درحاشیه بحران آب وزمین لرزه اصفهان
زاینده رودما کو؟
خطر بیآبی در کشور ما هر روز حادتر میشود. فساد، رشوهخواری، ندانمکاری، بیتوجهای و بیکیاستی مسئولین مکتبی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی، که فقط به جیب خود میاندیشند، روز به روز بر مشکلات تأمین و توزیع آب میافزاید. آنها به نقش استراتژیک آب کمترین توجهای ندارند و به همین دلیل خطر عظیمی را متوجه کشور و مردم ما ساختهاند. نمونههای زیر به گوشهای از این بیلیاقتی و حرص و ولع سرمایهداری اشاره دارند وبازتاب دهنده تجمعات عظیم امروزکشاورزان اصفهانی هستند :
یکم،رود هزار ساله «زایندهرود»، که روزگاری به معنی واقعی کلمه «حیاتبخش» بود و ۴۰ هزار هکتار زمین مزروعی را آبیاری میکرد، آب شُرب منطقه را تأمین میکرد و سپس به «مرداب گاوخونی»، این «بهشت روی زمین» که مأوای هزاران پرنده مهاجر بود، میپیوست، امروز قریب به ۳۰ سال است که به تدریج رو به خشکی میگراید؛ به قسمی که از سال ۱۳۶۷ به این سو کشاورزی در حوالی این رود به رویا تبدیل شده است و روستائیان بتدریج مجبور به ترک این مناطق شدهاند و به حاشیه شهرها کوچ میکنند. این در حالی است که کشاورزی در اطراف «زایندهرود» منحصر به غلات نبود، بلکه پنبهای که در این منطقه به عمل میآمد، در نوع خود بینظیر بود. وضعیت اسفبار تأمین آب در ایران نه تنها یک بحران جدی است، بلکه نشانهای از ورشکستگی کامل جمهوری اسلامی در این زمینه نیز هست. تنها «زایندهرود» و «مرداب گاوخونی» نیستند که به این سرنوشت دچار شدهاند، بلکه بسیاری از تالابها و بِرکهها و رودخانههای کشور به وضع مشابهای دچار شدهاند. بزرگترین شاهد عینی دریاچه نمک رضائیه است که تا چندی پیش در حال خشکشدن بود و اعتراضات مردم را به دنبال داشت. از سوی دیگر با نابودشدن تدریجی آبهای زیرزمینی، تأمین آب مردم ایران با مشکل جدی مواجه شده است. بسیاری از زمینهای کشاورزی تبدیل به صحرای خشک شدهاند. حتی در بسیاری از نقاط در اثر خشکی مُفرط شکافهای بزرگی در زمین بوجود آمده است که باعث کوچ روستائیان به مناطق دیگر شده است. سدهائی که روزگاری میبایست آب کشاورزان را تأمین کنند، از حَیّزِ انتفاع خارج شدهاند. آب بتدریج به کیمیا بدل شده است و این امر به معنی واقعی کلمه امنیت ملّی ما را به خطر انداخته است. «زاینده رود»، که روزگاری به وجودآمدن اصفهان، این گهواره تمدن را ممکن ساخت، زایندهرودی که طی ادوار، آب را رایگان در اختیار روستائیان قرار میداد، اکنون در اکثر اوقات سال فاقد آب است. امروز اهالی آنجا به علت خشکشدن آن باید آب مورد نیازشان را از عمق ۳۷۰ متری به سطح زمین انتقال دهند، امری که به علت بالابودن هزینه آن از عهده خیلیها خارج است. اگر در گذشته یک کشاورز برای استفاده از آب در مواقع ضروری چاههای متعددی در اختیار داشت، امروز چندین کشاورز حداکثر یک چاه دراختیار دارند که به سختی کفاف مصرف آنها را میدهد. بسیاری از روستائیان حوالی «زایندهرود»، روستاهای خود را به اجبار ترک کردهاند و به حاشیهنشینان شهرهای اصفهان و قم و تهران بدل گشتهاند. در نتیجه محصولات کشاورزی این مناطق نیز قریب به ۷۰ درصد کاهش یافته است.
دوم،اصولاً ایران کشوری کمبارش (خشک) بشمار میآید که در حال حاضر به علّت افزایش دمای ۱،۸ درجه سانتیگراد متوسط دمای هوا و در نتیجه کاهش ۲۰ درصد بارش، معضل آب بیشتر گریبان روستائیان را میفشارد. در هفت سال گذشته کاهش بارش بیش از همیشه محسوس بوده است. مدتهاست که «زایندهرود» تنها دو بار در سال شاهد آب است؛ یکبار از اسفند تا اردیبهشت و بار دوم از آبان تا آذر.۴۷ سال پیش سدّی در ۱۰۰ کیلومتری غرب اصفهان تأسیس شد که قرار بود آب صنایع فولاد و نیز مصرف آب شُرب خانگی اهالی اصفهان به اضافه آب شُرب شهرهای یزد و کاشان را تأمین کند. تنها اصفهان ۲ میلیارد متر مکعب آب در سال نیاز دارد در صورتی که در حال حاضر تنها نیمی از این مقدار تأمین میشود. حدود۴۵۰ سال پیش «شیخ بهائی» (متولد ۱۵۴۶ میلادی) با تدوین قانون تقسیم آب، این منطقه را به ۷ قسمت تقسیم کرد و به این ترتیب مشکل این شهر کویری را برای مردم، به ویژه کشاورزان حل کرده بود. اما با رشد جمعیت و صنایع و در نتیجه افزایش سرسامآور مصرف بیرویه آب از یکسو و افزایش دمای هوا از سوی دیگر اصفهان و حوالی آن روز به روز بیشتر با کمبود آب مواجه شد. با دو برابر شدن جمعیت کشور و رشد کشاورزی و دامپروری و تا حدودی صنایع با مصرف آب زیاد، افزایش سرسامآور مصرف آب در کشور، عامل خشکسالی و بالاخره سیاستهای رانتی و آب بربادده مسئولین و … بحران آب در کشور ما بیش از هر زمان خودنمائی میکند. آب مصرفی مردم در سال حداکثر به ۱۰ درصد میرسد و ۹۰ درصد بقیه صرف کشاورزی و صنایع میشود. صادرات میوههای آبدار نظیر هندوانه و خربزه و … به کشورهای ساحل خلیج فارس، نظیر امارات برای کسب ارز و حمایت از تجار وابسته به دستگاه، خود یکی از عوامل هدر رفتن آب در دایره کشاورزی محسوب میشود. خشکسالی و کمآبی قبل از اینکه ناشی از علل طبیعی باشد، علل اقتصادی و سیاسی دارد.
سوم،مسئولین نظام در گذشته به جای آنکه کارخانههائی نظیر «فولاد مبارکه اصفهان» را که در هر ساعت به یک هزار متر مکعب آب نیاز دارد، در کنار خلیج فارس بنا نهند، در کنار «زایندهرود» ساختند. استدلال آنها نیز ایجاد رونق اقتصادی و فرصتهای شغلی در اصفهان بود که به خودی خود غلط نیست، ولی از نظر سیاست راهبردی به ویژه در مسأله آب، تأسیس چنین کارخانهای در کنار «زایندهرود» خطائی نابخشودنی به حساب میآید. به بیان دیگر دلایل اصلی بحران و فاجعه کمآبی در ایران تنها به تغییر دمای هوا و کاهش بارش مربوط نمیشود، بلکه به طور عمده در سوء مدیریت صنعت و اقتصاد کشور و به طریق اولی مسأله توزیع آب و مهمتر از همه رانتخواری و دزدی نهفته است. توزیع و اداره امور آب در کشور ما در اختیار دو وزارتخانه انرژی و کشاورزی قرار دارد. اما برنامههای این دو وزارتخانه به جای همکاری و همگرائی سازنده، عملاً علیه یکدیگر تدوین میشوند. اصولاً وزارت انرژی نه طرح و نه برنامه موثر و مفیدی برای تأمین آب در کشور مدون کرده است. در عوض گردانندگان این اداره مدام در پی رانتخواری و رشوهگیری و رشوهدهی و به یک کلام پُرکردن جیب خود هستند. حداکثر عملکرد آنها در ساختن سدهای جدید و هدایت آب از این منطقه به منطقه دیگر است. آنها به هیچوجه در فکر راه حل اساسی نیستند. تاکنون هیچ برنامهای برای کاهش مصرف آب ارائه نکردهاند.
چهارم،روستائیان شریفی که در گذشته مشکلی به نام کمبود آب نمیشناختند، امروزکاسه صبرشان لبریزشده ، متحد و یکپارچه وبا زبان واحد دست به اعتراض درخشانی زده وحاکمیت فاسد وبی تدبیر جمهوری اسلامی را به چالش گرفته اند.رژیم نیزدرمقابل دهها هزارمردم خشمگین و ناراضی چاره ای جزعقب نشینی ووعده احیای آب زاینده رود نداشته است. مسئولین فاسد ومزوّر سازمان آب، قبل از انحراف رودخانه، به مردم قول خرید بالگرد و آمبولانس برای بهداریهای منطقه دادند، امری که هیچگاه جامه عمل به خود نپوشید. در واقع آبی که این مردم برای تولید کشاورزی و به دیگر سخن تأمین نیازهای زندگی خود به آن نیاز داشتند، بدون کوچکترین جبران خسارتی ربوده شد و آنها را به فقر و فلاکت کشانیده است. روستائیان این منطقه و روستائیان اطراف «زایندهرود» تاکنون دهها بار دست به تظاهرات و اعتراضات گسترده زدند و هر بار با سرکوب نیروهای انتظامی رژیم روبرو شدند. به روی رود کارون نیز دهها سدّ برای تولید برق و آبیاری مزارع – بویژه نیشکر- بنا شده است. مصیبتزا اینکه آبی که از این مزارع به رودخانه بازمیگردد، آلوده به کود شیمیائی و سموم ضدآفت نباتات، بویژه «پِستیسید» است.
اعتراضات پرشکوه وتوده ای مردم اصفهان را نباید درحدچند مطالبه صنفی ودرمحدوده محلی تقلیل داد. تابآوری کشور به دلیل عدم توجه به واقعیتهای زیست محیطی فلات ایران بطورجدی به خطر افتاده و اینک مردم جان به لب رسیده اصفهان، چهارمحال و بختیاری، لرستان، خوزستان، یزد، کرمان، قم، تهران، خراسان، فارس و آذربایجان آن را به خوبی و با پوست و خون خویش درک کردهاند. اگر اصفهان پیروزشود دراین مطالبه ملی، شک نباید کرد که روزهای پرفروغ هورالعظیم، شادگان، ارومیه، جازموریان، کشکان، بشار، سفیدرود، کارون، کرخه ودیگر تالابها ورودخانههای وطن هم آغازخواهد شد.چنین باد!
حزب کارایران(توفان)
۲۹ آبان ۱۴۰۰
www.toufan.org