اصلی جنگ رامتحمل شده و قربانی بدهد. چنین است در کشورما افغانستان وچنین بوده در همه گوشه های دنیا.
انه فرانک نویسنده پانزده ساله این اثر حق دارد، که میگوید: « …سربازان و قهرمانان مورد ستایش و احترام قرار میگیرند، نام مخترعان ثبت تاریخ گردیده و شهدأ جاودانه میشوند، مگر انسانها تا کدام حدود ملتفت اند، که زنان نیز سرباز اند؟» (نامه مؤرخ 13 جون 1944). در ادامه این نامه انه مینویسد: «زنان بخاطر ادامه نسل بـشر هرگونه درد و رنج را متحمل میشوند. آنها شجاعتر و پایدارتر از سربازان و مبارزان پُرگوی راه آزادی اند!»
یک نظر گذرا به تاریخ نوین افغانستان گواه این واقعیت است، که در زمان جنگ دوم جهانی، پس از آن و اکنون میهن ما نیز شاهد جنایات افراد و گروههای عظمت طلب، فاشیست مآب، قوم گرا و منطقه پرست که آسـیاب شان از جوی بیگانگان آب میخورد، بوده و است . ولی اراده قاطع اکثریت مردم افغانستان اعم از زنان ومردان مربوط به اقوام وقبایل گوناگون کشور مانع این نیات شوم شده و گرنه حالا افغانستان واحد، یکپارچه و بالنده وجود نمیداشت. مگر باید دانست که این خطر همانند نیوفاشیزم از بین نرفته بلکه بشکل و شیوه دیگر هر آن امکان ظهور مییابد.
اگر به تاریخ سالهای پسین کشور ما دیده شود، به نظر میرسد، که افغانستان نیز بیش از سه دهه درگیر یک جنگ طولانی داخلی (البته بکمک، اشتراک و پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم بیگانگان) میباشد. درین مدت رژیمهای گوناگونی یکی بدنبال دیگر آمده و به نحوی از انحأ باعث فشار، اذیت، سرکوبی و نابودی مردم عادی گردیده اند. در درازنای سالیان هزاران تن از افراد بیگناه در مـناطق گونه گون افغانستان بنابر عقاید و ایدیولوژی ویا بدلایل تعلق به این یاآن گروه مذهبی و قومی مورد سرکوب قرار گرفته ومیگیرند. و اگر به علل و بنیاد این بدبختیها بنگریم، پی میبریم، که مقصر اصلی سیاستمداران افراطی و تند روی اند، که به منشأ قومی، عقاید، مذهب و اندیـشه های دیگران ارزشی قایل نبوده، قوم، زبان و فرهنگ خویش ر ا برتر از دیگران دانسته و سرکوب دیگران و دگراندیشان را کاری روا میپندارند.
قابل یادآوری است ، زمانی که بترجمه این یادداشتها آغازکردم، دوستی بمن گفت: “آیا فکر میکنی، خواندن یادداشتهای یک دوشیزه اروپایی- هالندی، موسایی الاصل در افغانستان جالب باشد؟ من پاسخ دادم، بلی، چون موضوعات اصلی این کتاب چون جنگ، تبعیض، فقر، ترور و اختناق، نابودی و نـسـل کشی گروهی افراد، پایمال نمودن حقوق اقلیتهای ملی، مذهبی، جوانان و زنان در جامعه ما پدیده های روزانه اند. از سـوی دیگر در واقعیت در این یادداشتها سخن روی منشأ و مذهب این یا آن کس نیست، بلکه درباره برگهای سیاهی از تاریخ بشری یعنی جنگ دوم جهانی است. رسالت روشنفکران شامل دانشمندان، نویسندگان، شاعران، ژورنالیستها و مترجمان اینست، که خوانندگان همزبان خود را از حقایق تاریخی که شوربختانه اکثراً تلخ اند، آشنا ساخته و وجیبهء خود را در برابر مردم انجام دهند.
برای من بمثابه برگرداننده این کتاب مهم است، که خوانندگان افغانی بویژه نسل جوان کشور با مطالعه این یادوارهها یکبار دیگر با چهره ضد انسانی و پلَشت جنگ، نازیزم، نژادپرستی و فاشیزم آشنا شوند.
من امیدوارم، که کتاب حاضر برای همه خوانندگان، منجمله فرهنگیان، پدران و مادران، خانواده ها، مردان، زنان و جوانان افغانستان که شاهد و قربانی جنگ، زورگویی و تبعیض بوده واستند، التیامی بر زخمهای شان و تسکینی بر دردهای شان و بقول نلسن ماندیلا، مبارز فقید ضد تبعیض نژادی و راه آزادی و عدالت اجتماعی ، مطالعه این یادوارهها «باعث تقویه روحیه پایداری و شجاعت» در امر مبارزه شان بخاطر آزادی، صلح و دموکراسی در افغانستان شود.

*****