رویارویی عمران خان با ارتش و به صدا درآمدن آژیر خطر در پاکستان
نویسنده: مهرالدین مشید
پیش لرزههای انفجار در کشور بزرگترین حامی تروریسم
ترور نافرجام عمران خان بحران سیاسی در کشور بزرگ ترین حامی تروریسم را وارد مرحلۀ جدی تر نمود و فضا را برای مانور های سیاسی و نظامی جنرالان پنجابی بیشتر فراهم نموده است. ترور خان این گمانه زنی ها را تقویت کرد که جنرالان پاکستان از به قدرت رسیدن دوبارۀ عمران خان نگران هستند. نظامیان پاکستان در همسویی با احزاب بر سر قدرت این کشور با توجه به جایگاۀ مردمی خان در دو ایالت خیبر پشتون و کراچی در حالی قصد ترور او را کردند که عمران خان بررغم مخالفت شدید نظامیان پاکستان، حاضر به عقب نشینی از دستیابی به قدرت نگردید. این در حالی است که خان در هفت ماۀ گذشته با فشار های زیادی دست و پنجه نرم می کند. دادگاۀ عالی پاکستان او را متهم به توهین به یک افسر پولیس و قاضی کرد و پولیس حکم بازداشت او را صادر کرد. کمیسیون انتخابات، به دنبال این حکم صلاحیت عمرانخان برای شرکت در انتخابات را لغو کرد؛ اما خان که خود را قربانی توطیۀ احزاب داخلی با همدستی آمریکا می داند. او هرگز حاضر به کوتاه آمدن در برابر جنرالان راولپندی نشده و تا کنون باربار اعتراض های گسترده و پیوستۀ مردمی را برگذار کرده است.
آقای خان زمانی مورد سؤقصد قرار گرفت که پیش از واردشدن به اعتراض ها، ویدیویی را ضبط کرده که در آن عاملان و مسوولان مرگ احتمالیاش را افشا کرده است. او به حامیان خود گفته، اگر در جریان اعتراض ها کشته شد، ویدیوی یادشده را منتشر کنند تا مردم بدانند چه کسی در پشت مرگ او قرار دارد. ممکن سخنان او مبنی بر اینکه او مانند نوازشریف و پرویز مشرف نیست که کشورش را ترک کند؛ بلکه برعکس او حاضر است تا برای آزادی و تأمین عدالت، جان خود را قربانی کند. این در حالی است که پاکستان، کشوری مهم واقع در جنوب آسیا و دارای قدرت هستهای، در تحولات منطقهای به ویژه افغانستان نقش بارز دارد. نام پاکستان بصورت فوری نام بزرگ ترین کشور حامی تروریسم را در اذهان تداعی می کند که با گروههای افراطی، سازمانهای تروریستی و دخالت در امور کشورهای همسایه، به ویژه افغانستان و هند سخت گره خورده است. پاکستان که متحد راهبردی چین است و با امریکا رابطۀ استراتیژیک دارد و در این اواخر در صدد برقراری رابطه با روسیه است. پاکستان به مثابۀ غدۀ سرطانی زیر چتر اسلام از نیم قاره جدا شد و رقابت و دشمنی آن با هند آشکار و دخالت های نظامی و توطیه های تروریستی آن نسبت به افغانستان به همگان آفتابی است. نقش اردوی تروریست پرور پاکستان از آغاز تاسیس این کشور تا کنون در تحولات سیاسی و نظامی این کشور برجسته بوده است. هیچ تحولی در پاکستان رخ نمی دهد، مگر اینکه منافع ارتش و جنرالان این کشور را برنتابد. چنانکه سرنوشت پاکستان از آغاز تاسیس تا کنون بوسیلۀ کودتا های جنرالانی چون، ایوب خان در برابر سکندر مرزا رئیس جمهور در 27 اکتوبر 1958، ضیاالحق در برابر بوتو در 17 اگست 1988، کودتای پرویز مشرف د ر برابر نواز شریف در 12 اکتوبر 1999 تعیین شده است. پس از تشکیل پاکستان تنها ارتش بوده که زیر نام دموکراسی بر حکومت ملکی این کشور فرمان رانده و زمامداران ملکی پاکستان در واقع بحیث کارگزاران ارتش این کشور عمل کرده و مجری برنامه های تروریست پرورانۀ آنان بوده است. ارتش پاکستان در تحولات سیاسی این کشور دست دراز دارد که در بسیاری موارد خود بت قدرت می سازد و بعدتر خود آن را می شکند. چنانکه خان با حمایت ارتش پاکستان به قدرت رسید و بازهم با حمایت ارتش از قدرت کنار زده شد. هراس حکومت های ملکی پاکستان از نظامیان این کشور سبب شده که آنان هر از گاهی فرمانبردار ارتش این کشور باشند. چنانکه رهبران بزرگ ترین احزاب پاکستان مانند، مسلم لیک و عوامی نشنل به رهبری خانوادۀ بوتو هر از گاهی در زمان رقابت های انتخاباتی وعدههای پرزرق وبرقی برای مردم این کشور داده اند و اما زمانی که به قدرت رسیده اند؛ به مثابۀ کارگزاران خناس در خدمت ارتش این کشور قرار گرفته اند.
خان در حالی مورد سؤقصد قرار گرفت که پیش از آن حزب تحریک انصاف بوسیلۀ رهبران مسلم لیک و پیپل و حتا جمعیت العلمای پاکستان مورد تهدید قرار گرفته بود. این تحرکات پیشینه دارد و چنانکه چند ماه پیش مریم نواز دختر نواز شریف نخستوزیر پیشین پاکستان هشدار داد که عمران خان را از پاکستان بیرون میکنند و این حرکت رفته رفته به انحلال پارلمان و سپس برکناری عمران خان منجر شد. این تحرکات برضد خان در حالی صورت گرفت که او احزاب مخالف خود را به سؤمدیریت اقتصادی در داخل و خارج متهم کرد. اوضاع سیاسی و اقتصادی پاکستان پیش از ترور خان بحرانی بود و سیلاب های اخیر ضربۀ جبران ناپذیر 30 میلیارد دالری به این کشور وارد کرده است. این درحالی است که بدیهی های خارجی پاکستان به بیش از 80 میلیارد دالر رسیده و سود آن در حدود 27 میلیارد دالر می شود. چین چندی قبل پاسخ رد به پاکستان داد و شهبار شریف در سفری به عربستان توانست که 3 میلیارد دالر قرضه بدست آورد. هرچه باشد، قصد ترور خان اوضاع بحرانی پاکستان را وارد مرحلۀ جدید کرد به این نکته مهر تایید نهاد که تبعید و ترور دو واژۀ شناخته شده در قاموس سیاسی پاکستان است. این سنت زشت از بدو تاسیس پاکستان دامنگیربسیاری از رهبران ملکی این کشور بوده و نشاندهندۀ این است که تاریخ سیاسی پاکستان همواره برای رهبران آن تحفۀ لذت بخش نبوده وهرکدام طعم تلخ تبعید و یا ترور را چشیده اند. چنانکه ذوالفقار علی بوتو بوسیلۀ جنرال ضیاءالحق بازداشت؛ جنرال ضیاءالحق ظاهراً در یک سانحه هوایی کشته؛ نواز شریف تبعید و بی نظیر بوتو ترور و جنرال پرویز مشرف تبعید شد. اکنون عمران خان نیز با تبعید یا ترور مواجه است.
هرچند تا کنون درکش و قوس های جدید پاکستان ارتش این کشور سکوت اختیار کرده و شاید دلیل آن به پایان رسیدن زمان کاری باجوه لوی درستیز این کشور است؛ اما هرچه باشد، نظامیان پاکستان از سیاستهای خارجی عمران خان نسبت به چین و امریکا و روسیه دل خوش ندارند؛ زیرا اتخاذ چنین سیاستی از جانب خان، مانور های نظامی و رویکرد های تروریست پرورانۀ ارتش پاکستان را محدود می سازد. ارتش پاکستان که معتاد به کمک های سخاوتمندانه و بدون حساب و کتاب امریکا است، هیچگاهی علاقمند کمک های چین نیست؛ چین هر پولی که به پاکستان بدهد، حساب آن را می خواهد. بعید نیست که در عقب ترور خان دست نظامیان تروریست پرور پاکستان در تبانی با عربستان باشد؛ زیرا تروریست سلفی است و سلفی ها رشتۀ درازی با شیخ های سعودی دارند.
خان در حالی مورد سؤقصد قرار گرفته که هدف از راهپیمایی او برگزاری انتخابات زود هنگام درپاکستان است؛ اما احزاب رقیب او که طرفدار آمریکا اند و نقش پررنگی در برکناری عمران خان از قدرت ایفا کرده اند، به خوبی آگاهند که برگزاری انتخابات دوباره منجر به شکست آنها و پیروزی پررنگ عمران خان خواهد شد. گزارش هایی وجود دارد که خان از حمایت گستردۀ مردمی در پاکستان برخوردار است و سخنان او مبنی بر جان باختن برای کشورش سبب وحشت رقبای او شده است. پس از آن کمیسیون انتخابات پاکستان پیشتر عمران خان، نخست وزیر پیشین این کشور را در نوعی اتهام زنی مضحکانه به فروش هدایای رسمی دریافت شده در دوران نخست وزیری متهم و صلاحیت وی برای تصدی پست های دولتی را رد کرد!
بربنیاد حوادث گذشته در پاکستان دست امریکا هم در دست ارتش پاکستان بوده و دخالت های ارتش را در هر زمانی مورد تایید قرار داده است. بعید نیست که امریکا از تصمیم ارتش در پیوند به ترور و یا حذف خان حمایت می کند و دلیل آن آشکار است؛ زیرا نگاۀ مستقل خان در مورد سیاست داخلی و خارجی کشورش برای امریکا مورد قبول نیست و در دوران عمران خان، بسیاری از درخواست های واشنگتن با پاسخ منفی وی روبرو شده بود. خان راهبرد محاصرۀ استراتیژیک ایران، چین، روسیه و اعمال فشار برضد ایران را از سوی امریکا نپذیرفت و ژئوپلتیک پاکستان را به عاملی برای بسط دامنه سلطه خود در شبه قاره هند و افغانستان مبدل نکرد. امریکایی ها پیش ازآن معامله های زیادی با پرویزمشرف، نواز شریف و… کرده بودند. گزارش هایی هم وجود دارد که خان با سازمان جاسوسی اسراییل مبنی بر ایجاد ایستگاههای امنیتی در منطقه های قبایلی و مرزی پاکستان به هدف نظارت کردن تحولات افغانستان نپذیرفت. ازهمه مهمتر این که خان در حالی آماج گلولۀ تروریست تکفیری قرار گرفته که او همواره دولت جدید پاکستان را دولت وارداتی یاد کرده و آن را دست نشاندۀ امریکا خوانده که اصالت داخلی ندارد. آشکار است که این سخنان خان خشم ارتش پاکستان را در پی دارد که حامی دولت ایتلافی کنونی است. با تاسف که تلاش های طالب خان برای دل خوشی ارتش پاکستان و حمایت او از طالبان تروریست افغانستان، بزرگ ترین اشتباۀ جبران ناپذیر او است که استقلال فکری خان را برای منافع مردم پاکستان زیر پرسش برده است.
حالا که خان از ترور جان به سلامت برد و پاکستان بحران زده بحرانی تر شده است . این خواهی نخواهی بر اوضاع سیاسی پاکستان بحرانی تر و تنش ها میان خان و احزاب برسر قدرت و حامیان ارتشی آنها را افزایش می دهد. خان پس از ترور ناکام در واقع غسل تعمید شد و بحیث سیاستگر مظلوم طرف اعتماد بیشتر مردم پاکستان قرار گرفت. این سخنان او پس از حمله که گفت، او به مبارزه ادامه می دهد و این حمله عزم او را جزم تر کرده است. ترور ناکام خان نشان داد که ایتلاف شریف و زرداری در همسویی با ارتش پاکستان تلاش دارند تا به هر بهایی که تمام شود، از بازگشت خان به قدرت پیشگیری کنند. رهبران این دو حزب می دانند که برگشت خان نقطۀ پایان حیات سیاسی آنان است.
از همه مهمتر این که خان در ضمن این که شهباز شریف را متهم به ترور خود کرده است، یگانه سیاستگری است که از ارتش پاکستان انتقاد می کند و او دراین اواخر رئیس سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان (آیاسآی) را متهم کرد که برخلاف قانون اساسی و قوانین حاکم، پای ارتش و نهادهای اطلاعاتی را به مسائل سیاسی کشانده است. این سخنان خان بمبی است که در پاکستان به انفجار آمده و پیام خوشی برای مردم پاکستان است تا از حزب تحریک انصاف در ا نتخابات آینده حمایت کنند. انتفاد صریح و آشکار خان از ارتش و آی اس آی آژیر خطر میان نظامیان پاکستان به صدا درآورده و آنان دریافته اند که برگشت خان قاعدل بازی در پاکستان را تغییر و به قدرت ارتشیان نقطۀ پایان می گذارد. این نشاندهندۀ تنش بی پیشینه میان ارتش و یک حزب است که برای نخستین بار بحران سیاسی و نظامی در پاکستان وارد بدترین بحران نموده است. این در حالی است که هر از گاهی قاعدۀ بازی در پاکستان دردست نظامیان پاکستان است در گذشته منازعه میان نظامیان و رهبران سیاسی، همواره به نفع ارتش پایان یافته است. حالا چشم انداز سیاسی در پاکستان چندان روشن و کشمکش های سیاسی در پاکستان یک امری ناآشنا و بی پیشینه نیست. این قدر می توان گفت که برای نخستین بار پاکستان وارد یک بحرانی شده که خلاف گذشته ارتش را در رویارویی با یک حزب سیاسی قرار می دهد؛ اما این که کشمکش های روان به چه نتیجه ای خواهد رسید و چه انجامی خواهد داشت. نتیجه هرچه باشد، چشمانداز سیاسی پاکستان را ناروش نشان می دهد. ترور عمران خان به میزان پیچیدگی، دشواری و عمق بحران سیاسی در پاکستان افزوده است. امید می رود که این بحران فرصت های جدیدی را برای مردم پاکستان فراهم کند تا این کشور وارد تحولاتی شود که زمینه برای مهار اردوی تروریست پرور این کشور میسر گردد و مردم پاکستان به دور از مداخلۀ ارتش این کشور به حکومت نیرومند ملی نایل آیند تا باشد که همسایه های پاکستان بویژه افغانستان و هند، نخستین از تهدید عمق استراتیژی جنرالان پاکستان و دومین هم از حملات تروریستی در کشمیر درامان شوند. یاهو
ن