ویروس کرونا بین خصوصی سازی نظام بهداشتی و دیگر انحرافات سرمایه داری
25 مارس 2020
سیسیلیا زامودیو
Par Cecilia Zamudio
مرکز پژوهشهای جهانی سازی، 19 مارس 2020
در صورتی که هنوز به دلیل و مدرک بیشتری برای کشف انحراف [بنیادی] نظام سرمایه داری نیاز داشتیم، ویروس کرونا آن را بر ملا می کند : در سرمایه داری، کل نظام به سوی سرمایه سازی ثروتهائی که به عده ای اندک تعلق دارد هدایت می شود، و این روند به وسیلۀ استثمار کارگران و غارت طبیعت انجام می گیرد. برای چنین نظم و ساختاری که بهداشت را نیز به مثابه کالا تلقی می کند، به همین دلیل با دسترسی ناپذیر کردن بهداشت و فقدان زیرساختهای ضروری برای بهداشت همگانی، مسئول افزایش میزان مرگ در کوران شیوع بیماریهای همه گیر بوده است. در برخی کشورها مانند ایالات متحدۀ آمریکا بهداشت اجتماعی وجود ندارد، و هزینۀ پزشکی برای بیماران بسیار گزاف است : برای مثال، هزینۀ آزمایش غربالگری ویروس کرونا در ایالات متحده برای فردی که فاقد بیمۀ خصوصی ست بیش از 3000 دلار تمام می شود ( دست کم 27،5 میلیون نفر از پوشش بیمه برخوردار نیستند).
در کشورهای سرمایه داری جائی که به دلیل مبارزات کارگران هنوز اندکی بهداشت اجتماعی باقی مانده، بیمارستانها به دلیل قطع بودجۀ بهداشت در کوران دهه ها اشباع شده اند ( از دوران سقوط اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، به اصطلاح «دولتهای رفاه» سرمایه داری خدمات اجتماعی را برچیدند تا به ثروت آنانی که روی خصوصی سازی بهداشت، آموزش و [همۀ عرصه های زندگی اجتماعی] سرمایه گذاری کرده بودند بیافزایند). از این پس، کمتر از همیشه بیمارستان، پزشک، پرسنل برای امر بهداشت اجتماعی وجود دارد، و در میدان عمل می بینیم که خصوصی سازیها به تدریج جا افتاده و کل نظام بهداشتی را به نفع شرکتهای تجاری در زمینۀ بهداشت خصوصی تحت تأثیر قرار داده است.
در جهان سرمایه داری، از آغاز پاندمی بیمه ها اعلام کردند که این بهداشت اجتماعی است که باید به تنهائی افراد آلوده به ویروس کرونا را تحت درمان قرار دهد. بیمه های خصوصی درمان ویروس کرونا را پوشش نمی دهد. بی گمان هدف این بیمه های خصوصی نه بهداشت بلکه بهره برداری از سود فروش کالاست.
میلیونرها، کارفرمایانی که هزاران کارگر حقوق بگیر را استثمار می کنند خواهان سهولت بیشتری برای [«طرح اجتماعی»] یعنی اخراج کارگران هستند و درخواست می کنند که افراد حقوق بگیری که به دلیل آلودگی به ویروس کارشان را متوقف کرده اند حقوقشان از طریق بودجۀ دولتی پرداخت شود و نه از طریق آنانی که سرتا سر سال از همین کارگران بهره کشی می کنند. علاوه بر این، کارفرمایان خواهان معافیت مالیاتی و بودجه بیشتر هستند ( برای این کرکس ها، هر فرصتی برای سرمایه گذاری با پول مالیات مغتنم است). شرکتهای بزرگ بازهم از اموال عمومی برای صندوق خصوصی پول بیشتری درخواست می کنند ( سرقت در سطح بلند پروازانه ). دولتهای سرمایه دار بجای استفاده از بودجۀ دولت برای ایجاد بیمارستان با تجهیزات و استخدام پرسنل بهداشتی بیشتر، یا پاک کردن و ضد عفونی کردن، پول مردم را به شرکتهائی که از « باخت هایشان » شکایت دارند تخصیص می دهد.
بازنده های واقعی همان کارگرانی هستند که از وضعیت موجود رنج می برند : به دلیل تنزل امکانات در نظام بهداشتی اجتماعی، چه زندگی هائی که به دلیل فهرست انتظار بیش از پیش طولانی برای ملاقات با پزشکان متخصص، آزمایش یا بستری در بیمارستان از دست می رود، اموری که مستلزم عارضه شناسی و عملیات جراحی بوده ولی به دلیل تأخیر افتادن عمل جراحی به مرگ بیمار می انجامد، در حالی که اگر به موقع انجام می شد (برای مثال عمل جراحی غده ها و مانند اینها) به چنین نتیجه ای نمی انجامید.
در دوران فوریتهای مربوط به پاندمی این وضعیتها صورتبندی وخیمتری می یابد.
هزاران کارگر اخراج می شوند و دیگران نیز در تهدید اخراج از سوی کارفرمائی به سر می برند که حتا تجهیزات حفاظتی در اختیارشان قرار نمی دهد، ولی مجبورند کار کنند، حتا در بخش هائی که استراتژیک نیست. وقتی افرادی که برای کمک و یا پرستاری از افراد وابسته در منزل کار می کنند در وضعیت بسیار نازلی مجبور به انجام وظیفه اند : بدون ماسک یا دستکش به این علت که کارفرما در این زمینه تدارک ندیده، و مجبور است هزینۀ رفت آمد روزمره را خودشان بپردازند، و در ساعات بسیار نامناسب و مشکلاتی دیگر از این دست. آنچه به افرادی که فاقد قراداد کار هستند، آنانی که به شکل غیر رسمی یا بر اساس خواست کارفرما (یک روز آری، یک روز نه) کار می کنند در وضعیت بدتری به سر می برند. آسیب پذیرترین گروه های طبقۀ استثمار شده بیش از همه تحت تأثیر قرار گرفته اند : بی خانمانها، افرادی که از خانه هایشان از سوی بانک اخراج شده اند، مهاجرانی که فاقد برگ اقامت بوده و در چارچوب قانون مهاجرت خطرناک تلقی می شوند، افراد مسن و در عین حال منزوی نیز به شیوه های خشونتباری زیر ضرب قرار می گیرند.
قیمتها افزایش می یابد، به علاوه کالاهای ضروری برای جلوگیری از پاندمی : قیمت مواد ضد عفونی کننده و ماسک به شکل تصاعدی بالا می رود. در بیمارستانها، به دلیل غارت نظام بهداشتی بدست نظام سرمایه داری تجهیزات تنفسی به اندازۀ کافی وجود ندارد : برخی بیماران خیلی به سادگی به دلیل فقدان دستگاه تنفس مصنوعی می میرند.
مخارج و پژوهش پزشکی مبتنی بر سنجه های مربوط به منافع، « سود دهی » و « مالکیت » قابل درک است.
ویروس کرونا سر بزنگاه سرمایه داران بزرگ فرا رسید تا رکود اقتصادی را از طریق رسانه هائی که مأموریتشان از خودبیگانه سازی افکارعمومی ست، علت حقیقی فروپاشی اقتصادی را پنهان نگهدارد… فروپاشی که سرمایه داری به شکل دورانی بدان دامن می زند از منطق درندگی ذاتی آن منشأ می گیرد. مارکس در این باره نوشته است : « سرمایه داری به تخریب دو منبع ثروت گرایش دارد : طبیعت و انسانها ». از دیدگاه تاریخی، سرمایه داران بزرگ موفق شدند از بزرگترین رکودهای اقتصادی که در ذات این نظام است با تحریک تخریب بیشتر بهره برداری کنند : با تحریک جنگ های جهانی و جنگ های امپریالیستی که تقویت مجتمع های صنایع نظامی، غارت هر چه بیشتر و میزان استثمار فزاینده را پی گیری می کرد… و این طبقۀ کارگر جهانی ست که بهای آن را با فقدان رفاه، فقر فزاینده و مرگ می پردازد.
در نظام سوسیالیستی، یا نظامی که بخشی از اقتصاد [به شکل سوسیالیستی] طراحی شده و باقی مانده (مانند چین) زیرا در گذشته سوسیالیستی بوده، آزمونها و به همین گونه معالجه و بستری در بیمارستان رایگان است. ضد عفونی کردن دائمی فضاهای عمومی و مراکز تأمین مواد غذائی یک اولویت عینی ست. زیربناها، پزشکان و پرسنل بهداشتی بسیارند، مانند کوبا. کوبا حتا بریگادهای پزشکی به مناطقی گسیل می کند که به دلیل غارتگریهای سرمایه داری جزء فقیرترین در جهانند : هزاران پزشک کوبائی در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا برای درمان و نجات جان انسانها کار می کنند، در کشورهائی که مردم به دلیل بیماریهای همه گیر می میرند در حالی که شیوۀ درمان این نوع بیماریها از ده ها سال پیش کشف شده، با وجود این برای فقیرترین ها در مناطقی که سرمایه داری فراملی آنجا را به فقر و ویرانی محکوم کرده دسترسی ناپذیر باقی مانده است. فقیرترین کشورهای جهان اکثراً کشورهائی با ثروت سرشارند که در گذشته بدست استعمارگران و امروز بدست نو استعمارگران سرمایه دار غارت می شوند. در جائی که ایالات متحده و اروپا بمب، نیروهای نظامی، اوانژلیستها را می فرستد و ادعای به اصطلاح « همکاری » می کند ولی به هدف پشتیبانی از سیاستهای امپریالیستی (برای مثال : نمایندگی ایالات متحدۀ آمریکا برای توسعۀ بین المللی)، کوبا در جایگاه دولت سوسیالیستی همآهنگ با انترناسیونالیسم پرولتاریائی پزشک می فرستد.
علاوه بر این، به علت پاندمی ویروس کرونا، کوبا و چین متخصصین و داروهای بیوتکنولوژی کوبایی را به ایتالیا فرستاده اند. چین چندین تُن تجهیزات (دستگاه تنفس مصنوعی، ماسک، آزمون و مانند اینها) به ایتالیا فرستاده است، در حالی که اتحادیۀ اروپا آن گونه که باید به ایتالیا کمک نمی کند. اسپانیا نیز به کمک چین و کوبا نیازمند است.
در نظام سوسیالیستی یا در نظامی که بخشی از اقتصاد طراحی شده است، در صورتی که ضروری باشد، بیمارستانهای مجهز به آخرین دست آوردهای فنی را ظرف چند روز می سازند تا مداوای ضروری برای همۀ بیماران امکان پذیر شود (همان گونه که چین عمل کرد و موفق شد تا از گسترش ویروس کرونا جلوگیری کند و آن را به مرحلۀ فروکش کردن برساند). ماسک، مواد ضد عفونی کننده و دیگر تجهیزات پیشگیری کننده در چارچوب پیشگیری جمعی علیه بیماری مسری تدارک دیده شد. از ناحیۀ پزشک یا دستگاه تنفس مصنوعی در بیمارستانها کمبودی وجود ندارد. پژوهش پزشکی در کشورهای سوسیالیستی به جستجوی راه و روش برای درمان اختصاص دارد و تابع سنجه های «سود دهی» نیست. بر این اساس کوبا داروئی برای درمان آلودگی به ویروس کرونا (l’interféron alpha 2B) عرضه کرده که تا کنون در چین با موفقیت استفاده شده است.
با وجود محاصرۀ اقتصادی که ایالات متحده به کوبا تحمیل کرده است، ولی نظام پزشکی کوبا در سطح بین المللی به رسمیت شناخته شده حتا از سوی سازمانهای جهان سرمایه داری. برای مثال، در سال 2015، کوبا برای حذف انتقال VIH ویروس نقص ایمنی انسانی از مادر به فرزند و باکتری مسئول سفلیس نخستین بازشناسی جهانی سازمان جهانی بهداشت را دریافت کرد، و این پیروزی پزشکی به یمن نظام سوسیالیستی کوبا پیشرفت مهمی برای همۀ بشریت است.
در حالی که کوبا، کشوری کوچک که در محاصرۀ اقتصادی به سر می برد و دائماً مورد تهمت و اتهام قرار می گیرد، جامعه ای را گسترش می دهد که بسوی منافع جمعی هدایت می شود و در زمینۀ بیو تکنولوژی برای بهداشت و درمان عموم بشریت می کوشد. ولی از سوی دیگر ایالات متحده را می بینیم که در جایگاه کشور سرمایه دار درجۀ یک بخش مهمی از بودجۀ علمی خود را به تنظیم طول عمر مفید برنامه ریزی شدۀ کالاها به هدف افزایش مصرف آنها اختصاص داده و همچنان به گسترش اسلحه سازی و طرح و اجرای تهاجمات امپریالیستی به همراهی اروپائیان ادامه می دهد. در وضعیتی که ویروس کرونا گسترش می یابد، از آغاز ماه مارس در اروپا مانور عظیمی زیر نام کد «دفاندر- اُروپ 20» با شرکت 30000 سرباز آمریکائی در چارچوب ناتو برگزار می شود : هزاران سرباز اروپائی برای مانور در سرزمینی که به مثابه منطقۀ جنگی احتمالی بین ناتو و روسیه تلقی می شود به آنها می پیوندند. این مانورها برای بودجۀ کشورها بسیار سنگین خواهد بود.
آنجلا مایسترو Angeles Maestro چنین می گوید : « روزی خواهیم دانست که ظهور ویروس کرونا حلقه ای از جنگ تجاری ایالات متحده علیه چین هست یا نیست، گر چه می توانیم مطمئن باشیم که اگر چنین نیست به دلایل اخلاقی در این زمینه نمی باشد. آنانی که روی هیروشیما و ناکازاکی بمب اتمی پرتاب کردند، در سراسر جهان به کودتا، جنگ و قتل های هدف گیری شده ارتکاب کرده اند، یا آنانی که مستقیماً به شیوع اپیدمی دست زده اند مانند شیوع اپیدمی تب دِنگ (Dengue Hémorragique) در کوبا، وقتی که موضوع به اهداف سیاسی و اقتصادی آنان مربوط می شود به دلایل رعایت ملاحظات انسانی دست و پایشان [برای ارتکاب به انواع و اقسام جنایت] نمی لرزد».
در حال حاضر، فراسوی دانسته هایمان همان گونه که عده ای مدعی شده اند، که آیا این اپیدمی [مترجم : به طریق اولی پاندمی] در ایالات متحده متولد شده، می توانیم به چند مورد اشاره کنیم :
وقتی یک اپیدمی ( یا پاندمی) به ساختار بهداشتی محکم و استوار برخورد می کند، فوراً مهار می شود، ولی وقتی همین اپیدمی یا پاندمی در برخورد به ساختار بهداشتی که در اثر حاکمیت منطق سرمایه داری و خصوصی سازیِ همۀ خدمات (به نفع یک عده میلیاردر و به ضرر عموم مردم) تضعیف شده در این صورت به ویژه برای زندگی طبقۀ استثمار شده [و محروم] تأثیرات بسیار مخرب و وخیمی بر جا می گذارد، و به مرگ افرادی می انجامد که می توانستند نجات بیابند. وقتی اپیدمی به ساختار پزشکی که وجود خارجی ندارد برخورد می کند، یعنی رویدادی که در اغلب کشورهائی که طعمۀ سرمایه داری بوده موجب مرگ و میر فیجعی می شود، همانگونه که می بینیم سالانه در ده ها کشور صدها هزار نفر از بیماری های درمان پذیر جان خود را از دست می دهند.
نکتۀ دیگری که می توانیم مطرح کنیم این است که سرمایه های بزرگ از وضعیت فوری به نفع خودشان استفاده می کنند : در سایۀ هرج و مرج و پردۀ استتار رسانه ها، مبالغ هنگفتی از بودجۀ عمومی به سوی بخش های خصوصی سرازیر می شود : « روشن است که ویروس کرونا آغازگر یک انفجار بزرگ در بحران اقتصادی بود که از مدتها پیش در شرف تکوین به سر می برد. وخیمتر از همه، و نیازی نیست که کارشناس مجربی باشیم تا فرا رسیدن آن را مشاهده کنیم، ویروس کرونا به بهانه ای برای بُرِش تازه ای در بودجه و خصوصی سازی به خدمت گرفته می شود، افزایش مالیات غیر مستقیم و امتیازهای مالیاتی برای سرمایه و به ویژه پر کردن صندوق بانکهائی که در مخاطره اند با پول عمومی.
در ساختار اجتماعی و اقتصادی سرمایه داری در وضعیتی که تولید در دست بخش خصوصی ست، اکثریت مردم همواره به گروگان این بخش از «نخبگان» تبدیل می شوند : طبقۀ بهره کش که تصمیماتشان به قامت حرص و طمعشان است، سیاره را غارت می کنند، جنگ براه می اندازند و ما به شکل سیری ناپذیری استثمار می کنند. نظام سرمایه داری بشریت را در واقعیتی دهشتناک غرق کرده است : 26 میلیاردر ثروتی را در اختیار دارند که با آن نیمی از همۀ بشریت می توانند زندگی کنند، در جهان به دلیل سوء تغذیه، آب آلوده و بیماریهای ناشی از آن هر پنج ثانیه یک کودک می میرد، یعنی واقعیت دردناکی که امکان اجتناب از آن وجود دارد. ما زیر دیکتاتوری سرمایه زندگی می کنیم : به این علت که سود مادی نسبت به زندگی ارجحیت دارد، و حتا به این علت که چیزهائی به اهمیت ساختار بهداشتی به عرصۀ معامله تبدیل شده، با همۀ دردها و رنجهائی که برای اکثریت مردم به بار می آورد.
لینک متن اصلی :
ترجمۀ حمید محوی
پاریس/25 مارس 2020