شاهین

اگر پَر داشتم من ، همچنان پرواز میکرد
به روی سینه ات سرمانده و صد راز میکردم
زمین و آسمان را ، بهر خاطر خواهی رویت
به صد نیرنگ و خواهش همدم و همراز میکردم
جهان سفله پرور را ، گریبانش دَرم یکسر
یکی از نو جهانی شاد و خرم ساز میکردم
هزاران گل فدای روی زیبایت کنم اما
ترا کی با گل و باغ و چمن همباز میکردم
فلک نامرد و دنیا سرد و عشق و زندگی پُر درد
اگر من زنده می بودم ، ترا آواز میکردم
به بازار محبت خویش را بیچاره تر دیدم
به سان قیس مجنون گه نیاز و ناز میکردم
خمیده شاخه عیشم ، ز پیچ و تاب و بد مستی
من آن تیر خورده شاهینم ، که سیر آغاز میکردم
چه میدانی ز احوالم هم از ماضی و از حالم
اگر عمرم « وفا » کرد ، روزن دل ، باز میکردم
30-09-201
عبدالله « وفا »