فمنیسم و ادعای فاشیسم در خانواده
Elfriede Jelinek 1946 – ?
نصرت شاد
جایزه نوبل برای ادبیات فمنیستی .
طبق ادعای بعضی از منقدین ادبی، کسی که بخواهد با فاشیسم مرد سالار در خانواده آشنا شود بهتر است بعضی از رمانهای خانم یلینک نویسده اطریشی و برنده جایزه نوبل سال 2004 را بخواند . انگار بهترین فمنیست ها زنان مارکسیست هستند . البته یلینیک اینگونه روابط را بیشتر در جوامع آلمانی زبان مانند کشور اطریش می بیند که از زمان پایان جنگ در سال 1945 تاکنون فاشیسم زدایی نشده اند . گرچه پیروی از فاشیسم اکنون در اروپا ممنوع است ولی در خانوادهها ، مردسالاری فاشیستی به بدرفتاری خود با زنان و کودکان ادامه میدهد .
یلینیک میگوید که فاشیسم بعد از جنگ در اروپا نابود نشد بلکه در روابط خانوادگی و در حاکمیت مرد سالارانه مخفی شد و از عشق بعنوان وسیله ای در مبارزه و مقاومت طبقاتی سوء استفاده میشود و به بی شانسی زنان در راه آزادی میرسد . در تمام آثار یلینیک از مردها و جامعه طبقاتی انتقاد میشود . یلینیک یکی از مهمترین آوانگارد های فمنیست در کشور اطریش است . طبف ادعای او ، خانواده بورژوایی در غرب میدان نبرد میان زن و مرد برای اعمال قدرت است .
یلینیک مدعی است که او متنفرترین نویسنده در اطریش است چون موضوع مرکزی اثارش زنانی هستند که در جامعه طبقاتی مردسالار زندگی میکنند . او به توصیف سرنوشت زنانی میپردازد که در جامعه امکان شخصیت سازی مستقل ندارند و میگوید اینقدر که زنان بطور خصوصی از طرف مردان زیر استثمار هستند از نظر اقتصادی و اجتماعی تحت فشار نیستند . در نظر او ساختارهای مرد سالارانه درونی ، زندگی و روابط زناشویی را داغان میکنند . او میگوید که خشونت و سکس خشن در روابط خانوادگی جامعه طبقاتی ، امری بدیهی گردیده . ما شاهد زنانی هستیم که متاسفانه گاهی دست بقتل فرزند خود میزنند چون در او خشونت شوهر را می بینند . زن فقط یک نقش جنسی و عشقی دارد ، آنان نقش قربانی را خوب بازی میکنند . اینگونه زنان اغلب در کنار مردهای الکلی یا تجاوزگر جنسی یا نئوفاشیست در خانه زندگی میکنند .
چون خانم یلینیک خود سالهاست که با یک ریاضی دان آلمانی ازدواج نموده و فقط دیدار ماهانه دارند ، اغلب از طرف فمنیست های لیبرال مورد سرزنش و انتقاد قرار میگیرد . یلینیک میگوید جامعه ای که در آن روابط جنسی و مبارزه خشن جنسیت ها حاکم است ، زنان اغلب منفعل و خود آزار تربیت میشوند .
خانم الفریده یلینیک ، نویسنده اطریشی، آلمانی زبان یهودی تبار و متولد 1946 است . پدرش یک شیمیدان و پدر بزرگش از پایه گذاران حزب سوسیال دمکرات اطریش بود . او در دانشگاه به تحصیل تاریخ هنر و علوم نمایشی و رشته موسیقی پرداخت و در سال 1971 لیسانس موسیقی گرفت . یلینیک بین سالهای 1991- 1974 عضو حزب کمونیست بود و در سال 1991 با سقوط نظام استالینیستی در اروپای شرقی ، از حزب کمونیست اطریش خارج گردید . وی در جنبش دانشجویی زمان خود فعال بود و در دوره دانشجویی برای سالها دچار مشکلات روانی گردید . یلینیک غیر از جایزه نوبل، برنده جوایز مختلف ادبی از جمله جوایز هاینریش بل ، بوشنر ، هاینه ، و تئاتر برلین است .
الفریده یلینیک در دهه 60 قرن گذشته از درون گروه ادبی شهر وین با نوشتن متون اکسپریمنتل وارد فضای ادبی کشورش شد .در آثار او بتدریج تمایلات عدالتخواهانه علیه جامعه طبقاتی مردسالار آشکار شد . او غیر از انتقاد از جامعه مصرف سرمایه داری ،موضعی شدیدا انتقادی در برابر رسانه های راستگرای جنجال برانگیز و دولتی دارد و با نگاهی دورنگر دورویی رسانه های عمومی را افشا میکند .
مرگ و خشونت نیز در آثار او جای خاصی دارند . یلینک در سال 2000 موضع گیری خاصی علیه راستگرایان میانه رو شبه فاشیست در حکومت اطریش گرفت .او موفق شد انتقاد اجتماعی را با آوانگارد اکسپریمنتل ترکیب کند . یلینک با سبک خشن و گزنده و در سنت طنز ادبی اطریشی دست به قلم زد . او در جوانی با شعر اکسپریمنل پست دادائیستی شروع نمود .
الفریده یلینیک را در آغاز در اطریش در ردیف اینگبرگ باخمن و توماس برنهارد بشمار می آوردند . اکثر آثار او اتوبیوگرافیک هستند از جمله رمان ” زنان موسیقی دان ” . گرچه در زبان و لغات مورد استفاده او عناصر مخفی خشن وجود دارند،زبان او ولی ماده و عنصری آهنگین دارد . یلینک با کمک آثارش به تجزیه و تحلیل ساختارهای جا افتاده کاپیتالیسم در کشور اطریش میپردازد .
او کشور و فرهنگ کشورش را قبرستان باستان نامید و به عنوان فمنیستی مارکسیست حذف جامعه طبقاتی را امکان پذیر میداند . منقدان ادبی او به دو دسته مخالفان و طرفداران اش تقسیم میشوند . در رمانهای ضد ولایتی اش او به گذشته فاشیستی مردم اطریش میپردازد . یلینک از جامعه ای انتقاد میکند که پایان ساعات کار روزانه کارمندان دولت در آن ،با غروب آفتاب شروع میشود چون طبق فلسفه ایده آلیستی جوامع سرمایه داری، انسان آزادی انتخاب ندارد و قربانی جبر این سیستم است . به گفته منتقدان ادبی ، یلینک در سنت نقد زبان یهودی کارل کراوزر ، نویسنده اطریشی می نویسد .
موضوع غالب آثار او – وطن و روابط جنسی و روابط مادر و دختر و کشور اطریش و ترس و وحشت و مرگ و زندگی هستند . یلینک نویسنده ای است اخلاقگرا که گاهی به نقد خرده بورژوازی اطریش میپردازد . وی در نوشتن رمان از فن نویسندگی فلوبر و در نوشتن نمایشنامه از هنر ایبسن پیروی میکند .
در آثار او تمایلات به نثر مارکسیستی وجود دارد که با کمک طنز به تجزیه و تخلیل واقعیات میپردازد . آثارش گرچه مارکسیستی ولی فاقد طرح اتوپیستی هستند . یلینک در آثارش به رشد ناسیونالیسم جدید و شبه فاشیسم نیز میپردازد . در نمایشنامه ای ضد هایدگر او به تشریح فلسفه ایده آلیستی میپردازد . آثار او شامل رمان اجتماعی و نمایشنامه رادیویی و تئاتر و فیلمنامه و شعر و ترجمه هستند .
از جمله آثار او – ما طعمه شکارچی هستیم کوچولو ! ، آه وحشی آه دفاع ، زنان عاشق ، زنان موسیقی دان ، علاقه و حرص ، چه اتفاقی افتاد بعد از اینکه نورا شوهرش را ترک کرد ؟ ، یک کار دستی خانگی ، فرزندان مردگان ، قطعه ورزشی ، نمایشنامه کوهای آلپ ، مرگ و دوشیزه ، سلامت باش ، تا پای مرگ ، اسیران ، میشائیل کتاب جوانان ، مجموعه شعر لیزا ، مقاله بی گناهی نامحدود ، و نمایشنامه بیماری یا زنان مدرن ، هستند .
رمان ما شکارچی هستیم ، اولین رمان پاپ بزبان آلمانی است . کتاب مرگ و دوشیزه ، تمایل به ریسک کردن انسان را نشان میدهد . نمایشنامه های او سالهاست که در مشهورترین تئاترهای جهان اجرا میشوند . یلینک اغلب در نمایشنامه هایش به موضوعات تاریخ و مردگان نیز میپردازد . در رمان حرص و طمع ، او به مالکیت شخصی اشاره میکند .
nushad@web.de