نگاهی به دموکراسی آمریکایی در افغانستان؛ انتخاباتی که رشتهها را پنبه کرد
محمدرضا خیرآبادی
** 3 دوره انتخابات ریاست جمهوری افغانستان
انتخابات ریاست جمهوری سال 93 در افغانستان سومین تجربه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری این کشور است که پس از سال 2001 بدان پا گذاشت.
رئیس جمهور کرزی در 2 دور قبلی انتخابات، رئیس دولت شد که اتفاقاً در دومین دور انتخابات ریاست جمهوری با عبدالله عبدالله رقیب بود.
در آن دور انتخابات ریاست جمهوری به ظاهر و بر اساس آمار انتخابات به دور دوم کشیده شد ولی عبدالله با استناد به این که دستهای پنهانی درکارند که نگذارند نام وی از صندوق بیرون آید و ارادهها بر انتخاب مجدد کرزی استوار است، مصلحت را بر این دید که از رقابت در دور دوم انتخابات کنار رود تا هم هزینه بیشتری بر اقتصاد رنجور کشورش تحمیل نکند و هم فضای عمومی افغانستان با آرامش و امنیت بیشتری همراه شود.
اما در سومین دور از انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان، هفت نفر به رقابت پرداختند که هیچ یک نتوانستند اکثریت آراء یعنی نصف بعلاوه یک رأی را برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری به دست آورند. «عبدالله عبدالله» و «اشرفغنی احمدزی» به عنوان 2 نامزد پیشتاز به دور دوم راه یافتند.
میزان رأی عبدالله در دور اول حدود 45 درصد و رقیب وی نیز حدود 32 درصد بود؛ در همین مقطع نیز عبدالله اعتراضاتی را به نحوه برگزاری انتخابات و ابطال صندوقهای رأی متعلق به برخی مناطق افغانستان از جمله هرات داشت، ولی در نهایت اعلام کرد که نتیجه را میپذیرد.
** عبدالله و امیدهایی که به پیروزی وی بود
تیم اصلاحات و همگرایی به نمایندگی از عبدالله عبدالله معتقد بود که اگر روند بازشماری آراء و ابطال صندوقها و سالمسازی آراء در دور اول انتخابات درست مدیریت میشد نیازی نبود که انتخابات به دور دوم کشیده شود و سرنوشت انتخابات در دور اول مشخص میشد.
با این حال همه چیز به دور دوم کشیده شد تا این بار فقط 2 تیم یعنی «اصلاحات و همگرایی» و «تحول و تداوم» به مصاف هم بروند.
در این دور انتخابات، کاندیداها با شور و حرارت خاصی تبلیغات را آغاز کردند و با توجه به صفبندیها و اعلام حمایت احزاب، گروهها ، جمعیتها و اشخاص حقیقی و حقوقی از هر کاندیدا به نظر میرسید که شانس عبدالله برای پیروزی بیشتر باشد؛ چرا که وی نفرات سوم و چهارم انتخابات یعنی زلمی رسول و تیم سیاف را نیز در این دور در کنار خود داشت.
حتی گل آقا شیرزی از رقبای انتخاباتی متعلق به قوم پشتون نیز در کنار عبدالله ایستاد.
همه موارد ذکر شده گمانهزنیها و سمت و سوی تحلیلها را به جهتی میبرد که مردم میتوانستند بر اساس قرائن برنده را تخمین بزنند.
افکار عمومی نیز تاحدودی تحت تأثیر همین صفبندیها و اعلام حمایتها به نوعی نسبت به پیروزی تیم اصلاحات و همگرایی به خوشبینی رسیده بودند.
این خوشبینیها به انضمام سوء قصدی که به جان عبدالله عبدالله در آخرین روزهای منتهی به برگزاری دور دوم انتخابات صورت گرفت نوک پیکان گمانهها را به طرفی کشاند که عبدالله را برنده بدانند.
هر چند بسیاری از نهادها و شخصیتها و دول منطقهای و فرامنطقهای عملیات تروریستی علیه عبدالله را محکوم کردند ولی تحلیلگران بر این باور بودند که این عملیات آخرین بختآزمایی کسانی بود که از پیروزی عبدالله در دور دوم انتخابات میترسیدند و راه چاره را در حذف فیزیکی وی یافتند.
این حمله هر چند تلفاتی داشت ولی نوعی برجستهسازی و ایجاد فضای مثبت برای عبدالله در آخرین فرصتهای تبلیغات نیز بشمار میرفت.
** برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان
با در نظر داشت این فضا، دور دوم انتخابات در افغانستان در 24 خرداد برگزار شد و مردم افغانستان با اشتیاق خاصی پای صندوقهای رأی حاضر شدند و از تهدیدات امنیتی مخالفان و مشکلات دسترسی به صندوقهای رأی نهراسیده و به وظیفه ملی خود امیدوارانه عمل کردند.
آمارهای اولیه مشارکت بیش از 55 درصدی مردم در انتخابات را نشان میداد و حتی مسئولان برگزاری انتخابات در افغانستان در همان ساعات اولیهای که فرآیند رأیگیری تمام شد از مشارکت 8 میلیونی مردم در پای صندوقهای رأی سخن راندند.
این در حالی است که در دور اول تنها 7 میلیون نفر از شهروندان افغانستان رأی دادند.
آمار ارائه شده توسط مسئولان برگزاری انتخابات دور دوم بلافاصله با واکنش تیم اصلاحات و همگرایی مواجه شد و آنها اعلام کردند: مگر در طول این یک ماه چه اتفاقی افتاده که افغانها را برای شرکت در انتخابات مرحله دوم راغبتر و مشتاقتر نموده است که حتی از دور اول هم بیشتر شرکت کردهاند.
عبدالله بیان این آمار را بستر سازی برای توجیه افکار عمومی میدانست و بر این باور بود که دستهایی در تلاشند تا طوری زمینهسازی کنند که افکار عمومی از اعلام نتایج نهایی شوکه نشوند.
** آغاز شائبه وجود تقلب در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان
همچنین توجیه طرفداران تیم اصلاحات و همگرایی این بود که در خوشبینانهترین حالت سطح مشارکت حتی از دور اول نیز کمتر است و با این وجود به اعتقاد آنها بیش از 2 میلیون رأی ناسالم وجود دارد که به نفع رقیب در صندوق ریخته شده است که باید این آراء از چرخه انتخابات خارج شود.
اتفاقات روز برگزاری انتخابات مثل توقیف محمولههای انتخاباتی که به گفته پلیس کابل بدون مجوز و با دستور «امرخیل» رئیس دبیرخانه کمیسیون مستقل انتخابات به مکانی نامعلوم منتقل میشد و همچنین انتشار فایل صوتی منسوب به این شخص که شائبه تقلب داشت و در افواه عمومی افغانستان به گوسفندان چاق امرخیل شهرت یافت همه و همه علائمی بود که تیم اصلاحات و همگرایی را به این نتیجه رساند که ضلع دوم و سومی غیر از رقیب در پشت صحنه در کارند که نگذارند روند انتخابات شفاف و سالم باشد.
همچنین در مراحل بعد فایلهای صوتی منسوب به والی «پکتیا» و «خلیلی» معاون دوم کرزی منتشر شد که به باور عبدالله عبدالله دخالت در انتخابات را نشان میداد.
** بحران انتخابات افغانستان عمیقتر شد
پس از دستیابی تیم اصلاحات و همگرایی به مجموعه ای از مستندات که به باور آنها گواه روشنی است از بروز تقلب در دور دوم سومین انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان بود بحران انتخاباتی در این کشور عمیقتر شد.
حتی پس از اعلام نتایج اولیهای که اشرف غنی را برنده اعلام کرد عبدالله و طرفدارانش با قاطعیت پذیرش نتیجه را رد کرده و اعلام کردند: اگر با پادرمیانی نهادهایی مثل سازمان ملل شروط آنها برای بازشماری صندوقها و سالمسازی آراء و اعلام نتایج نهایی بر اساس آراء سالم پذیرفته نشود برای همیشه از همکاری با کمیسیون مستقل انتخابات کنارهگیری میکنند و هیچ نتیجه ای را نمیپذیرد و به تشکیل دولت موازی روی میآورد.
** آغاز تحرکات دیپلماتیک برای آرامسازی فضای متشنج انتخابات
موضعگیریهای صریح و در عین حال تند تیم اصلاحات و همگرایی ارگ ریاست جمهوری در افغانستان و در عین حال نهادهای بینالمللی مانند نمایندگی سازمان ملل در افغانستان (یوناما) و کاخ سفید را به تحرک واداشت.
دفتر نمایندگی سازمان ملل در امور افغانستان (یوناما) و همچنین شخص وزیر خارجه آمریکا جان کری و خود کرزی ملاقاتهایی را با طرفهای انتخاباتی بخصوص کاندیدای معترض به نتایج انتخابات، ترتیب دادند و نهایتاً اعلام شد که با حضور ناظرانی از 2 طرف و همچنین سازمان ملل، همه صندوقها بازشماری میشود و در نهایت نتیجه هر چه شد برنده رئیس جمهور خواهد بود و پست اجرایی هم بر دوش نفر دوم گزارده میشود که حاصل جمع آن میشود دولت وحدت ملی.
هر 2 کاندیدا یعنی عبدالله و اشرف غنی هم خوشحال از این تصمیم دست برادری داده و در مقابل دوربینها و در حضور شخص کری وزیر امور خارجه آمریکا بیانیه مصالحه و پذیرش نتایج نهایی را قرائت کردند و اعلام داشتند که در مسیر تشکیل دولت وحدت ملی گام بر میدارند.
** دولت وحدت ملی و امید به حل چالشهای موجود تبدیل به بحران دیگری در انتخابات شد
پس از این تصمیم و توافق بود که فضایی از امید در بین رسانهها و افکار عمومی ایجاد شد که غائله انتخابات را ختم به خیر می پنداشت اما نکته قابل تأمل و اختلاف برانگیز زمانی رخ داد که هر کدام از کاندیداها قرائت خود را از دولت ائتلافی و وحدت ملی بیان کردند.
اشرف غنی در باور خود برداشت رقیبش از پست ریاست اجرایی و مشارکت در تشکیل دولت وحدت ملی را رد کرد و آن را خلاف قانون دانست؛ به باور غنی این نوع برداشت از مفهوم پست اجرایی در دولت وحدت ملی منتهی به روی کار آمدن رئیس جمهوری ضعیف میشود که فقط عواقب کار بر گردن اوست.
در نقطه مقابل، تیم مقابل یعنی اصلاحات و همگرایی نیز با در نظر داشت تصامیم گرفته شده اعلام کرد: رئیس جمهور پس از اخذ مسئولیت، پستی به عنوان پست ریاست اجرایی را در کنار پست ریاست جمهوری تعریف میکند که در واقع بازوی اجرایی دولت محسوب میشود و تقریبا جایگاهی معادل با نخستوزیری را دارا میباشد.
جایگاهی که در حال حاضر در قانون افغانستان تعریف نشده و قرار شد پس از 2 سال از استقرار دولت مراحل قانونی آن با ارائه ی طرحی به لویه جرگه طی شود.
** فرآیند ابطال آرا و قطع ارتباط مجدد عبدالله با نهادهای انتخاباتی
در نهایت پس از این که روند شمارش آراء به مراحل پایانی رسید و نوبت تجمیع و ابطال آراء مشکوک رسید، عبدالله عبدالله ناظرانش را فراخواند و اعلام کرد که این روند را قبول ندارد و باید شرایط او را هم درباره نحوه ابطال آراء مشکوک بپذیرند و گرنه از روند شمارش آراء و همکاری با کمسیون کنار میرود.
کنار کشیدن تیم عبدالله از فرآیند ابطال آراء کار را به جایی کشاند که نماینده سازمان ملل از تیم رقیب هم خواست که ناظرانش را از فرایند نطارت بر ابطال آراء و کار بازشماری مجدد فرا بخواند و کمیسیون بدون حضور هیچکدام از نامزدها و فقط با نظارتهای بینالمللی به کار خود ادامه دهد.
واکنش تند و نهایی تیم اصلاحات و همگرایی در روزهای اخیر هم این بود که اگر شروطشان برای نحوه ابطال آراء پذیرفته نشود برای همیشه حتی از پیگیری مباحث مربوط به تشکیل دولت وحدت ملی هم کنار میرود. مهلت این اولتیماتوم و هشدار عبدالله روز سهشنبه یعنی یازدهم شهریور پایان یافت.
همزمان با لحظات پایانی این ضربالاجل بود که «دانگ فرانتس» معاون وزیر امور خارجه آمریکا وارد کابل شد.
این مقام آمریکایی نیز به کابل آمد تا بار دیگر از دستاورد جان کری و اوباما محافظت کند؛ چرا که پیش از این جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در سفری به کابل 2 رقیب را با راه میانهای به نام تشکیل دولت وحدت ملی به هم رساند و اوباما هم تلفنی با هر 2 نامزد گفتوگو نمود تا آنها را نسبت به طرح جان کری توجیه نماید و از آنها بخواهد که با فرمول جدید کاخ سفید برای پایان دادن به غائله انتخابات همکاری کنند.
** دست پنهان آمریکا در تحولات جاری در افغانستان
اکثر کارشناسان و آگاهان به حساسیتهای سیاسی و قومی در افغانستان بر این باورند که تلاش آمریکاییها برای مصالحه بین رقبا یک تلاش از سر خیرخواهی نیست بلکه یک حساب سرانگشتی برای آمریکاست که منافعش را در این پا درمیانی میبیند.
آمریکا در قبال تحولات اخیر افغانستان پس از 2001 مسئول است؛ یعنی هر اتفاق بدی که افتد در کنار مسئولان افغان آمریکاییها هم مقصرند.
باور عمومی بر این است که در بسیاری از امور سرنوشتساز افغانستان دست پنهان آمریکا در کار است و انتخابات حال حاضر افغانستان هم بدون مدیریت و ملاحظات آمریکا رخ نداده و نمیدهد.
** آمریکا و 2 پاردوکس مهمی که در افغانستان با آنها رو به رو است
آمریکا بیش از همه با 2 پارادوکس در افغانستان مواجه است: اول اینکه اگر بخواهد به واقعیت موجود در افغانستان تن دهد، باید با افغانستان و حضور در این کشور تحت هر پوششی خداحافظی کند.
چرا که روحیه افغانستانیها با مداخله سازگار نیست و اگر در تحولات بعد از 2001 هم چند صباحی حضور بیگانگان در کشورشان را تحمل کردند از سر اضطرار بوده است و خواستند یکبار دیگر آزمودهای مردود را بیازمایند.
البته در آزمایش جدید هم آمریکا رد شد و نتوانست در افواه عمومی افغان مقبولیت یابد؛ بدین مفهوم که افغانها در سایه حضور آمریکا نه رفاه دیدند و نه امنیت.
همچنین انتخابات اخیر نشان داد ارمغان دیگر آمریکاییها برای افغانستان یعنی دموکراسی هم معلول متولد شده است و نمیتواند روی پای خود بایستد.
پارادوکس دیگر کاخ سفید هم این است که اگر آمریکا نتواند بحران انتخاباتی اخیر را در افغانستان مدیریت کند ای بسا هر چه در افغانستان رشته یکجا پنبه شود.
چرا که تنها لاف و گزاف تبلیغاتی کاخ سفید در مورد دستاوردهای حضورش در افغانستان آوردن دموکراسی بود، حال اگر نتیجه انتخابات اخیر افغانستان مرده به دنیا آید آمریکا بیش از پیش رسوا میشود و همه میفهمند که آمریکاییها حتی به ملت افغان آزادی انتخاب هم نمیدهند چه رسد به اینکه از سر حسن نیت بخواهند برای آنها رفاه و امنیت بیاورند.
با این نگاه است که کاخ سفید نهایت تلاش خود را دارد که در حل بحران انتخاباتی افغانستان نقش ایفا کند تا حداقل در شعار «آوردن دموکراسی برای افغانستان» مردود نشود و همچنان امیدوار باشد تا در سایه تشکیل دولتی که نه از صندوقها بلکه از مدیریت و زعامت آمریکا بر صندوقها بیرون آمده، امضای پیمان امنیتی کابل-واشنگتن را بگیرد.
این است که انتخابات موجود در افغانستان برای آمریکاییها حیثیتی بشمار میرود و بر خلاف تلاشهای آمریکا برای مدیریت بحران انتخاباتی در افغانستان،صاحب نظران بر این باورند که دخالت آمریکاییها در فرآیند انتخابات افغانستان به بغرنجتر کردن اوضاع انجامید و باعث شد تا راهحلهای بینالافغانی برای حل مسئله تحت الشعاع این مداخلات قرار گیرد.
لذا که میتوان گفت نتیجه واقعی این انتخابات فقط و فقط پیروزی مردمی است که نشان داد به بلوغ سیاسی رسیده است و میتواند تعیینکننده سرنوشتش باشد.
اما عبرتهای این انتخابات هم این است که ارادههایی در کار است که نمیخواهند کام ملت افغانستان شیرینی تعیین سرنوشت خود را بچشد.
از این جاست که میتوان گفت عاملان اصلی بحران موجود در افغانستان افرادی هستند که بلوغ سیاسی افغانها را خلاف منافع خود میدانند.
قبل از برگزاری این انتخابات خوشبینانهترین نگاهها هم فکر نمیکرد تا این حد نشاط انتخاباتی بر افغانستان حاکم شود و حتی قطع انگشت هم نتواند ملتی را که به پا خواسته بر جای بنشاند.
بزرگترین سند برای این رستاخیز و بلوغ سیاسی را میتوان در اشاره ظریف شهروند افغان دید که بهای رأیش را با قطع انگشتش داد ؛ وی در اظهار نظری گفت: اگر ده انگشتش هم قطع شود باز هم به خاطر وطنش رأی میدهد، این حرف برای اهل تحلیل و سیاستمداران بار معنایی بالایی دارد طوری که بر مسئولیت دوستان افغان میافزاید و موجب یأس دشمنان افغانستان میشود.