مپرسید که دین و مذهب من چیست!
امین الله مفکر امینی 2018-23-04
مرا بیگانگی هاست ز نام و نشان دین و مذهب
هم زکعبه و مسجد و بتخانه و کلیسا ودیرکنشت
این بنا ها ساخته ای دست بشراند
به طوما رشان قصه ها و افسانه هاست
اینها ندارند پیوندی بر کعبه ای دل
عاری اند ز جوهر انسانی
با علم و خرد ندارند سر سازگاری
من برخاسته ای دست حقم
خمیرم است ز جوهر آدم و انسان
بر کعبه ای دلم نیست به جز عشق و محبت
آزاده سرشتم وعاری زرنگ تعلق ها
من آمیزم با آن خلق خدا، که آزاده سرشتند
که آزاده گان جای دارند بر دیده و دلها
بیامیزم با چون خلقی کز خلقت همخونیم ز جوهر ذاتی انسان و ز نوع بشریم
بدرد و غم و شادی، با هم شریکیم
چنین است بنده گان آزاده سرشت
که عجین اند با مهر و عجین اند به عشق
بساط کاروان زنده گی ی چون راهییان حق
عاری است ز ظُلمان و کدورت ها عاری است ز نشان کُشت و کُشتار عاری است ز نشان بیهوده گیها
عاری است ز بهتان کردن بدامان پاک
چون طایقه ای آزاده وآراسته باین زیور پر زیب و زینت با علم و هنر اند
بنازم من چون خلق خدا و چون نسل بشر
که جز محبت و عشق وعلم و هنر ندارند دیـگر نشان
به میزان عدل وانصاف وخرد، بسنجند خوبی و بدیها
به میزان عدل وانصاف وخرد بسنجند خوبی و بدیها