دوحه فرصت تاریخی تازه برای پیشگیری از شکست های چهاردهۀ گذشته
نویسنده: مهرالدین مشید
امید بازیگران افغانستان از درس های تاریخی گذشته آموخته باشند
نشست دوحه فرصتی است که پس از هژده ماه گفت و گو های نفس گیر میان خلیل زاد و طالبان بدست آمده است. آشکارا است که از دست دادن این فرصت برای مردم افغانستان جبران ناپذیر و حتا فاجعه بار است. فرصت ها و چالش ها آزمون هایی اند که کشور ها در فراز و فرود حوادث آنها را به تجربه می گیرند. از آنها می آموزند و در هر برهه ای از تاریخ از چالش ها بحیث فرصت و از فرصت های آن بیشترین استفاده را برده اند. کشور هایی که نتوانسته اند چالش های پیش آمده را به فرصت و از فرصت ها استفادهء خوب و شایسته نکرده اند. در دراز راهء دشواری ها و بحران ها پا در گل مانده اند و کشتی نجات مردم شان در گل نشسته و هیچگاهی به ساحل نرسیده است. با تاسف افغانستان کشوری است که مردم آن از چهاردهه بدین سو و حتا پیش از آن نتوانسته نخواسته چالش های پیش آمده را به فرصت تبدیل کند و به همین گونه فرصت های خوب را از دست داده و نتوانسته از آنها استفادهء بهینه و بایسته نماید.
افغانستان پس از تهاجم شوروی چالش های زیادی را پشت سر نهاده است که با تاسف از اثر ضعف و ناتوانی رهبران و زمامداران و سیاستگرانش از تبدیل کردن چالش ها به فرصت فرسنگ ها کوتاه آمده اند و در ضمن فرصت های پیش آمده را ضایع کرده اند. چنانکه امضای معاهدهء ژنیو و تشکیل حکومت در اسلام آباد و کنفرانس بن و اکنون هم نشست میان افغان ها در دوحه پس از امضای تفاهمنامه میان آمریکا و طالبان می باشد. ممکن یکی از دلایلی آن وابستگی و نبود خودارادیت رهبران و سیاستگران افغانستان بوده که نتوانسته اند از فرصت های یادشده برای نجات افغانستان استفاده کنند. این ناتوانی ها بحران افغانستان را دوامدار و چالش های آن را بیش از افزون نمود. از همین رو بود که معاهدهء ژنیو در سال ۱۳۶۶ را بجای رهبران مجاهدین پاکستان با روسیه تحت نظر سازمان ملل امضا کرد.
انجام مذاکرات غیررسمی برای عقبنشینی شوروی از افغانستان از سال ۱۹۸۲ ( ۱۳۶۰_۱۳۶۱)شروع شد. مذاکرات دورههای دیگر در سالهاى ١٩٨٤ و ١٩٨٥ مصادف با زمانی بود که لئونید برژنف، رهبر شوروى از جهان رفته بود و یوری اندروپوف جایگزین او شده بود. او خواستار سرعت بخشیدن این مذاکرات شد و تهاجم شوروی به افغانستان را یک اشتباه جدی حزب کمونست و دولت دانست. در تاریخ ۱۵ اپریل سال ۱۹۸۸ (۱۳۶۷/۰۱/۲۶)، دولتهای افغانستان و پاکستان با ایالات متحده و اتحاد شوروی موافقت نامهای در ژنو سوییس برای خروج را مورد موافقت قرار دادند. بحثها در رابطه به ذکر”سرحدات دو کشور” و ” سرحدات شناختۀ شده بین المللی” تا حدى جدى شد که پای رهبران شوروی هم در میان آمد تا سرانجام پاکستان کوتاه آمدند و عبارت “سرحدات دو کشور” جانشین آن شد. بالاخره این موافقت نامه توسط عبدالوکیل و زین نورانى امضا شد. دیگو کوردویز نوشت که موافقت نامه در فضایی سرد، مشابه مراسم تشیع جنازه در ٨ اپریل ١٩٨٨در ژنو امضا شد. عبدالوکیل، وزیر خارجه افغانستان و زین نورانی، وزیر خارجه پاکستان زیر نظر ادوارد شواردنادزه و جورج شورلتز، وزرای خارجه شوروی و آمریکا موافقتنامههای خروج شوروی را در ژنو امضا کردند. مذاکرات ژنیوهفت سال دوام کرد. شاه محمد دوست و عبد الوکیل، وزرای خارجه افغانستان در یادداشتهای خود نوشتهاند که این مذاکرات در کل به نفع افغانستان پیش نمیرفت و به هر دلیلی که بود نماینده منشی عمومی سازمان ملل برای نزدیکی دو طرف جهت مذاکرات مستقیم رودررو تلاش نمیکردند. شاید بیم آن وجود داشت که در این صورت نقش این سازمان دراین روند تضعیف میشد.
برای جدول زمانی که ابتدا براساس موافقتنامه دو جانبه کابل و مسکو باید تهیه میشد، چهار سال پیش بینى شده بود. ولی به تدریج متناسب به تغییر وضعیت سیاسی و نظامی در افغانستان تا یکسال در نظر گرفته شد و سر انجام خروج طى ٩ ماه موافقت شد. دراعلامیۀ شوروی آغاز خروج ۱۵ مه ۱۹۸۸ تعیین شده و براساس آن ده ماه تکمیل خواهد شد. این اعلامیه را نخستین بار کوردووز به نجیب نشان داد که او را شگفت زده گردانید. نیمه ابتدایی سربازان شوروی از ۲۵ ثور تا ۲۵ دلو ۱۳۶۷ (۱۵ میتا ۱۶ اگست ۱۹۸۸) و نیمه بعدی از ۲۴ آبان ۱۳۶۷ تا ۲۶ دلو ۱۳۶۷ (۱۵ نوامبر تا ۱۵ فبروری ۱۹۸۹) از افغانستان عقب کشیده شدند. افغانستان درآن زمان به شدت به کمکهای اقتصادی و نظامی شوروی وابسته بود. ماشین جنگی کابل با سوخت و کمک نظامی شوروی در حرکت بود. از طرف دیگر نیروهای مجاهدین که کشورهای اسلامی، غربی و بخصوص آمریکا از آن حمایت میکردند، هر روز قدرتمندتر میشدند.
به همین گونه حکومتی که پس از سقوط داکتر نجیب در سال ۱۳۷۱ خورشیدی در اسلام آباد تحت نظر و نفوذ جنرالان پاکستانی تشکیل شد و طرح بنین سوان در نتیجۀ مداخلۀ پاکستان و معاهدۀ جبل سراج به شکست انجامید. در تشکیل آن بازهم پاکستان دست بالا داشت و این سبب شد که حکومت بیمار و پر عیبی بر مردم افغانستان از سوی پاکستان تحمیل شود. پاکستان با ساختن این حکومت بنیاد های نظام اداری و ارتشی و استخباراتی کشور را بوسیلهء رهبران جهادی و با سند گرفتن از آنان از هم پاشید. پاکستان به این هم بسنده نکرد و با حمایت از گروهء خاص جنگ تنظیمی را در افغانستان به راه افکند که جان بیش از ۶۰ هزار کابلی را گرفت و زمینه را برای پیروزی طالبان فراهم کرد. اشتباهات گذشته بر روی کنفرانس بن نیز سایه افکند و آمریکا با گزینش حامد کرزی دوماه پیش ار کنفرانس در سناریویی به نام کنفرانس بن برای او مشروعیت بخشید. دیدیم که این حکومت در مراحل مختلف از موقت تا انتقالی و ریاست جمهوری غرق در فساد بود و چند چهرهء فاسد گاهی وزیر و گاهی فرمانده و گاهی والی می شدند. فساد گسترده در این حکومت شورشگری را در کشور به اوج اش رساند. حال که افغانستان آزمون تازه ای را در نشست قطر در پیش دارد و گفت و گو ها آرام آرام پس از کار گروه های تماس آغاز می شود. امید که مذاکرات با سعهء صدر و حولهء تمام به پیش برود تا رسیدن به منزل درازراهء صلح زود کوتاه شود. این زمانی ممکن است که هر دو طرف صادقانه و بیریا و بدون چشم داشت به کشور های منطفه و جهان و تنها برای منافع مردم افغانستان و یک افغانستان آزاد و مستقل و متحد و مقتدر مذاکرات را در فضای خوب و باحوصلۀ تمام به پیش ببرند. تا کنون گزارش های اولیه صحبت های گروهء تماس را خوب و با صبر و امیدوار کننده ارائه کرده اند و در حال نزدیک شدن و به توافق رسیدن هستند. این پیشرفت این امیدواری را به بار می آورد که هرچند مذاکرات دشوار و نفس گیر و تفاوت نظر ها کمتر از دشواری عبور از هفت خوان رستم نیست و باز هم دو طرف حساسیت زمان و اهمیت وقت را درک کرده و مذاکرات را به خوبی پی می گیرند و تا رسیدن به یک توافق همه جانبه و قابل قبول برای تمام مردم افغانستان حوصله مندانه به پیش می روند و نخستین گام که همانا آتش بس است و به آن به توافق خواهند رسید. امید که مداخلهء دستان پیدا وپنهان و تحرکات حاشیه ای روند مذاکرات را آسیب پذیر نسازد. دو طرف باید بدانند که صلح یگانه آرزوی مردم افغانستان است و به دو طرف لازم است تا برای رسیدن به آن تمکین نمایند. چنان که او در گفت و گویی با بی بی سی گفت، افغانستان از داشتن رهبرانی رنج می برد که ارادۀ کارکردن با یکدیگر را ندارند. این سبب شده تا بحران در افغانستان مهار نشود.
شاید شماری با توجه به پیچیده گی جنگ و مداخلۀ شبکه های استخباراتی و عمق و گسترده گی جنگ نیابتی افغانستان، خوش بینی در مورد نتایج نشست دوحه را مبالغه آمیز تلقی کنند وعبور از “هفت خوان رستم” آن را ناممکن بدانند. این بدور از واقعیت هم نیست، پیچیده گی جنگ افغانستان سبب شده که به نتیجه رسیدن مذاکرات دوحه نیاز به دیپلوماسی سنگین کشور های منطقه و جهان و بویژه امریکا را داشته باشد تا با بازی کردن نقش ثانوی در موازات نشست های دوحه بحیث تسهیل کننده عمل کنند و با چانه و فشار مواضع دو طرف را نزدیک و دست مداخله گران را کوتاه نمایند. چنانکه خلیل زاد با توجه به حساس بودن زمان و اهمیت صلح افغانستان نگران مداخله های داخلی و کشور های منطقه در جهت تخریب مذاکرات دوحه است. چنانکه او برای آنانی هشدار داد که مخالف صلح افغانستان هستند و گفت کسانی در داخل و در منطقه اند که صلح افغانستان را تخریب می کنند. وی گفت، آمریکا هرگز برای آنان اجازه نخواهد داد که بخاطر منافع شخصی شان صلح را به مخاطره رو به رو کنند.
سفر خلیل زاد به پاکستان و دیدار های او با مقام های پاکستانی، بویژه با قمر جاوید باجوا، فرمانده ارتش این کشور بیانگر نگرانی های او است که در رابطه به نقش منفی و دوگانۀ پاکستان در پیوند به صلح افغانستان است موجود است. هرچند ارتش پاکستان نماینده ویژه آمریکا در افغانستان از کمکهای پاکستان برای دستیابی به یک راه حل مسالمت آمیز برای پایان دادن به جنگ ۱۷ سالۀ افغانستان قدردانی کرده است. این درحالی است که خلیلزاد به دلیل حساسیت زمانی و پیچیده گی مواضع طالبان و حکومت افغانستان به پاکستان سفر کرد و از مقامات پاکستانی خواست که با اعمال نفوذ بر گروه طالبان روند گفتگوهای دوحه به نتیجه برسد. وی از اسلام آباد وارد هند شد و بامقام های هندی دیدار داشت و در این دیدارها مقام های هندی حمایت شان را از صلح افغانستان اعلان کردند. خلیل زاد در حالی از پاکستان وارد هند شد که وزیر خارجۀ پاکستان چند روز پیشتر از آن هند را متهم به مخالفت با صلح افغانستان کرده بود. یکی از اهداف سفر خلیل زاد به هند، اعتماد سازی میان دهلی و اسلام آباد و رساندن این پیام که صلح افغانستان به سود کشور های منطقه بوده و منافع هیچ کشوری رابرضد کشور دیگر تحریک نمی کند.
گفتنی است که خلیل زاد پیش از سفر به پاکستان وهند طی سخنانی هشدار داد که کسانی در داخل و در منطقه اند که صلح افغانستان را تخریب می کنند و تاکید کرد، آمریکا هرگز برای آنان اجازه نخواهد داد که بخاطر منافع شخصی شان صلح افغانستان را به مخاطره رو به رو کنند. وی از کسی نام نگرفت و اما وی از فورمول سیاسی جدید مورد قبول حکومت و طالبان سخن گفته بود. واضح است که بحث ها روی حکومت موقت برای آنانی پذیرفتنی نیست که قدرت خود را در خطر می بینند. این اظهارات خلیل زاد معنای اشک ریختن در پای منافع مردم افغانستان را ندارد؛ زیرا او یک آمریکایی است وتمامی تلاش هایش برای حفظ منافع آمریکا در افغانستان و سایر کشور ها متمرکز است. این سخنان خلیل زاد متوجه جنگ نیابتی درافغانستان است که کشور های منطقه در آن دخیل اند و در آخرین تحلیل عامل آن آمریکا است. اشارهء خلیل زاد در داخل به گروه های مافیایی است که بر حوزه های سیاسی و اقتصادی و مواد مخدر و اسلحه شکم افگنده اند و مصروف غارت دارایی ها و عزت و شرافت مردم افغانستان هستند. این نیرو ها از چهل سال و بویژه از بیست سال بدین سو برگرده های مردم افغانستان سوار اند و مسئول فساد مالی و اخلاقی و غارت ثروت های مردم افغانستان هستند. آمریکا با شماری از این مافیا ها همدست بود و این همدستی ها سبب شد که امروز افغانستان به میدان نیابتی جنگ کشور های منطقه و جهان بدل شود. جالب این است که خلیل زاد پس از دو دهه سکوت حاضر شده تا اعتراف کند که پاکستان عامل اصلی جنگ افغانستان است و حالا هم با صلح افغانستان مخالف است. این در حالی است که پس از سال ۲۰۰۳ برابر به ظهور مجدد طالبان امریکایی ها می دانند که این گروه از کجا ظهور مجدد کرد و مراکز آن در کجا و از سوی کدام شبکۀ استخباراتی تمویل و تجهیز می شوند، اما نیرو های امریکایی بجای تمرکز به لانه های تروریستی، برعکس قریه های افغانستان را مورد بمباران قرار داد و با تلاشی های خانه به خانه و توهین شهروندان سرحدی افغانستان، فرصت سربازگیری برای طالبان را فراهم کرد و شورشگری در افغانستان را به اوجش رساند تا آنکه اکنون امریکا، طالبان را بحیث یک قدرت شناخت و با آنان در غیاب حکومتی توافقنامه امضا کرد. امریکا حکومتی را ازمذاکرات عقب زد که بیش از یک میلیارد دالر را برای مبارزه با تروریزم در آن هزینه کرده است.
از اظهارات خلیل زاد فهمیده می شود که حالا منافع استراتژیک آمریکا با منافع مافیا های یادشده و کشور های مورد نظر او در تضاد واقع شده است. آمریکا عاشق منافع خود چه در افغانستان و چه در کشور های دیگر است و هیچ گاهی عاشق ریش های بلند جهادی های دیروز و لنگی پوشان و قره قلی پوشان و نکتایی داران امروز نبوده و نیست و خود را از همه بی نیاز می داند. اشارهء خلیل زاد به کشور های منطقه بدون شک پاکستان و ایران و شاید هم هند باشد و به گونه ای به نقش روسیه و چین هم اشاره رسانده است که سکوت کابلوف نمایندهء خاص روسیه در کابل و کاردار وزارت خارجهء ایران در نشستمقدماتی دوحه و کم اثر خوانده شدن اثر آنان می تواند، نوعی ابراز عدم حمایت واقعی آنان از این نشست باشد. جنگ های سیاسی و استخباراتی هند و پاکستان در آستانهء برگزاری نشست دوحه و اتهام بستن های یکی بر دیگری مبنی بر مخالفت با صلح افغانستان گواهء عدم رضایت آنان از صلح افغانستان است. این به معنای آن است که کشور های یاد شده هنوز به حق پنجا پنجاب خود در افغانستان نرسیده اند.
حال بر مردم افغانستان است تا بسیج شوند و راهء خویش را جدا و مشخص بسازند و خود دست به کار شوند تا از شر مافیا های داخلی و کشور های منطقه رهایی پیدا کنند. پس بر آنان است تا از فرصت تاریخی کنونی استفادهء عظیم کنند و نگذارند این فرصت ضایع شود. در صورتی که این فرصت ضایع شود و تردیدی نیست که افغانستان وارد بک بحران جدید خواهد شد که شاید در دهه های دیگر سرنوشت مردم افغانستان را به گروگان بگیرد و آسیاب سنگ کشتار و ستم را بر فرق مردم افغانستان خواهد چرخاند. آنانی که آمده اند و از غارت های شاخدار به ثروت های افسانوی رسیده اند و خواهند رفت و مانند سایرین مردم مظلوم و بیچارهء افغانستان را تنها خواهند گذاشت. حال لارم است تا دو طرف مذاکرات در دوحه به اعتماد سازی میان خود بپردازند تا فضای بدبینی و نفرت را نور صفا و صمیمیت پر کند. هرچند در آغاز نشست های هیئت تسهیل کننده نشر اعلامیۀ مشترک با یک زبان از سوی سخن گویان حکومت و طالبان که بیانگر نوعی تفاهم بود، خوش بینی هایی را برای رسیدن به صلح به بار آورد؛ اما نشست های بدون نتیجۀ یک هفته ای و تاکید دو طرف برخواستهای حداکثری جمهوریت و امارت از خوش بینی های روز نخست کاسته است. این در حالی است که هنوز خوش بینی ها میان هیئت های دو طرف وجود دارد و به گفتۀ آنان هنوز باد صبا در فضای گفت و گو ها می وزد و از باد شرطه خبریز نیست. امید که دو طرف حاضر به انعطاف پذیری شوند و با عبور از کوره راهان چانه های دشوار به توافقی درتمامی زمینه ها دست یابند که خیر و فلاح و خوش بختی مردم افغانستان باشد و منافع ملی و وحدت ملی و اقتدار ملی را تضمین کند. یاهو