ببرک کارمل ومبارزه سیاسی در محور یک حزب تحول طلب
قرن بیست قرن اندیشه های ازادیخواهی ، ناسیونالیستی ، مبارزه برای بهبود زندگی مردمان رسته از بند استعما بود . ازدهه چهل به بعد این قرن به قرن مبارزه دو سیستم متضاد جهانی سرمایداری و سوسیالیستی مبدل گردید ، در جریان این جنگ غیر مسلحانه میان دو سیستم که انرا جنگ سرد وجنگ منافع قدرت ها میگفتند تحول دیگری که بنام همبستگی جنبش های ازادی بخش ملی دراسیا ، افریقا و امریکای لاتین به میان امد ، ان برهه زمانی را دوران بیداری ملی مردمان این سرزمینهامیگفتند . دران زمان تفکر انقلابی در کشور های اسیا ، افریقا وامریکای لاتین روی دو صبغه درهم می امیخت یکی صبغه ازادی خواهی ودیگری صبغه ملی ، یعنی مبارزه برای ازادی با اندیشه تشکیل دولت های ملی امتزاج می یافت که انرا جنبش ازادی بخش ملی میگفتند ، ناسیونالیسم یعنی استقلال وحاکمیت ملی و حاکمیت ملی یعنی حق تعین سرنوشت ملتها ازجانب خود ملتها . این جنش حق طلبانه با مقابله استعماریون و امپریالیستها مواجه بود .
جهان با این متغیر های متضاد در نظم نوین ان وقت تحت حمایت یکی از طرفین جنگ سرد قرار داشت . سران رهبری کننده جنبشهای ازادی بخش ملی و جنبش عدم انسلاک عمدتآدر حمایت از جهان سوسیالیستی در راس اتحاد شوروی قرار داشتند در حالیکه جهان سرمایداری در راس ایلات متحده امریکا با همه انها خصومت می ورزید .
در افغانستان پس از سی سال از استرداد استقلال کشور وطی نمودن فراز وفرود های مختلف از شورشگری ها تا استقرار دولت مرکزی استبدادی جنبش روشنفکری اتحادیه محصلین پوهنتون کابل با خواسته های صنفی بحیث اوای شکست سکوت سر سلسله بیداری جوانان کشور گردیده در انتخابات دوره هفتم شورای ملی با حمایت از کاندیدان ترقیخواه چون میر غلام محمد غبار ودکتور محمودی چهره سیاسی اش را رونمایی کرد ، ببرک کارمل از فعالان پیشگام وپر شور ان جنبش بود که بیش از چهار سال به زندان رفت اما در راهش پایدار باقی ماند .
چهل وپنج سال بعد از استقلال بر بنیاد قانون اساسی جدید، جریان دمو کراتیک خلق افغانستان با سیاست چپ ومخالف استبداد و استعمار پا به میدان مبارزه نهاده پس ازمدت کوتاه بدو بخش منقسم شد وتحت رهبری دو چهره سیاسی وقت نور محمد تره کی و ببرک کارمل صاحب جایگاه خاص در محیط سیاسی وقت گردید .
ظهور شخصیتهای سیاسی وادبی تحول پسند در دهه چهل قرن بیست پس از مشروطه خواهان نشانه ظهور تجدد طلبی و ترقیخواهی بود ، چهره های چون عبدالروف بینوا ، فیض محمد انگار ، گل پاچا الفت ، دکتور محمودی ، میر غلام محمد غبار ، نور محمد تره کی ، مرحوم نزیهی ، غلام حسن صافی وجوانترین همه ببرک کارمل ممثلین ان تحرک نوین بودند ولی به اثر مداخله دولت و تفاوت در اندیشه ها نتوانست بیک جنبش سراسری واحد مبدل گردد ، عده ای از ان شخصیتها در مقامات بحیث والی ها ، سفرا ووزرا مصروف امور دولتی گردیدند ، عده ای چون غلام محمد غبار با کناره گیری از مبارزه جمعی به کار های علمی و تحقیقی مصروف شدند ونور محمد تره کی توظیف بیک پست سفارتی گردیده به امریکا فرستاده شدو بعدآ بحیث منشی اول جریان دمو کراتیک خلق به مبارزه ادامه داد .
ببرک کارمل بعد از رهایی از زندان به دوام تحصیل پرداخت و پس از ان به ادامه همان آرمان به تشکیل جریان سیاسی ورفتن به پارلمان از طریق ارای مردم غرض بلند نمودن صدای مبارزه با استبداد ، ارتجاع و دعوت جوانان به نو اوری مصروف گردید و توانست دو دوره بحیث نماینده مردم از شهر کابل به پارلمان راه یابد که ایراد بیانیه های پرشور وترقیخواهانه اش اثرات بزرگ بر ذهن جوانان و روشنفکران بجا گذاشت وتوانست حزب نیرو مندی را رهبری کند .
در شکل گیری افکار چپ ببرک کارمل تحولات ضد استعماری از ازادی ممالک تحت استعمار در اسیا ، افریقا وامریکای لاتین تا انقلاب سوسیالیستی چین ووجود کمپ جهانی سوسیالیستی اثرات عمیق بجا گذاشته بود . او با الهام ازین تحولات به جستجوی راه نجات مردم به مبارزه عملی پرداخت ، او صرف در تفکر وتیوری نه پیچید ، در پرتو اندیشه های نوین ناشی از تحولات بزرگ قرن به پیشاهنگ مبارزه با داشتن اساسنامه ، ساختار تشکیلاتی و مرامنامهتکیه کرد.
در اندیشه های ببرک کارمل و ح . د. خ. ا. اختلاطی از ناسیونالیم یعنی ضدیت با استعمار وحمایت از جنبشهای ازادی بخش ملی منجمله جنبش خلقهای پشتون وبلوچانطرف خط نامنهاد دیورند ، حمایت از جنبشهای ضد استعماری در ممالک اسلامی ( ضدیت با سیاستهای صهیونیستی اسرائیل در جهان عرب ) تفکر انتر ناسیونالیستی در حمایت از جنبشهای ضد استعماری و امپریالیستی ، حمایت از جنبش عدم انسلاک ، ضدیت با سیاستهای سردمدار سرمایه و جنگ در راس امریکا وتمایل به کمپ سوسیالیستی در راس
اتحاد شوروی جا داشت .
حس وطنپرستی ومردم دوستی با همه ان فکتور ها عجین گردیده مبارزه طبقاتی را بحیث راه نجات مردم از فقر ، بیسوادی، استبداد ، انواع ستم ملی و طبقاتی بر گزید ، او درهمه سخنرانی هایش تاکید بر ادامه مبارزه ازادیخواهان ومشروطه طلبان مینمود .
در افغانستان به استقلال رسیده ولی عقب نگهداشته شده برای پیشبرد پروگرام وسیع ملی توام با داشتن موضع معین منطقوی وجهانی ضرورت به حزبی بود که بتواند اهداف با چنین وسعت وگسترده گی را در یک پروگرام ملی بگنجاند این حزب چه میتوانست اگر در نبرد جهانی جنگ وصلح ، ازادی خواهی و عدالت پسندی جانب یکی از مدعیان این عرصه هارا نمیگرفت ؟
پروژه ناکام وادی هلمند ، عدمپابندی امریکا به قراداد هفتاد ساله استخراج نفت وگاز شمال ، عدم علاقمندی ان به تقویت اردوی افغانستان ورجحان پاکستان درین مورد ، اما در مقابل حمایت از جنبش پشتونها وبلوچها ، ارائه کمکهای طویل المدت با ربح بارها کمتر ار قروض امریکا ، سهمگیری در ساخت وساز زیر بنا ها وتجهیز وعصری سازی اردوی کشور از جانب شوروی این سیاستگر علاقمند به ترقی وپیشرفت کشور را به ان سو متمایل ساخت وخواهان توسعه این مناسبات بود .
در اوان شکل گیری اندیشه سیاسی ببرک کارمل نظریه ها وخط مشی های چون ایده های انقلابی و تحول طلبانه در کشور های جهان سوم ورهبران انها جنبش نو ظهور عدم انسلاک وحمایت شوروی ازین پدیده نو بی تاثیر نبود . او ضمن حمایت از اصلاحات غرض ایجاد شرایط بهتر مبارزه به تحولات انقلابی بیشتر متمایل بود .
استعمار دامن کشورهای نو به ازادی رسیده را رها نکرده به شیوه های نو درین کشور ها نفوذ مینمود ، در اسناد مرامی حزب مبارزه با استعمار نو یکی از اصول اندیشوی ان بود و این مبارزه در سر خط کار همه کشورهای نو به ازادی رسیده قرار داشت . ازینرو در تفکر انتر ناسیونالیستی ببرک کارمل مبارزه با همه اشکال وانواع استعمار وحمایت از جنبشهای ازادی خواهی جا گرفته بود. مبارزه برای ازادی ، برابری ، بهره گیری از ارزشها ، سنن ، فرهنگ واداب قبول شده ملی واسلامی مردم اندیشه ملی ووطنپرستانه اورا تشکیل میداد وبرای تحقق ان میرزمید . این حقایق در اسناد رسمی حزب ، بیانیه های پارلمانی میتنگها وگردهمایی ها ، نشرات جریده پرچم وکار زار تبلیغاتی ان پیوسته تبلیغ وترویج میگردید .
در ذیل نکاتی از بیانیه تاریخی ببرک کارمل که به مناسبت تجلیل از روز سوم عقرب در سال ۱۳۵۱ در پارک زرنگار ایراد نموده بود ذکر میگردد . این بیانیه که در اخرین تجلیل از سوم عقرب ایراد شده عمق تفکر سیاسی مرحوم کارمل را نشان میدهد ، در اول بیانیه متذکر میگردد که به اجازه هیئت رهبری و متکی بر خطوط مرامی حزب به بیان برخی حقایق میپردازد .
دران سال پادشاه افغانستان طی بیانیه ای در جشن استقلال از وجود خطر برعلیه نظام نوین یاد کرده بود ، تبلیغ محافل حاکمه چنین بود که منظور ازین تهدید گسترش فعالیت نیروهای چپ است . ببرک کارمل بخش بیشتر بیانیه ان روز را وقف همین تبلیغ نموده گفت :
” این نظام نوین در وقتیکه جنبشهای انقلابی عظیم انطرف ماوارای خط استعماری دیورند اوج گرفت انجا که میخواستند وحدت واتحاد خلقهای افغانستان داو طلبانه یک مشت اهنین شوند ، درین وقت اینها عوض اینکه یکپشتیبان نیرو مند باشند به توطئه های سیاه دست میزنند وبه سیاست سازش کارانه وتبانی وژاندارم منطقه انجا در تهران و دولت مرتجع پاکستان انجا در اسلام اباد اینها با سیاست بازی میکنند ، اینها درین خوش هستند که تجربه دارند وفهمی دارند وانها خوبتر میدانند که مصالح افغانستان را تشخیص دهند خطر انجاست که نظام پادشاهی اعلیحضرت امان الله را از بین برد ، خطر شبکه های جاسوسی وتخریبی استثمار گران و مرتجعین جهانیست که در برابر خلقهای ستمکش مسلمان عرب اسرائیل دد منش ، وحشی ، فاشیست ، اشغالگر خبیث در قلب توده های عظیم زحمتکش مسلمان ایجاد کرده اند .
ما میگوییم که در افغانستان خطر شونیستی تجاوز کارانه شهنشاهی ایران، خطر دستگاه حاکمنظامیگر و مرتجع اسلام اباد وجود دارد .”
(این پرگرافها از روی نوار ثبت شده بیرون شده است ).
بیانیه نشان میدهد که توطئه های غرص سرکوبی جنبش چپ در حال نضج گیری بوده است ومرحوم ببرک کارمل به اتکای اصول مرامی حزب وموازین مبارزه با توطئه ها به افشای دسایس پرداخته ، نه از طریق سازش بلکه از موضع مستقل توان حمایت از جنبش ترقیخواهی را بیان میدارد .
محمد ولی