پاکستان درهمنوایی با امریکا صلح میان دولت افغانستان وطالبان را مسیر میدهد
دربازی جنگ وصلح افغانستان ، پاکستان بدلایل ذیل نقش مهره موثر را بازی میکند :
۱- مهره های جنگ ۴۲ ساله افغانستان مولود سیاست مشترک امریکا – پاکستان اند .
۲– پایگاه حلقات جنگ ( درگذشته مجاهدین وحالا طالبان ) درداخل خاک پاکستان وزیر نظر مراجع استخبارات نظامی ان کشور فعالیت میکردند ومیکنند.
۳– در جبهات جنگ جواسیس ونظامیان پاکستان نقش هدایت وفرماندهی رادارند .
۴– امریکا طی زمان هستی پاکستان در نقشه جغرافیای سیاسی این منطقه حامی ومشوق سیاست جنگی وتروریستی ان علیه افغانستان بوده است وحالا خوب میداند هرگاه صلحی در افغانستان برقرار گرددبدون امتیاز دهی های بلند همچون امتیازات دوران جنگ برای پاکستان این پروسه از سرعت لازم برخوردار نشده مستدام وبی اسیب نمیباشد .
ه– پاکستان با به کار گیری واستخدام چند خدمتگذار دراس تنظیم های جهادی با جنگ فرسایشی بیش از ۴۲ سال کشور مارا از هر لحاظ به زانو در اورده است ؛ ازلحاظ داشتن ابزار سیاسی — نظامی واستخباراتی از داخل رژیم تا قراء وقصبات ، ضریه جبران ناپذیر بر تشکلات سیاسی دارای مشی مستقل وطنپرستانه وگذشته ضد پاکستانی ، ازمیان بردن اردوی نیرومند کشور بوسیله مزدوران جهادی ، تشدید تفرقه ملی وغیره .
مجاهد وطالب وداعش وسایل همیشه فعال ضد افغانستان دردست استخبارات نظامی پاکستان بوده وهست که میتواند هرنوع مخالفت با سیاست های مطروحه اش را بوسیله انها خنثی سازد یا از مشی ملی وافغانی منحرف گرداند . ازین سبب نظامیان پاکستان با دست بلند وسیاسیون انها بازبان دراز در سیاست ودپلماسی با سردمداران افغانستان با شرط گذاری های قبلی به مذاکره می نشینند.
اولین لشکر پنجهزار نفری زیر رهبری برهان الدین ربانی ، گلبدین حکمتیار واحمد شاه مسعود در پاکستان عامل فشار قوی بر رئیس جمهور محمد داود بود که اوبه اثر این فشار از سیاست های مطروحه اش نسبت به مسئله پشتونستان صرفنظر کرد.
کمپ های تربیت نظامی وتروریستی بنام مجاهدین درحمایت نظامی — سیاسی ومالی امریکا وغرب وارتجاع عرب تا سرحد سقوط رژیم چپ در افغانستان وبقدرت رساندن مجاهدین وبعدهاطالبان که زیر هدایت مستقیم صاحب منصبان پاکستانی عمل میکردند ابزار موثر بدست ان کشور بود که توانست عامل ویرانی افغانستان گردد .
استراتژی پاکستان در مورد افغانستان این است تا این کشور ناتوان ومحتاج باشد ، سکان رهبری سیاسی ونظامی وهدایت سیاست خارجی اش را بدست داشته باشد ، ابها ومعادن انرا خود مدیریت کند ، شاهراهها وبنادر ان از نفوذش خارج نباشد ونگذارد این کشور برخوردار از قوای مسلح نیرومند گردد .
درسیاست خارجی مداخله مستقیم داشته مانع حسن مناسبات پیشرونده وتاریخی با هندوستان گردد گویا بزعم خود شان پاکستان مصدوم به خطر دو کشور نیرومند هندوستان وافغانستان نشده افغانستان از هرگونه اثر گذاری اقتصادی ، تجارتی، ساختمانی ، نظامی وکلتوری با هند دور باشد.
با تاسف که سیاست پاکستان علیه افغانستان کاری وموثر بوده است ، با حفظ حضور نظامی ۴۵ کشور جهان وعسکر امریکا وناتو افغانستان دارای اردوی مجهز ونیرومند یکه بتواند خطرات مداخالات خارجی را مانع شود نشد ، نفاق ملی دامن زده شده باسرعت درگسترش است ، کشور صاحب زعامت ملی ودارای حس وطنپرستی نشده سردمداران دست نشانده مردانی نیستند که شهامت سر کشی از خط فرمان امریکارا داشته باشند .
کشور بی ثبات جنگ زده ، پاچه پارچه شده باسرحدات باز را امریکانسبت به پاکستان رجحان نمیدهد بلکه انرا بحیث میدان بازی های استراتژیک اش بکار گرفته به پاس دوستی پاکستان در مبارزه علیه رقیب جهانی گذشته اش حلقه اساسی دولت داری را به پاکستان می سپارد وطالب را از مسیر اسلام اباد برطبق سیاست نظامی گران پاکستان به قدرت شریک میسازد .
روی این ملحوظ کسانیکه در افغانسنان تمثیل حاکمیت می نمایند نمیتوانند خط عامسیاستی راکه پاکستان پیش گرفته است رعایت نکنند .
سفر لوی درستیز پاکستان طبق تفاهم خلیلزاد ومیانجیگری سری لوی درستیز انگلستان به افغانستان وملاقات هایش با رئیس جمهور ورئیس شورای عالی مصالحه ملی مبین صریح دست دراز پاکستان در جنگ وصلح بوده معین کننده نقش بعدی طالبان در رژیم وهوش دار دهنده رعایت استراتژی پاکستان از جانب افغانستان میباشد .