نمیدانم شما چرا بخارج تشریف نمی آورید؟
طنز از: ز. رزمی
ولا همی خارج هم عجب جای قشنگی است، چه قصرهایی، چه موتر هایی، چه پارکها و تفرجگاه هایی که دل مرده را زنده میسازد و دل زنده را مرده
از موترهای مدل جدید گرفته تا حوض آب بازی، زن ، سگرت ، ساجق و پوقانه و هرچیز خلاصه از شیرمرغ گرفته تا جان آدمیزاد ، خروارخروار مفت و ارزان و فراوان هرطرف زیردست و پاریخته
زنان و دختران زیبا و قول لچ و سرلچ و پای لچ آنقدرزیاد است که شما اصلا ضرورت ندارید با آنها ازدواج کنید فقط دست شانرا بگیرید و بروید لب ساحل و خوش بگذرانید و اگر کدام زن بی تربیه گستاخی کرد و با شما نرفت، درمحضرعام به آنها تجاوزکنید ، نه تنها بشما چیزی نمیگویند بلکه افتخارهم میکنند که به آنها تجاوزکرده اید
همینطورشرابخوری و چرس و بنگ و مورفین و همه چیز آزاد است، آزادکشمیر
شما فقط مرد شوید و یکبارخارج بیائید و از این همه نعمت های مفت و مجانی مستفید شوید
نمیدانم چرا تنبلی میکنید و تشریف نمی آورید؟
میدانید همینکه پای مبارک شما داخل این خارجه برسد فقط بگوئید(من از افگانستان، ما شیر، ما جهاد، ما دنیا را آزاد کرد)
پولیس برایتان دو دسته سلامی میزند و ازشما تشکر میکند که قبول زحمت فرموده بخاک شان تشریف آوردید
همینطور کارمند سوسیال فی الفور به خدمت تان میرسد و با عزت و حرمت میبرد شما را به هوتل و دربین راه یک خریطه کلان دالر پول جیب خرچ تانرا می پردازد و دست به سینه عاجزانه و چاپلوسانه ازشما میپرسد
آقا دیگر امر و خدمتی نیست؟
وشما میگوئید، است
و امرمیکنید،
و او به چشم و سراجرا میکند
احساس کمبودی و یا غربت که اصلا بشما دست نمیدهد، چرا که الحمدالله شیربچه های هموطن ما دراینجا خیلی زیاد اند،با آنها یکجا میشوید کارد و چاقو و پنجه بکس یا شاخ گاو پیدا میکنید و هرکسی را که بدتان آمد، تق میزنید و چپه میکنید.انشاءالله
پس معطل نکنید و زود ازجا بجنبید و هرطوری شده سرنوشتتان را به دست باندهای دزد و دغل و قاچاقچیان انسان سپرده و خودتانرا برسانید خارج!
اگرخدای ناخواسته حین قاچاقی آمدن بخارجه، کدام گوله و مرمی خوردید و یا درآب های بحرغرق شدید و برضای خدا رفتید، انشاءالله حتمن به بهشت میروید وقتی به بهشت رسیدید، عسل کمترنوش جان کنید که گلون دردی پیدا نکنید و نیز فراموش نکنید که روی ماه حوران بهشتی را ازجانب ما نیز ببوسید . آمین