بر خیز ای مبارز!
امین الله مفکرامینی
هرجاه بنگری سخن ازجنگ وماجراست
هرجاه سخن ز امید امروز و فــــرداست
اهل سخن خروشند بـــــاین پندار وامید
افسوس گفته ها ز عمل کرد ها جــداست
گر حرف و عمل تلفیق نباشنــد به هـــم
چون کشتی ی بی ملاح دربحردرشناست
رنج و غم خلق مداوا نشــود با ســـــخن
مریض راتشخیص دردوهم دوا، شفا ست
بر خیزای مبارز! زیــر پـــــــرچم آزادی
شکستن زنجیرهای اسارت دین شما سـت
گر بآتش کشند دشمــــنان میـــــهن مـــا
طعنه ای دوست ودشمن برشماها بجاست
مفکر محو دشمن باید در عمــــل جست
گر غفلت شود مردم ومیهن تبا هســــت