دیدگاهم در مورد شعر
بس تراوشهای فکر و ذهن انسان ست شعر
عالم احساس اندر قالبِ جان ست شعر
گاه از هجران و عشق یار میراند سخن
گاه سیراب از وصالِ ماه تابان ست شعر
از بهار و بوستان دارد کلام دلنشین
نغمه های بلبلِ سروِ گلستان ست شعر
شعر احساسی ست پاک و سر زده از عمق دل
از فضای شادمانی ، شاد و خندان ست شعر
تا دهد جانرا روان تازه و دل را امید
خوش گوار و دلنشین همچون بهاران ست شعر
شعر پیوند تفکرهاست با دنیای ما
زین سبب گاهی بخندد گاه گریان ست شعر
شعر جان زنده گی و این جهان با همی ست
موجی از احساس، اندر خونِ انسان ست شعر
شعر حرف و آن صدای مردم درمانده است
مرحمی بر زخمهای بینوایان ست شعر
از فغان مردم و آواره گی های بشر
ناله های جانگداز و اشک و حرمان ست شعر
حرفهای راستینی را بیان دارد ترا
آن ندای آتشین و جبر دوران ست شعر
بر علیهِ ظلم و بیدادِ بسی خون خواره ها
بیرق طغیان و آوازی ز پیمان ست شعر
بی پیام مردمی، آن شعر را نا گفته بهِ
هر قدم با مردمِ زار و پریشان ست شعر
مهرو اپریل۲۰۱۶