مختصر سخنانی پیرامون نظام سازی های هوس آلود یا تداوم جنایات وبربادیها
نصیراحمد مومند
در سیستم های بنام وحدت ملی ، وسیع البنیاد,فدرالی وغیره حکومت کردن موثر وجدی جای ندارد۰سد بزرګی در راه رفورمیزه کردن جامعه قرارمیگیرد ۰ دولتهای یاگروب های عضودر ایالتها نه تنها براساس منافع ایالتی، بلکه هم بر اساس اجندای منافع حزبی شان تصمیم میګیرند ۰آنها در حقیقت تقریبا همیشه درحال مبارزات انتخاباتی وکسب وتقسیم قدرت میباشند وموانعی میشوند در راه اتخاذ تصامیم سیاسی ۰ (نمونه نزدیک وزنده اپوزیسیون متلون ورنګه وبه اصطلاح هشت رخ نه ګرد اداره جناب داکترصاحب اشرف غنی)۰
دولتمداری درهمچونظامی غیرقابل رویت میباشد۰ یک دولت مرکزی، چندین دولت محلی ، وچندین ارګان تشریفاتی وغیره تشریفاتی روی قضایا تصمیم میګیرند وبه این ترتیب برای مردم ناممکن میګردد تا در قضایا ی سیاسی سهم بګیرند واین خود باعث آن میګردد تا مردم از قضایای سیاسی بدوربمانند ، ودلزده وخشمګین ازدولت وسیاست شوند۰
از نظر مالی هم مصارف خیلی هنګفت میباشد ۰همه نیازبه پول دارند ۰که از نظر شکلیات خواسته های فرعونی ګروه مافیایی بر سر اقتداربرای عیش ونوش وتداوم قدرت شان از خون مردم زیر سلطه شان چیزی دیګری به ارمغان ندارد۰
وقتی اداره ونظامی به نام وحدت ملی ومشارکت ملی وعناوین فریبنده دیګربه مردم تحمیل شود ، تبدیل به وسیله اعمال زور و اختناق بیشتروبین هم میشوند بناء۰از دیدګاه عاقلانه وعالمانه درچنین حالت شرایط لازم الاجرا برای پیاده کردن نظام کارآ وخدمت گذاردرکشور واحد ولایتجزای افغانها نمیتواندبوجودآید ۰ تا زمانیکه شرایط آماده نشود هرګونه ادعا وتلاش فریبنده ، بیهوده و باعث تداوم ضرر،وناأرامی ونآامنی وبی ثباتی بیشترشده ومنحیث مانع و سد پیشرفت ،آرامی وآبادی واقع میشود۰بالخصوص در جامعه ایکه بیش ازچهاردهه جنک وخونریزی ، قتل وغارت و ویرانی و تباهی مادی ومعنوی دراستمرارقرارداشته هرروزبیشتر از پیش دست ها و چشمهای ڼاپاک آز وحرص بیګانګان درازودوخته باشد وبجای منافع ملی کشور درپی منافع ګروه و قشلاق با شدبه شکست حتمی روبرومیباشد وبیګانګان سود میبرند۰که نبایددرچشم مردم خاک زده ووقت کشی کنیم۰
مردم سالاری در پرتو انصاف وعدالت میتواند که به شکل خیلی خوب وآنهم دریک تیم شایسته ودارای ارمان وفکر واجندای واحدملی وجود داشته باشد ۰افغانها نمونه ومثالهای خوب و زشت دولتمداری و نظام سازی سیاسی را طی تاریخ پراز فراز ونسیب خویش تجربه کرده اند ،هرګاه باآموزش وعبرت ازآنها سیا سیون مطرح درراستای همین آرمان تلاش ومبارزه کنند و پیش زمینه ها ی یک نظام و سیستم کارآ وپاسخګورادرمطابقت وموجودیت یک مشی جامع ملی به اقتضا وخواست مردم خویش مبتنی بر شرایط زمان آماده ګنند ، وظیفه ومسوولیت خودرا انجام داده اندآنګاه است که ما به آقا و بادار صدرنشنین واعظ چپاولګر جایی نخواهیم ګذاشت ، بلکه برای مواظبت و پاسداری نظام وسیستم برطبق مشی وستراتیژی ملی به افراد شایسته مسلکی وفادارصادق وتیزهوش و ایثار ګرباسابقه روشن ونیک نیازخواهیم داشت۰واین نسل های بعدتر خواهند بود که رژیم مورد نیاز خودرا انتخاب میکنند۰ شایدهم با پیشرفت وتکامل ،جهان بسویی برودکه نه سیستم وحدت ملی فدرالی ونه سیستم مرکزی و نه هم سیستم های دیګر کارساز باشند ۰شاید هم با پیشرفت وتکامل جهان سیستم و طرز نظام دولتی جدیدی بوجود بیاید ، که ما امروز آنرا پیش بینی کرده نمیتوانیم ۰
بناءدرکشورهاییکه اهداف روشن ملی وثبات سیاسی وجود نداشته باشد ووضع اقتصادی نا بسامان وخراب داشته باشد ، انګیزه اقتصادی میتواند باعث تقویت نیروهای شورشی که درکشورما القاب تفنګ سالار یا جنګ سالاربه آنها اطلاق میشود ، ګردد ۰نظام درهمچو جوامع به عنوان یک ابزارموثرکشنده وزمینه سازدر خدمت این نیروها قرارمیګیرد که درمکزیک ،شورشیان چیپا به رهبری مارکوس وبازسازی ودموکراسی بی بند وباروتحمیلی مولود درامه بن درکشورخود مانمونه بارزآن است ۰
ازلابلای تحقیقات محققین وازنظرتجارب وچشم دید ۰تلاشهای بیهوده وغیرعملی وبی پایه وکاپی شده تقلیدی ونظام سازی و دموکراسی توریدی وتحمیلی وتناقض قول فعل نظام حاضر درکشور جنګ زده ومصیبت رسیده بااعتقادات وخواسته هاواقتضاآت فرهنګی وکلتوری مردم وجمهوری اسلامی افغانستان درمنافات قرارګرفته ، خودبینی وشیوه های « پل پوتی PolPot »خیانت وجنایاتیکه دردوران روس روساهاوپس ازسقوطان باوز امریکا وشرکای جرمی اش و رژیمهای تحمیلی ودست نشانده ومزدورتاهمین اکنون به مردم کشورروا داشته انددرمقوله خاصی جان میګیردکه به نوع ازان نمیتوان گذشت که یقینا طی حدود بیست سال اخیر بازور و زربی مثال تاریخ این مزدوان خود فروش ودلالان معامله نتوانستنداقلاوانصافا از ملت غیور وبا شهامت ، ریسمان به ګردن عذربخواهند وتسلیم شوند وکناربروند ، بلکه برای پوشانیدن کتمان وتحریف اسناد وشواهد وقایع وتداوم اعمال جنایتبارخویش به نفع بیګانګان بازهم وارد صحنه بازی های مرحله وار ازسناریوی درامه بن میګردند ۰ تقلید کورکورانه ازدیګران جزشکست چیزدیګری را به همراه نخواهد داشت ۰تاریخ وملت افغان همانطور یکه از زیر ساتور هلاکو وچنګیزوانګریز وروس های شوروی زنده مانده بازهم زنده است وهیچګاه فراموش نمیکند وهرګزنمی بخشد۰ودزد وخاین وجنایتکاروعوامل مصیبت وبربادی هامشخص است وغل هیچوقت جای اتل را ګرفتته نمیتواند۰
از مطالعه سیستم ونظام های ساسی جهان وتجارب نظام های تحمیلی شرق وخرب دروجود تجاوز شوروی سوسیالیستی ومتحدینش (پکت وارسا) وامریکا ومتحدینش (ناتو) عملا آموختیه و به این نتیجه میرسیم که به جزازنظام وآیین زندګی سازوانسانی اسلام بصورت عموم وبرای کشورهای اسلامی بطور خاص نسخه عادلانه وآماده ویکدستی برای همزیستی اقوام مختلفی که دریک کشورزندګی میکنند وجود ندارد ۰ما باید با درنظرداشت اعتقادات دینی اکثریت نفوس، اتکا به ګذشته تاریخی ،اقتصادی ، فرهنګی واجتماعی کشورخودهمانطوریکه مردم متحد ونسبتاآرام ومصوون وهمچنان کشور مستقل ، آزادوباثبات خودرا نارام ،ویران وبی ثبات ساختیم ، راه حل معقول وعملی به این معضله ارایه دهیم واز طرفی حساسیت ضرورت تاریخی حکم مینماید تا از همه اولترهم دل وهم سخن شویم ، زوگویی وقانون شکنی ,بیگانه برستی، تنقیدبی جا ،تناقض فعل قول ؤتعابیرعبارتی وسلیقوی شخصی و ګروهی دیکته شده اجانب راازحدودمنافع ومصالح علیای ملی کشورمرفوع سازیم وتفاهم ملی وزبان مشترک ملی راصیقل کنیم وسچه سازیم ۰
همه اینرامیدانیم که کشورها ظروف اند و ملت ها مظروف آن ، وازهزاران سال بدینسوتقسیمات سیاسی جهان هم بر مبنی همین ظروف ومظروف صورت پذیرفته است. واضح است ملت ها مانند ګیاههای خود روی به یکبارګی سبز نشده وبوجود نیامده اند، (به استثنی پاکستان)بلکه مانند کوههای سربفلک درامتدادزمان طولانی تشکل یافته اند واین طول تاریخ است که درظرف جغرافیایی وطن ، کلتور ، منافع وتاریخ مشترک وجدایی ناپذیررابه آنها بخشیده است که این خمیرمشترک موجودیت ملت رایک تشخص وهویت جداګانه می بخشد وبه این ترتیب ملت واحد دارای احساس واراده ملی ،منافع ومصالح ( خیر وشر) مشترک را بوجود میآورد که باهرګونه حالات زمانه مقابله میکنند وموجودیت ، منفعت وآرامی خود رابرطبق مقتضیات سنن واعتقادات خویش درچهارچوب یک نظام موردقبول تامین وحفظ مینمایند .بناء پس ازیک نګاه ګذرا برنظریات عده ای از دانشمدان مبنی تعریف وپایه های یک دولت ملی به بحث اصلی می پردازیم:
مختصری پیرامون عناصراساسی متشکله یک دولت :
بحث دولت سازی،تعریف دولت وچگونگی ظهوردولت هادراین اواخر (بخصوص اشکال مختلف عناوین وساختارها وتشکلات حکمروایی مشروع ونامشروع طی سال های اخیر) از موضوع حاشیه یی درعلوم اجتماعی وسیاسی،مبدل به علم جداگانه ای شده است. تااین اواخر،تعریف وتشریح دانشمندعلوم اجتماعی جرمن تبار(Max Weberماکس ویبر)معتبرترین فرضیه دراین عرصه شمرده میشد ۰پس ازویبرتیوری دولت ویرا دانشمندان مختلف اساس قرارداده فرضیه های جانبی وتشریحات مفصل تری برآن بناء ارایه نموده بودند. البته،همۀاین فرضیه هاومطالعات بالای تشکیل دولتهای مدرن اروپایی (ملت- دولتهای اروپای غربی) متمرکزبوده اند. ولی بهرحال،هرتعریف دولت مشروع برمیگرددبه چگونگی رابطه وتفاهم بین جامعه ونهادهای رسمی که برای استقرار، ، ،ثبات امن ،عدالت و نظارت ومحافظت از نظم ورفاه آن جامعه ایجادمیشوند.
فشرده تعریف :نهادیامجموعه ای ازنهادهاییکه انحصاراستعمال مشروع قوت نظامی دریک جغرافیای معین رابدست داشته باشد،دولت نامیده می شود. “ماکس ویبر “میگوید: به این اصل انحصارحق وضع مالیات براتباع نیزاضافه شده است. برعلاوه،دولت پایداربایددرچوکات یک سلسله قوانین باثبات رفتارکند،قوانینی که رفتاردولتهاوجوامع راتنظیم میکند. توافق جامعه بالای صلاحیت سیاسی دولت درچوکات قانون ومنطقی که اساس آن آرمانها ی جامعه مبتنی برعدالت وضوابط میباشد مشروعیت وپایداری آنراتضمین مینماید. ( چیزیکه ملت افغان طی چهاردهه اخیرکاملا ازان فرسنګ هافاصله داشته ودرمحرومیت قرارداده شده است۰)
،برهمین مبنی است که،جامعه شناس ومؤرخ امریکایی، (چارلس تایلی– CharlesTilly) دولت سازان اولیۀاروپایی را “مجرمین” وگروه های مافیایی میخواندکه نخست برای منافع مادی وکنترول منابع خواستندقدرت نظامی راانحصارنمایند،ولی به بورژوازی وداخل شدن آن درمباحث قدرت،سیاست تعمیم گشته و به مرورزمان وباظهورطیف سرمایه گذاررفته رفته انحصارمافیای قدرت جایش رابه دولتهای مدنی وبیوروکراسی های شایسته سالاردادودرنهایت،دولتهای فردمحوراوتوکرات مبدل به دولتهای ملی شدند. )،
دانشمنددیگرآلمانی،(JürgenHaberma یورگنهابرماس ) نیزاین مراحل رابرشماری کرده میگوید که ظهوربورژوازی درسیرتکامل دولتهای دیموکراتیک نقش بارزی داشته وملی سازی دولتهاوتشکل تفکیک قواء (یعنی تفکیک وظایف وصلاحیتهای قوای مجرییه،تقنینیه وقضاییه) راتشدیدبخشید. پس،ایجاددولتهای دیموکراتیک،ملی ومدرن حاصل دولت سازان اروپایی نه،بلکه نتیجۀناخواستۀآنان بوده است.
درجوامع افریقایی وآسیایی که دولت پس ازتجربۀاستعمارعرض وجودکرده اند (دانشمندعلوم سیاسی فرانسویJeanFrançoisMEDARD“ژانفرانسوهمیدرد )«،دولتمردان افریقایی را “تاجران پیشتازسیاسی” میخواند. این نوع دولتمردان باکسب منابع اقتصادی،سیاسی واجتماعی،بنام نهاددولت وبااستفاده از شعار های کاذب وفریبنده توسط یک سیستم قدرت شخصی عمل میکنند . (۱)
مطابق معیار های علمی ومنطقی ومیثاقهای پذیرفته شده ملی وبین المللی شناسایی واعتبار قانونی ومشروعیت یک دولت معقول وطرف قبول مردم رااصول ذیل که بنام عناصرمتشکله یادمیګردد تشکیل میدهد :
(حدودمعین جغرافیایی — داشتن امتعه و خدمات یا«توان مالی» — پرستیژ ملی وبین المللی یا«اعتبارداخلی وخارجی» — قانونیت « حکمروایی وتطبق یکسان قانون» — صلاحیت — توانایی دفاعی یا« اردوی منظم ملی» — مشی ملی — سیستم منظم وخودکارکادری )۰یعنی که پا یه های اساسی وبنیادی یک دولت مشروع وکامل قانونی را عناصر فوق تشکیل میدهد که در صورت فقدان وکمبودیکی یاچندازعناصرفوق ،آن دولت ناقص وناتوان بوده ومشروعیت ملی وبین المللی راحاصل کرده نمیتواند۰ درقسمت های بعدی این مبحث خواهیم دید که پس از فاجعه هفت ثور تا ایندم هیچ یک از حکومت های بنام و دست نشانده اجنبیان درافغانستان حداقل معیارها واصول قبول شده ومشروعیت ملی وجهانی را نداشته اند۰
عنصرامتعه و خدمات یا«توان مالی :
درین جامساله قدرت وامکانات اقتصادی ومالی مطرح میشود.در بخش اقتصادی هم ، در تمام کشور ها سیستم اقتصادی یکسان و متحد الشکل تطبیق نمیشود.قوانین آنها تاکیدات مشخص روی مکلفیت های دولت و یا اقتصاد بخصوص دارند. بطورمثال درایالات متحدۀ امریکا تنها اصطلاح ” اقتصاد بازار آزاد ” در قوانین آنکشور جا داده شده است .اما المانها بخاطر معرفی سیستم اقتصادی شان ، در پهلوی ” اقتصاد بازار” ، کلمۀ ” اجتماعی ” را نیز علاوه میکنند که درحقیقت براساس یک اقتصاد مختلط استواراست . بنا برهمین اصل ، تا وحدت مجدد هردوبخش المان، مساعدت ها و کمک های اجتماعی به مردم کم درآمد و بی بضاعت در المان غرب زیاد بود.انگیزۀالمانیهای غربی در آنوقت این بود تا در میدان رقابت دو سیستم سوسیالیستی و سرمایداری ، نمونۀ بهتر را ارائه داشته باشند.تاالمانهای شرقی را به سیستم اقتصادی و نظام خود خوشبین وعلاقمند بسازند.روی همین ملحوظ تمام عرصه های صحت ، معارف ، خط آهن ، پست ، تیلفون و امثال آن در مالکیت دولت قرار داشته وچنین ترکیب در بسیا ری ازکشور های اروپائی بخصوص ممالک اسکاندناوی هنوزهم به قوت خود باقی است .
پرستیژ ملی وبین المللی یا«اعتبارداخلی وخارجی :
وقتی یک ملت بخاطر تنظیم عرصه های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی خود به اصول مردم سالاری متوسل میشود ، ضرور است تا انطباق این اصول را با شرایط ، داشته ها ی مادی وسرمایه های معنوی، و همچنان ضرورتهای واقعی جامعۀ خود وبین المللی دریابد. در غیر آن یک سلسله ناهنجاری ها در جامعه پدیدار میشوند. زیرادر رابطه به سیاست خارجی، تمام کشور هامخصوصا اروپائی درایتلاف تچاوزکارانه باامریکایی ها درافغانستان حضور فعا ل نظامی – سیاسی دارنددارای تعلقات همگون نمی باشند. شماری از آنها بیطرفی دائمی را پذیرفته اند و سایرین ، شامل پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) میباشند. زیرا هریک ازین دولت ها ، منافع ملی خودرا دنبال نموده و با دولت های که منافع ملی خودرا در تقارب می بیند ، همکاری مینماید. گرچه اهداف مشترک تمام دول جهان در منشور ملل متحد بازتاب یافته است ولی در اوضاع و احوال مشخص ، بعضی از کشور ها بخاطر ملحوظات بین المللی، منافع منطقوی و یا منافع ملی خود شان حاضر به همکاری های فشرده (دوجانبه و یا چند جانبه) با همدیگر میشوند . همین همکاریها ، موجب تقرب ها وتفاوت ها در روابط بین المللی میگردد.
طرزحکمروایی یااداره وقانونیت :
ازهمین جهت است که مردم سالاری در کشور های مختلف با ملاحظات مختلف تطبیق میگردد. چنانچه امروز، سیستمها و رژیم های ازهم متفاوت ولی با اهداف مشابه و متکی براصول مردم سالاری یادموکراسی در جهان کنونی بمیان آمده اند. زیراهرطرز تفکر، خواستگاه اجتماعی خودرا داشته ودر هماهنگی با آن ، زمینه های تحقق آن میسر شده می تواند.به عبارۀ دیگرواقعیت ها و ذهنیت های مسلط درهرجامعه ، انتخاب ملت ها را سوق و استقامت میدهد ،نه کاپی کاری ودیکته وتقلید نا شایست کورکورنه.
بعضی کشورها ، نظام پارلمانی را انتخاب کرده اند و برخی دیگر نظام ریاستی را برگزیده اند. در نظام پارلمانی ، صلاحیت تشکیل حکومت و توظیف صدراعظم به حزب و یا احزاب ائتلافی سپرده شده و حکومت ها با اخذ اکثریت آراء وکلا از پارلمان ، شروع به کارمینماید. رئیس جمهور هم با رآی وکلا برگزیده شده و مستقیما به وسیلۀ اتباع انتخاب نمی شود. ولی درنظام ریاستی ، رئیس جمهورمستقیما” با رآی اکثریت ملت انتخاب شده و خودش حکومت را توظیف مینماید. درین نظام هم ، دو طرزالعمل ذیل بمشاهده میرسد :
یکی اینکه رئیس جمهور خودش مستقیما” از کار وزرا نظارت کرده و آنها را رهبری میکند . در شکل دوم ، رئیس جمهور ، شخصی را بحیث صدراعظم برمیگزیند و پس از اخذ رآی پارلمان در تحت نظر رئیس جمهور شروع بکار مینما ید. درنظام شاهی مشروطه هم ، حکومت با رآی پارلمان انتخاب می شود و پادشاه قدرت محدود داشته و مانند یک رئیس جمهوردرنظام پارلمانی صاحب صلاحیت میباشد.
پیمان های متخاصم نظامی ( اتلانیک شمالی و وارسا)در گذشته ، جهان را به انقطاب کشانیده بود. امروز چنان فضا وجود ندارد ولی با آنهم، ظهور قدرت های اقتصادی وصف بندی های منطقوی واتحاد های تجاری و اقتصادی در اوضاع و احوال کنونی ، موجب بروزناهمگونیها در روابط بین المللی کشورها می شوند.
باوجود تفاوتهای یادشده ، در تمام این کشور ها، اعمال قدرت طبق مجوزات قانونی به مردم تعلق دارد. آنها تصمیم میگیرند که با کدام کشورها نزدیک شوند و از کدام کشورها دوری بجویند .اقتصاد شان را چگونه سرو سامان بدهند و بخاطر منفعت عمومی ، قدرت دولتی را چگونه و به چه شکل بیآرایند۰
(ادامه دارد )