موجي بهم رسيده ي از هم رميده ايم
با بيكسي بدامن ظلمت چكيده ايم
شب انتظار روز شبانگه نياز شب
تار گره گنگ ازل را تنيده ايم
گرد نگاه دور پريشان روزگار
شايد كنار پنجره ها دود ديده ايم
ها! راستي شكسته دل اعتماد ما
از شاخ زنده گي گرهي كور چيده ايم
هيچيم و دامگاه فرورفته ي خوديم
پيچيده ايم نواي هوس ناشنيده ايم
امين آريبل
همين يكي دو سه حرفست در ترانه ي من
خراب و موجه و كشتي و آشيانه ي من
كليد كلك خيالت لبم چو بگشايد
صفاي مهر تو گويد خرابخانه ي من
امين آريبل
هالند