در این روز ها مباحثه و سرو صدا بالای خط فرضی دیورند بسیار گرم است. باز هم چه آدمک هایکه میخواهند مانند همیشه از این آب گل آلود ماهی چاق و بی خار بگیرند.
یک تعدادی جار میزنند که این خط را به رسمیت میشناسند ولی یک تعداد دیگر حتی فاش میدهند که نی تا پل اتک از افغانستان است افغانستان هم چه که “از ماست”.
این خط مرزی در زمان حکمرانی امیر عبدالرحمن خان در افغانستان، طی معاهدهای با هند تحت استعمار بریتانیا تعیین شد. اما بعد از به وجود آمدن کشور پاکستان، حکومت وقت افغانستان، این خط را به رسمیت نشناخت و هنوز بین دو کشور افغانستان و پاکستان بر سر مسایل مرزی (خط دیورند) اختلافاتی وجود دارد که گاهی باعث بروز مشکلات جدی بین دو کشور گردیدهاست.
حکومت افغانستان خواستار حل این مسئله از طریق سازمان ملل متحد و رأی اقوام دو طرف مرز است ولی حکومت پاکستان خواستار به رسمیت شناختن این خط از طرف حکومت افغانستان میباشد.
معقول ترین راه حل این مشکل همانا حل این مسله از طریق سازمان ملل متحد و رای اقوام دوطرف مرز است. (رای اقوام دوطرف مرز) . یعنی نه دولت افغانستان ، نه دولت پاکستان و نه ملل متحد صلاحیت اینرا دارند که این خط را به رسمیت بشناسند و یا نشناسند. فقط تنها و تنها ( رای اقوام دو طرف مرز ) و ولایت های نزدیک این مرز حق دارند تا در یک همه پرسی تحد نظر ملل متحد شرکت کنند و رای بدهند که میخواهند طرف دار کدام کشور (پاکستان و یا افغانستان) شوند.
حال بیاید ما مردم افغانستان از خود بپرسیم که اگر چنین یک همه پرسی راه انداخته شود چه خواهد شد؟
نظر به نکته های زیر ما باید میدان را برای پاکستانی ها در این همه پرسی ببازیم. چرا هر شخصیکه رای میدهد ، به اصطلاح عوام فایده اش را میسنجد یعنی اقتدار میخواهد، امنیت میخواهد، اقتصاد میخواهد، کار و بار و خانه و برق و تحصیل و از همه مهمتر سردمداران و دولتمداران با اقتدار، با صلاحیت ، با صلابت، با هیبت کاردان و عملگرا ، راستگو و ….. میخواهند.
1. وجود دولت های ظالم، بیکاره، قومپرست ، نوکر ، غیر مستقل و آلوده به فساد و …. در چهار دهه ای گذشته.
2. ملت پراگنده، قومپرست، ظالم فاقد داشتن حب وطن دوستی و ……. در بیشتر از چهاردهه.
3. کشور تا گلو غرق در فساد و قومپرستی از حکومت شروع تا پارلمان و قوه قضایه و ……
4. کشور غریب ، بدون سکتور های مهم زراعت، امنیت، تعلیم و تربیه ، خدمات صحی ، تجارت و …..
5. کشور بدون دادن خدمات ولی اخذ مالیه بلند از شهروندان اش.
6. کشور سردمداران بی برنامه ، آلوده به فساد، قومپرست …..
7. کشوریکه روز صد ها انسان اش به ناحق کشته و زخمی میشوند.
8. کشور احتیاج و نوکر کشور های خارجی که حتی معاش کارمندان اش از مالیه شهروندان کشور های خارجی و غیر مسلمان میاید.
9. کشوریکه ……………. صد ها و هزاران مشکل دیگر ………..
آیا ما افغانستان میتوانیم با این همه مشکلات تقاضای داشتن آنطرف خط فرضی دیورند را کنیم؟
آیا وقت آن نیست تا خود را اول اصلاح کنیم بعد این هزاران مشکل شخصی و رسمی مانرا حل کنیم بعد بیایم تقاضای همه پرسی و داشتن آنطرف مرز را کنیم؟
اگر نه پس آماده باشیم که در همه پرسی یکبار این ملت پریشان و بیچاره مان روی نگردانند و خداناخواسته یکبار جلال آباد و لغمان و پکتیاه و حتی تا دروازه های کابل را از دست ندهیم.
حقیقت بسیار تلخ است. اگر پاکستان برای مردم این ولایت های هم مرز مان پیشنهاد خدمات مثل شفاخانه رحمن ، پوهنتون های و مکاتب بین المللی ، فابریکات، از همه مهمتر امنیت، برق ، سرک ، آب کار و بار و شهر و حیات آباد و …… را کند مطمین باشید که در همه پرسی و با درنظرداشت این نفرتیکه مردم همین حالا دارند تا دروازه های کابل را از دست خواهید داد.
رامین احمدیار
13 حمل 1396 خورشیدی