آمریکا شریک قابل اطمینانی برای تامین امنیت منطقه نیست
‘دونالد ترامپ’ رییس جمهوری آمریکا پنجشنبه گذشته بار دیگر در توئیت توهین آمیزی به کشورهای عربی به ویژه سعودی حمله و ناتوان بودن آنها در تامین امنیت خود را در حالی به رخ کشید که ایران بارها نسبت به غیر قابل اطمینان بودن آمریکا برای تامین امنیت منطقه هشدار داده است.
ترامپ با بهانه قرار دادن بالا بودن قیمت نفت ، نوشت: ما از کشورهای خاورمیانه محافظت می کنیم. امنیت آنها بدون ما مدت زیادی دوام نخواهد آورد. اما آنها به تلاش برای بالاتر و بالاتر بردن بهای نفت ادامه می دهند. این را به خاطر خواهیم سپرد.
نفت و سایر مسائل منطقه ای هر از چند گاهی بهانه ترامپ می شود تا به شدت به اعراب حمله کند و حاکمیت آنها را زیر سوال ببرد. او به صراحت خواستار آن شده تا کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی برای حفظ امنیت خود باید هزینه حضور نظامی آمریکا در سوریه را پرداخت کنند.
شبکه خبری ‘سی ان ان’ اواسط فروردین ماه در گزارشی به نقل از منابع آگاه در کاخ سفید فاش کرد که ترامپ در گفت و گوی تلفنی با یکی از حکام عرب خلیج فارس به او هشدار داده است در صورت خروج آمریکا از منطقه آن ها دو هفته هم نمی توانند در جایگاهی که هستند باقی بمانند.
در ارتباط با تهدیدهای امنیتی منطقه چند نکته وجود قابل ذکر است:
1-این سخن که ‘ ما از کشورهای منطقه محافظت می کنیم’ بارها از سوی دونالد ترامپ رییس جمهوری امریکا بیان شده است اما او هرگز به صراحت اعلام نکرده است که واشنگتن امنیت کشورهای منطقه را در مقابل کدام کشور حفاظت می کند . اگر منظور او ایران است که باید گفت تهران طی قرن ها سابقه حمله به هیچ کشور مستقلی را نداشته است و حتی از سوی یکی از حکام دیکتاتور منطقه و با حمایت مالی برخی مرتجعین عرب مورد حمله قرار گرفته است . از سوی دیگر تهران طی سال های اخیر هم همواره از لزوم تامین امنیت منطقه از طریق همکاری های دو و چند جانبه امنیتی حمایت کرده است .
بی تردید ایران هراسی از سوی دولت ترامپ با هدف سرپوش گذاشتن بر این حقیقت صورت می گیرد که در حال حاضر بزرگ ترین دشمن منطقه و بلکه کل جهان ، رژیم صهیونیستی با دارا بودن صدها بمب هسته ای بدون نظارت است. علاوه بر آن رژیم صهیونیستی سابقه طولانی در برپایی جنگ ، هدف قرار دادن کشورهای اسلامی و عربی و اشغال سرزمین های آنان طی سالهای موجودیت خود را یدک می کشد.
افکار عمومی منطقه، فلسطین را موضوع اول جهان اسلام و به تبع آن منطقه می دانند و هر گونه فرافکنی به منظور منزه جلوه دادن جنایات رژیم صهیونیستی در منطقه را غیر قابل قبول ارزیابی می کنند. بنابر این اگر تهدیدی علیه کشورهای منطقه وجود داشته باشد – که دارد – چیزی جز تهدیدهای مکرر رژیم صهیونیستی برای تغییر جغرافیای منطقه خاورمیانه نیست.
پس از رژیم صهیونیستی، دومین تهدید کشورهای منطقه خود دولت آمریکا محسوب می شود. این کشور تاکنون و در دوره های مختف دستکم سه کشور اسلامی افغانستان ، عراق و سوریه را هدف حملات تجاوزکارانه خود قرار داده و بخش هایی از خاک آنها را اشغال کرده است و بدون داشتن مجوز قانونی ، درباره حق حاکمیت آنها بر بخش هایی از خاک خود تصمیم می گیرد.
واشنگتن حتی برای بر هم زدن امنیت دریای سرخ و تنگه باب المندب ، با تحریک رژیم صهیونیستی و سپس حمایت های تسلیحاتی از ائتلاف متجاوز عربی ، در حمله نظامی به یمن مشارکت کرده است.
اشغال کشورهای افغانستان و عراق طی سال های گذشته که با ادعای مبارزه با تروریسم صورت گرفت نه تنها به رفع این پدیده شوم کمک نکرده است که با وجود حضور نظامیان آمریکایی و غربی طی سال های گذشته رشد گروههای تروریستی چند برابر شده و مردم کشورهای مذکور هم در فقر و تنگدستی هر چه بیشتر فرو رفته اند.
2-پیش از انقلاب اسلامی شاه ‘ژاندارم آمریکا’ در منطقه بود. این نقش به قدری برای آمریکا مهم بود که تمامی تاسیسات هوایی و دریایی نظامی در جنوب کشور بر اساس این نقش ایران تعریف و اجرا شده بود اما پس از انقلاب، ایران از ترتیبات امنیتی آمریکا در خلیج فارس خارج شد و در صدد ایجاد مناسبات امنیتی مستقل از بازیگران فرامنطقه ای، با اتکا بر درون و همکاری با دولت های منطقه بر آمد.
با این رویکرد، آمریکا از نقش همکار راهبردی به دشمن سیاست های ایران در منطقه تبدیل و جمهوری اسلامی ایران به مهمترین نگرانی این کشور در حوزه خلیج فارس تبدیل شد .
آمریکا به عنوان یکی از متغیرهای امنیت منطقه، همواره مانع از شکل گیری همکاری کشورهای حوزه خلیج فارس برای حفظ امنیت بوده است، چه زمانی که از ‘محمدرضا پهلوی’ به عنوان ژاندرام منطقه علیه بقیه استفاده می کرد و چه اکنون که با ادعای واهی ‘رادیکالیسم شیعه’، کشورهای منطقه را به ‘ایران هراسی’ واداشته است .
در این میان برخی کشورهای منطقه هم برای کسب مشروعیت یا امنیت یا هر دوی آن به خارج از منطقه چشم دوخته و حاضرند زیر چتر حمایتی یک کشور خارجی قرار گیرند و حتی در این زمینه با یکدیگر هم مسابقه می دهند.
این کشورها با تبعیت از این نوع نگاه به جای ارتباط متقابل و تقویت همسایه ها برای توسعه و پیشرفت، خود را به کارخانه تامین مواد اولیه غرب و بازار تسلیحات آن تبدیل کرده و با یکدیگر برای ارتباط با غرب رقابت و مسابقه گذاشته اند و کشورهای غربی نیز به جهت اینکه این متعهدان قابل اطمینان را از دست ندهند، از سیاست قدیمی ‘تفرقه بینداز و حکومت کن’ استفاده کرده و هر روز به دامنه ناامنی ها و بدبینی های منطقه ای افزوده اند.
جمهوری اسلامی ایران از یک سو هم مشروعیت و هم امنیت خود را مدیون روحیه استقلال طلبی مردم می داند و در این راستا حاضر به معامله با هیچ قدرتی نیست و از سوی دیگر حاضر است برای بیرون راندن بیگانگان و تقویت همکاریهای منطقه ای کشورهای همسایه، با آنان همکاری کند.
تفکر راهبردی جمهوری اسلامی ایران در تأمین امنیت خلیج فارس، مخالفت با هرگونه حضور خارجی در آن و حمایت از همکاریهای امنیتی منطقه ای است. این موضوع به ویژه در مخالفت با حضور نظامی آمریکا در منطقه عینیت می یابد.
در مجموع ایران در طول سه دهه بعد از وقوع انقلاب اسلامی، خواستار مبتنی ساختن امنیت و ثبات خلیج فارس بر همکاری و مشارکت بازیگران منطقه ای و پایان دادن به مداخله و حضور نیروهای خارجی در منطقه بوده است. چرا که حضور و نقش آفرینی بازیگران خارجی را باعث اختلاف در نظم طبیعی خلیج فارس و تعاملات و همکاریهای بومی که در نهایت به تداوم ناامنی ها و حتی تشدید معضل امنیت می انجامد.
بر این اساس محورهایی از جمله کاهش حضور نیروهای خارجی، تنش زدایی و اعتمادسازی در سطح منطقه و افزایش تعاملات و روابط در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی همواره از مسائل مورد توجه ایران در خلیج فارس بوده است.
3-رقابت های تسلیحاتی و اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک در سطح منطقه ای از موانع عمده شکل گیری امنیت پایدار در خلیج فارس محسوب می شوند. آمریکا به عنوان بازیگری مداخله گر در مجموعه امنیتی خلیج فارس محسوب می شود که مانع از توسعه همکاری های منطقه ای شده است و حتی سیاست های آن به تشدید رقابت ها و خصومت ها انجامیده است. در این راستا با توجه به موانع درون منطقه ای و برون منطقه ای ایجاد امنیت پایدار در خلیج فارس، الگوی امنیتی مشارکتی و همکاری جویانه و سازوکارهای مرتبط با آن برای بهبود شرایط امنیتی در خلیج فارس پیشنهاد می شود.
در حال حاضر کشورهای حوزه خلیج فارس در شبکه ای از تعاملات و وابستگی های متقابل امنیتی به هم پیوند خورده اند. این مسئله لزوم شکل گیری یک مجموعه امنیتی منطقه ای در خلیج فارس را سبب گردیده است. بنابراین کشورهای منطقه از لحاظ امنیتی به شدت تحت تاٌثیر اقدامات همدیگر خواهند بود.
از سوی دیگر این کشورها عمدتا نگرانیهای مشترکی در خصوص تهدیدات و چالشهای امنیتی در سطح منطقه دارند. این مسئله بیش از هر چیز دیگر بیان کننده این مطلب می باشد که مقابله با این چالشها تنها از طریق اقدام دسته جمعی با مشارکت تمامی کشورهای منطقه میسر خواهد بود.
بدین ترتیب سیستم امنیت دسته جمعی در منطقه خلیج فارس سیستمی بر پایه مشارکت تمامی اعضا خواهد بود و به عنوان محلی مناسب برای طرح مسایل و دغدغه های امنیتی و نگرانیهای مشترک اعضا و همچنین مکانی برای شکل گیری الگوهای اعتماد ساز میان اعضا عمل خواهد نمود. با این حال این مسئله تا حدود زیادی به برداشتها و ادراکات کشورهای منطقه از این واقعیت بستگی خواهد داشت.
بنابراین فارغ از هرگونه پیش زمینه های ذهنی گذشته یک برداشت واقع گرایانه از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس مطمئناً سودمندی های بسیاری در جهت مقابله با تهدیدات و چالش های موجود در سطح منطقه به همراه خواهد داشت.