خط قرمز دونالد ترامپ ـ بخش نخست
پرزیدنت ترامپ پس از دیدن عکسهای کودکان در حال مرگ، هنگامی که بر آن شد به سوریه حمله کند، گزارشهای مهم سرویسهای اطلاعاتی را نادیده گرفته بود. سیمور هرش درباره به اصطلاح حمله با گاز سارین از سوی دولت سوریه، تحقیقاتی انجام داده است که در زیر میخوانید.
۶ آوریل ۲۰۱۷ رئیسجمهور ایالات متحده دستور حمله موشکی به پایگاه هوایی شریعات در مرکز سوریه را صادر کرد. براساس آنچه ترامپ اعلام کرد، این دستور در واکنش به حمله مرگباری بود که دو روز پیش از آن در شهر شورشی خان شیخون با گاز سارین «از سوی دولت سوریه» رخ داده بود. ترامپ با وجود هشدار مقامات اطلاعاتی ایالات متحده که تأیید میکردند هیچ مدرکی دال بر بهکارگیری سلاح شیمیایی از طرف دولت سوریه در دست ندارند، دستور حمله را صادر نمود.
اطلاعات موجود تأکید میکرد که سوریها یک محل ملاقات جهادگراها را در روز۴ آوریل توسط یک بمب هدایتشده روسی دارای مواد منفجره کلاسیک نشانه گرفته بودند. اطلاعات درباره این حمله، ازجمله اهداف مهم آن، قبلاً توسط روسها به نظامیان آمریکایی و متحدان آنها در دوحه که مأموریتشان همآهنگ کردن تمام عملیات نیروی هوایی آمریکا و متحدان آنها، با سوریها و روسها در منطقه است، رسانده شده بود.
برخی از نظامیان آمریکایی و مسئولان اطلاعاتی از اینکه پرزیدنت گزارشهای دریافتی را نادیده گرفته است، خشمگین بودند. یک افسر پس از باخبر شدن از تصمیم بمباران کردن، به همتاهایش گفت: «این کاملاً بیمعنی است. ما میدانیم که حمله شیمیایی در کار نبود … روسها خشمگین هستند. آنها میگویند که ما اطلاعات درست را در اختیار داریم و واقعیت را میدانیم … فکر میکنم انتخاب ترامپ یا کلینتون چیزی را عوض نمیکرد.»
چند ساعت پس از بمباران، رسانههای تمام دنیا مملو از عکسها و ویدئوهای خان شیخون بود. عکسهای قربانیان مرده یا در آستانه مرگ در اثر به اصطلاح نشانههایی از مسمومیت سیستم عصبی، در رسانههای اجتماعی توسط فعالان محلی منتشر شد، ازجمله توسط کلاه سفیدان، گروهی از امدادگران که بیشتر به خاطر روابط نزدیکشان با اپوزیسیون سوریه شناخته شده هستند.
منشاء عکسها روشن نیست و هیچیک از ناظران بینالمللی از محل بازدید بهعمل نیاورده است. ولی فرضیهای که در مقیاس جهانی بهطور وسیعی پخش شد، بهکارگیری عمدی گاز سارین با اجازه پرزیدنت بشار اسد بوده است. ترامپ این فرضیه را توسط اظهاریهای که ساعتی پس از وقوع حمله اعلام کرد، تأیید نمود و آن را عمل نفرتانگیز اسد نامید که در نتیجه ضعف و بیتصمیمی دولت اوباما برای برخورد با آنچه ترامپ بهکارگیری سلاح شیمیایی در گذشته توسط سوریه مینامد، بهوجود آمده است.
ترامپ با صدور دستور حمله موشکی به سوریه، شمار زیادی از کارمندان امنیت ملی در دولت آمریکا را شگفتزده کرد.
پس از یک رشته مصاحبه، من قطع ارتباط کامل بین پرزیدنت و چندین مشاور نظامی و مسئولان اطلاعاتی و همچنین افسران در جبهه، که درکی کاملاً متفاوت از ماهیت حمله سوریه به خان شیخون داشتند، دریافتم. من مدرکی از این قطع رابطه را بلافاصله پس از آغاز حمله سوریه در ۴ آوریل، دریافت کردم. هنگام یک فرایند مهم که پیش از هر حمله صورت میگیرد و نام «دکانفلیکشن» (*) را بر آن نهادهاند، اطلاعات حساس توسط افسران روسی و آمریکایی پیش از وقوع حمله ردوبدل میشود. این اطلاعات حاوی جزئیات درباره مسیر پروازهای پیشبینی شده و اهداف مورد نظر، و بهخاطر پرهیز از ریسک هر تصادم یا برخورد اتفاقی است (روسها به نام ارتش سوریه اطلاعات خود را میدهند). این اطلاعات روزانه به هواپیماهای آواکس آمریکایی داده میشود که پروازها را از لحظه بلندشدن جنگندهها از زمین تحت نظر دارند. موفقیت و اهمیت دکانفلیکشن را میتوان از آنجا درک کرد که تا این لحظه تصادمی رخ نداده است و بین جنگندههای ابرقدرتها، آمریکا و متحدان، روسها و سوریها تصادفهایی وجود نداشته است.
افسران نیروی هوایی روسیه و سوریه جزئیات نقشه پرواز را که با دقت برای رفت به خان شیخون و برگشت از آنجا برنامهریزی شده بود، روز ۴ آوریل مستقیماً به انگلیسی روی مانیتورهای دکانفلیکشن هواپیماهای آواکس که در مأموریت نزدیک مرز ترکیه و در تقریباً ۹۰ کیلومتری شمال آنجا بودند، قرار دادند.
هدف حمله در خان شیخون، که به آمریکاییها در دوحه ارائه شده بود، یک ساختمان دو طبقه واقع در شمال شهر تعریف شده بود. اطلاعات روسیه که در صورت لزوم در چارچوب مبارزه مشترکشان با گروههای جهادگرا با سوریه و ایالات متحده تقسیم میشد، مطلع شده بود که در ساختمان موردنظر، میبایست یک جلسه رهبران بلندمرتبه گروههای جهادگرا ازجمله احرار شام و گروه عضو القاعده که پیشتر بهنام جبهه النصرت مشهور بود، برگزار شود. این دو گروه، اخیراً نیروهای خود را متحد کرده و شهر و حومه آن را کنترل میکردند. اطلاعات روسیه ساختمان مذکور را بهعنوان یک مرکز فرماندهی و کنترل شناسایی کرده بود. در طبقه همکف این ساختمان، یک بقالی و دیگر مکانهای تجاری و همچنین چندین بوتیک در نزدیکی آن ازجمله یک پارچهفروشی و یک مغازه وسائل الکترونیکی قرار داشت.
یک مشاور اطلاعاتی عالیمقام آمریکایی در بخش دفاعی سازمان سیا، به من گفت: «شورشیان با کنترل کردن توزیع کالاهایی که مردم برای زنده ماندن خود به آنها نیاز دارند ـ مانند مواد غذایی، آب، روغن پختوپز، گاز پروپان، کود برای کشاورزی و حشرهکش ـ مردم را تحت کنترل خود میگیرند. از زیرزمین ساختمان برای انبار کردن موشک، سلاحها و مهمات و همچنین فرآوردههایی که میتوانست به صورت رایگان بین مردم توزیع شود مانند داروها و مواد کُلردار ضدآلودگی، برای شستوشوی مردگان پیش از به خاک سپردن آنها، استفاده میشد. جلسه در طبقه بالای ساختمان صورت برگزار میشد». مقام عالیرتبه اطلاعاتی چنین ادامه داد: «این ساختمان یک محل ملاقات منظم بود که دارای تأسیساتی از مدتها پیش ایمنشده با تسلیحات، فیشهای اطلاعاتی و یک مرکز نقشه.» روسها میخواستند از اطلاعات در دست مطمئن شوند و به همین جهت یک پهباد را چندین روز در بالای ساختمان قرار دادند تا مخابرات را کنترل کنند و «شیوه زندگی» را در اطراف ساختمان مشخص نمایند. هدف، مشخص کردن رفتوآمد و دنبال کردن سلاحها ازجمله موشکها و مهمات بود.»
یکی از دلایلی که روسها اطلاعات مربوط به هدف را در اختیار واشنگتن قرار داده بودند این بود که اگر مأمور یا خبرچینی موفق شده بود در رهبری گروه جهادگرا نفوذ کند، بهموقع خبردار شود و در جلسه شرکت نکند. به من گفته شد که روسها اطلاعات نامبرده را مستقیماً به سازمان سیا رسانده بودند. مشاور عالیمقام اضافه کرد: «روسها آنچه لازم بود را انجام دادند.» گزارش روسها تدقیق میکرد که گردهمآیی جهادگراها درست هنگامی بهوقوع میپیوست که آنها تحت فشار شدیدی بودند. احتمالاً چون جبهه النصرت و احرار شام با ناامیدی میکوشیدند وسیله نوینی برای ایجاد جو سیاسی جدیدی بیابند. در پایان ماه مارس، براساس اخبار نیویورک تایمز، ترامپ و دو نفر از مشاورین اصلیاش در امنیت ملی یعنی رکس تیلرسون و سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد، خانم نیکی هیلی، اعلام کردند که کاخ سفید «هدف فشار آوردن بر اسد برای ترک قدرت را کنار گذاشته است که به این ترتیب تغییر مهمی در سیاست خاورمیانه در زمان اوباما است که پنج سال ادامه یافته بود.» شون اسپایسر، وابسته مطبوعاتی کاخ سفید، در روز ۳۱ مارس خطاب به مطبوعات اعلام کرد: «یک واقعیت سیاسی وجود دارد که ما باید آن را بپذیریم.»
مسئولان اطلاعاتی روسیه و سوریه که عملیات خود را با فرماندهی آمریکا همآهنگ میکردند، تصریح کردند که ضربه برنامهریزی شده در خان شیخون بهدلیل اهمیت هدف، ویژه بود. مشاور عالیمقام اطلاعاتی گفت: «تنش یک درجه بالا رفته بود. مأموریت نامبرده خارج از مأموریتهای عادی بود. هر یک از مسئولان نیروهای موجود در محل (ارتش، نیروی دریایی، نیروی هوایی، سازمان سیا و ان. اس. ای.) میبایست بداند که چیزی در شرف وقوع است. موضوع نادر، روسها به نیروی هوایی سوریه، یک بمب هدایتشونده تحویل داده بودند. روسها از این نوع بمبها کم دارند و بهندرت به نیروی هوایی سوریه تحویل میدهند. برای این مأموریت، سوریها به بهترین خلبان و کارآمدترین کمک خلبان خود مسئولیت داده بودند. «مقرراتی که بر عملیات نظامی ایالات متحده در جبهه حکمفرماست و از سوی رئیس فرماندهی کل ارتش تعیین شده است، دستورالعملهای لازم را برای حد و حدود روابط بین نیروهای روسی و آمریکایی که در سوریه عمل میکنند، تعیین مینماید.» مشاور ذکر شده افزود: «این مانند یک دستور برای مأموریت است. این آن چیزی است که شما حق دارید انجام دهید. ما کنترل عملیات را با روسها تقسیم نمیکنیم. ما رزمایش مشترک با روسها نمیگذاریم و پشتیبانی مستقیم بر عملیات آنها ارائه نمیدهیم. ولی همآهنگی مجاز است. ما یکدیگر را متقابلاً در جریان آنچه میگذرد میگذاریم و در این چارچوب ما اطلاعاتمان را با یکدیگر مبادله میکنیم. اگر اطلاعات حساسی بدهیم که نیروهای روسی را در مأموریتشان یاری رساند، این، همآهنگی است. و روسها نیز به همان ترتیب عمل میکنند.» مشاور مورنظر با اشاره به خان شیخون، افزود: «و هنگامی که ما اطلاعات حساسی را روی مانیتور فرماندهی و کنترلمان دریافت میکنیم، هر چه که برای کمک به آنها لازم است انجام میدهیم. این یک حمله با سلاح شیمیایی نبود. این یک داستان پریان است. زیرا اگر حمله شیمیایی بود، تمام کسانی که در کار حملونقل، و بارگذاری بمب شرکت داشتند، میبایست در صورت نشت مواد، لباسهای حفاظتی ویژه (هازموت) بر تن میداشتند. میبایست به بمب مذکور، ظاهر یک بمب کلاسیک ۲۵۰ کیلویی داده میشد. بدون این نوع حفاظت، شانس زنده ماندن بسیار کم است زیرا به گاز سارین نظامی، افزودنیهای تشدید مسمومیت و خوابآور اضافه میکنند. هر یک از بمبها برای کشتن سریعتر آماده شده است. برای این امر درست شده است. بدون بو و غیرقابل دیدن است. مرگ فقط در عرض یک دقیقه رخ میدهد. هیچ ابری از (انفجار آن) حاصل نمیشود. اصلاً چرا باید سلاحی تولید کرد که به مردم هشدار دهد؟»
(ادامه دارد …)
(*) سیمور هرش، روزنامهنگار پژوهشگر در سال ۱۹۳۷ در شیکاگو متولد شد. او کارشناس امور نظامی و سرویسهای اطلاعاتی آمریکاست. او نخستین کسی بود که قتلعام دهکده مای لای را در ویتنام، شکنجههای اعمال شده در زندان ابوغریب در عراق، و … را فاش ساخت. او برنده جایزه پولیتزر است.
(**) منبع اصلی مقاله:
https://www.welt.de/politik/ausland/article۱۶۵۹۰۵۵۷۸/Trump-s-Red-Line.html